January 17, 2017, 1:29 am
به گزارش ندای انقلاب، گروه بینالمللی آکسفام در گزارش جدید خود خبر از افزایش شکاف اقتصادی میان فقیرترینها و ثروتمندترینها در جهان میدهد به گونهای که مجموع ثروت ۸ فرد ثروتمند جهان معادل داراییهای ۳.۶ میلیارد جمعیت فقیر است. دادههای جدید نشان میدهد وضعیت اقشار کمدرآمد در کشورهایی از جمله چین و هند بسیار بدتر از آن چیزی است که تصور میشد. پیشتر آکسفام اعلام کرده بود دارایی ۶۲ ثروتمند نخست معادل نیمه فقیر جهان است. در گزارش آکسفام همچنین آمده: * مانند سالیان گذشته داراییهای ۱% ثروتمند جهان بیش از مجموع ۹۹ درصدِ باقیمانده است. * از هر ۱۰ نفر، ۷ نفر در کشوری زندگی میکنند که در ۳۰ سال گذشته شاهد افزایش شکاف اقتصادی بوده است. * با همین روند در کمتر از ۲۵ سال دیگر، اولین فرد تریلیونر ظهور خواهد کرد. جالب است بدانید اگر هر روز یک میلیون خرج کنید، ۲۷۳۸ سال طول خواهد کشید تا ۱ تریلیون را خرج کنید. * با روندهای کنونی در کاهش اختلاف درآمدی میان زنان و مردان، ۱۷۰ سال طول خواهد کشید تا دو کارمند زن و مرد در هر بنگاه اقتصادی حقوق برابر ماهانه دریافت کنند. * هر ساله فرارهای مالیاتی ۱۰۰ میلیارد دلار ضرر برای کشورهای فقیر ایجاد میکند، مبلغی که برای تحصیل ۱۲۴ میلیون کودک و جلوگیری از مرگ دستکم ۶ میلیون کودک فقیر کفایت میکند.از عوامل مطرحشده در این گزارش و صحبتهای مسئولان آکسفام پیرامون چگونگی افزایش شکاف درآمدی در جهان میتوان به این سه مورد اشاره کرد: * رشد اقتصاد مبتنی بر فناوریهای جدید ارتباطی که عمدتاً توسط مدیران و حلقهای از کارشناسان خبره و نه کارگران اداره میشود؛ * فرار ثروتمندان از پرداخت مالیات؛ * ثابتماندن درآمد کارگران و اقشار حقوقبگیر در طول زمان. اما به نظر میرسد افزایش جنگهای داخلی در خاورمیانه و آفریقا از سویی و بحران مهاجرت از سوی دیگر را باید به این عوامل افزود.۸ ثروتمندی که آکسفام از آنها سخن میگوید، عبارت اند از: بیل گیتس (آمریکایی) بنیانگذار مایکروسافت؛ آمانسیو اورتگا (اسپانیایی) مؤسس زارا؛ وارن بافِت (آمریکایی) مدیر برکشایر هاثاوی؛ کارلوس اسلیم (مکزیکی) مالک گروپو کارسو؛ جف بزوس (آمریکایی) مؤسس آمازون؛ مارک زاکربرگ (آمریکایی) مدیر فیسبوک؛ لری الیسون (آمریکایی) مدیر اوراکل؛ مایکل بلومبرگ (آمریکایی) مؤسس و مدیر بلومبرگ. شعار گروه آکسفام «قدرتمندسازی مردم مقابل فقر» است. راهبردهای اصلی این گروه برای تحقق شعار یادشده، حمایت از حقوق بشر، توانمندسازی زنان، افزایش خدمات اجتماعی و دسترسی به مواد غذایی، محافظت از منابع طبیعی در جهان و اقدام به موقع در بحرانها است. دفتر اصلی این گروه در آکسفورد قرار دارد، جایی که در زمان جنگ جهانی دوم گروهی از دانشجویان برای رسیدگی به مردم بحرانزده یونان گرد هم آمدند. هماکنون ۱۹ سازمان غیردولتی در کشورهای مختلف جهان به آکسفام پیوستهاند. منبع : مشرق |
![]() |
↧
January 17, 2017, 12:41 am
به گزارش ندای انقلاب، برخی بر این باورند که بر جسارتی که اخیرا در جلسه به اصطلاح "مجلس ملی" جمهوری آذربایجان به جمهوری اسلامی ایران شد و تهدید تجزیه ایران به پنج کشور مطرح شد و اکتای اسدوف، رییس مجلس این کشور نیز آن را تایید و تاکید کرد، باید بازهم اغماض کرد تا به روند بهبود مناسبات تهران – باکو لطمه ای وارد نشود. اما، واقعیت این است که از قضا، اغماض بر این موارد است که به مناسبات دو کشور برادر، ایران و جمهوری آذربایجان لطمه وارد می کند و نه واکنش نشان دادن به آن. زیرا، هر اندازه نیروها و عناصر وابسته به صهیونیسم و معاند ایران در جمهوری آذربایجان، خود را مصون از هرگونه اعتراض و واکنش می بینند، بر دامنه تبلیغات و حرکت های ضدایرانی خود می افزایند. تجربه دو سال اخیر در مناسبات ایران با جمهوری آذربایجان به خوبی این واقعیت را به اثبات رسانده است و اوج گیری جسارت علیه ایران در صحن علنی مجلس ملی جمهوری آذربایجان نیز تایید دیگری بر این واقعیت ناخوشایند است. طی دو سال اخیر، جمهوری اسلامی ایران تقریبا بر تمامی حرکت های ضدایرانی و ضدشیعی در جمهوری آذربایجان چشم فروبسته و حتی انتقاد و اعتراض لفظی نیز نکرده است. زمانی که نارداران و مردم شیعه و ایراندوست آنجا مورد حمله نظامی قرار گرفتند، نه تنها بطور رسمی بر آن اغماض شد، بلکه در بیانیه رسمی مسئولان وقت سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو، موضعی انفعالی در قبال این موضوع فوق العاده و مهم اتخاذ شد که دست حاکمیت جمهوری آذربایجان را در این سرکوب بازتر و خیالش را آسوده تر کرد. در این برهه، دامنه سرکوب فعالان و روحانیون شیعه در جمهوری آذربایجان و وضع و اعمال قوانین ضد فعالیت های دینی بسیار گسترده تر شد و حتی شامل برگزاری تجمعات عزاداری روز عاشورا نیز شد و آیین های باشکوه عزاداری در نارداران و لنکران و گنجه و سایر نقاط جمهوری آذربایجان برای نخستین بار به علت فضای خفقان و سرکوب برگزار نشد و تمامی این ها نیز تحت پوشش برگزاری «سال چندفرهنگ گرایی» در جمهوری آذربایجان تحقق یافت و حتی برخی مسئولان ایرانی از سیاست چندفرهنگ گرایی باکو تقدیر نیز کردند. در اواخر برگزاری «سال چندفرهنگ گرایی» در جمهوری آذربایجان که باید آن را سال اوج گیری سرکوب فرهنگ شیعی در این کشور نامید، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در اوج انزوای بین المللی این رژیم، به باکو سفر کرد و الهام علی اف، رییس جمهوری آذربایجان و همسرش مهربان علی اوا، بطور بی نظیر و بی سابقه ای از نتانیاهو و همسرش در باکو استقبال کردند و نتانیاهو، از سیاست «چندفرهنگ گرایی » باکو قدردانی و تشکر کرد. جالب است که سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، در موضع گیری درباره سفر نتانیاهو نیز اغماض آمیز سخن گفت و این سفر را نیز موضوعی مربوط به خود جمهوری آذربایجان دانست! اما، همین موضوع مربوط به جمهوری آذربایجان، در زمانی کوتاه، تبعات منفی خود را نشان داد و در کمتر از بیست روز پس از سفر نتانیاهو، شاهد تکرار تهدیدات نتانیاهو علیه ایران، این بار از زبان نماینده مجلس جمهوری آذربایجان و تایید آن از زبان اکتای اسدوف، رییس مجلس این جمهوری بودیم. اینکه پس از سفر زیانبار بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به باکو، شاهد این سخنان قدرت حسنقلی اف، نماینده مجلس به اصطلاح ملی و رییس حزب به اصطلاح «جبهه خلق آذربایجان یکپارچه» جمهوری آذربایجان علیه ایران و تکمیل آن با سخنان اکتای اسدوف، رییس مجلس این کشور هستیم، چندان تعجب آور نیست. در واقع، این سخنان در مقطع کنونی، انعکاس القائات و تلقین های نتانیاهو به اذهان مقامات باکو در سفر ۲۳ آذر گذشته ( ۱۳ دسامبر ۲۰۱۶) است. برغم اینکه تلاش بر این بود که در این سفر، نتانیاهو آشکارا علیه ایران سخنی نگوید، اما تاکید نتانیاهو بر اینکه اسراییل پشتیبان و حامی نظامی و استراتژیک دولت جمهوری آذربایجان، نوعی "اعتماد به نفس" کاذب در مقامات باکو ایجاد کرده و آنها نیز برای نشان دادن پایبندی خود به اتحاد با رژیم صهیونیستی، این سخنان ضدایرانی و به ظاهر تهدیدآمیز را در نشست رسمی و علنی مجلس ملی جمهوری آذربایجان بیان کردند. باید توجه داشت که نتانیاهو پس از سفر به باکو، به شهر آستانه، پایتخت قزاقستان رفت و در آنجا جملات مشابهی نظیر همین جملاتی که در مجلس جمهوری آذربایجان علیه ایران بیان شد، بر زبان راند. نتانیاهو گفته بود که اسراییل خرگوش نیست که ایران آن را تهدید کند، بلکه پلنگ است که تهدید آن، برای خود ایران نیز تهدید خواهد بود!! انعکاس مضحک این سخنان نتانیاهو در سخنان قدرت حسنقلی اف، نماینده مجلس جمهوری آذربایجان و اکتای اسدوف، رییس این مجلس ظاهر شد که تهدید کردند اگر ایران به جمهوری آذربایجان حمله کند، خود به پنج کشور تقسیم خواهد شد!! حال آنکه ایران هیچ گونه تهدیدی برای جمهوری آذربایجان نیست و اساسا هیچ کس، جز اذهان مریض مقامات رژیم صهیونیستی نمی تواند از احتمال حمله نظامی ایران به جمهوری آذربایجان سخن بگوید. زیرا، ایران خود همواره از جمهوری آذربایجان در مقابل تهدیدها و حملات نظامی دفاع کرده است که در مقطع اوج جنگ قره باغ نیز شاهد این بوده ایم. البته، بجز اسارت فکری مقامات جمهوری آذربایجان در مقابل تبلیغات رسانه ای و القائات سیاسی و دیپلماتیک مقامات رژیم صهیونیستی، وابستگی ساختاری دولت جمهوری آذربایجان به اسراییل نیز طی سال های اخیر به شدت افزایش یافته است و موجب می شود که دنباله سیاست های ضدایرانی و ضداسلامی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان ظاهر شود که هجمه هایی که به فعالان شیعه در جمهوری آذربایجان در روزهای پس از سفر نخست وزیر رژیم صهیونیستی به باکو شاهد بودیم نیز از جمله این تاثیرات است. اگر تحولات مناسبات جمهوری آذربایجان با ایران براساس یک منطق عقلی جریان داشت، در یک سال گذشته، نباید دامنه ایران هراسی در این جمهوری و تحرکات عناصر ضدایرانی نظیر قدرت حسنقلی اف، فاضل مصطفی و سایر نمایندگان و سخنگویان باکو که در شبکه های تلویزیونی جمهوری آذربایجان، سفر رییس جمهوری اسلامی ایران به ارمنستان را بهانه کرده ، آن را «جهالت سیاسی و حرام دینی» نامیدند و انواع و اقسام فحاشی ها و هتاکی ها علیه ایران را به زبان آوردند، افزایش می یافت. زیرا، بخصوص در یک سال گذشته، ایران امتیازات کلانی را به جمهوری آذربایجان به منظور فراهم تر کردن زمینه گسترش روابط اعطاء کرده است که مقامات جمهوری آذربایجان نیز تا حدی آن را به زبان آورده اند. تلاش ایران برای پیشبرد سریع اتصال خط آهن خود به جمهوری آذربایجان در شرایطی که این کشور به خاطر کاهش قیمت نفت و درآمدهای بودجه اش، با اوضاع دشواری روبروست و سعی در جبران کاهش درآمدهایش دارد، در واقع، کمکی استراتژیک به جمهوری آذربایجان است و همین طرح استراتژیک نیز موجب شده بود که در ظاهر این برداشت ایجاد شود که اعتماد کامل میان باکو و تهران بخاطر تقویت پیوندهای استراتژیک در حال برقرار شدن است. همچنین، تهران سد و نیروگاه برق آبی را که با سرمایه گذاری ایران بر روی رود ارس در خداآفرین ساخته است، در جریان سفر الهام علی اف، رییس جمهوری آذربایجان به تهران، با جمهوری آذربایجان سهیم شد و در واقع امتیاز سیاسی و اقتصادی بزرگی را بدون هیچ گونه معوضی در اختیار باکو گذاشت که بارها شاهین مصطفی اف، وزیر اقتصاد و سایر مقامات جمهوری آذربایجان نیز آن را بیان کرده اند. در چنین شرایطی، به لحاظ منطقی تشدید «ایران هراسی» باکو، پدیده ای عجیب و فاقد منطق عقلانی است. اما، در واقعیت، ایران هراسی باکو در همین یک سال نیز تشدید شده است و این نیز جز تاثیرپذیری از مراکز صهیونیستی، علت دیگری نمی تواند داشته باشد. زیرا، در همین یک سال مراکز رسانه ای و مقامات صهیونیستی بطور دائم ایران را خطر معرفی کرده اند. حال آنکه، منطق ظاهری ایجاب می کرد به علت امضای «برجام » در موضوع هسته ای، صهیونیست ها نیز از سیاست ترویج «ایران هراسی» خود دست بردارند. اما، در عمل این انتظار محقق نشد و صهیونیست ها بخاطر از دست دادن بهانه هسته ای، با تمسک به بهانه های دیگر، بر القائات ایران هراسانه خود افزودند که انعکاس آن را نیز در جمهوری آذربایجان که به حیات خلوت رژیم صهیونیستی تبدیل شده است، شاهدیم. تناقض میان رویکرد اعلانی و اعمالی سیاست جمهوری آذربایجان در قبال ایران، بسیار روشن و آشکار است. مقامات جمهوری آذربایجان در حالی که بر دوستی و همکاری با ایران تاکید می کنند، علاوه بر اینکه مناسبات بسیار نزدیک با اسراییل دارند و در واقع از اسراییل دنباله روی می کنند و جمهوری آذربایجان را به بهانه تداوم بحران قره باغ، به انبار تسلیحاتی اسراییل تبدیل کردهاند، خود نیز تمامی سیاستهای ضدایرانی زیربنایی نظیر جعل و وارونه نویسی تاریخ به منظور از بین بردن پیوندها و مشترکات فرهنگی مردم دو کشور، تحریکات قومی، خصومت با عقاید شیعی و تلاش برای تغییر فرهنگ و گرایش مذهبی مردم این کشور را ادامه داده اند و حتی در یک سال اخیر تحت پوشش برگزاری «سال چندفرهنگ گرایی» تشدید کرده اند. علاوه براین، تعلل و شرط گذاشتن های فراوان باکو در مقابل توسعه روابط اقتصادی و تجاری ایران و جمهوری آذربایجان و حتی اخلال غیرمحسوس و تعیین شروط بسیار سنگین برای مشارکت در طرح اتصال خطوط آهن دو کشور، برغم اینکه این طرح برای باکو بسیار ضروری تر از تهران است، نشان می دهد که سیاست اعمالی باکو کاملا برخلاف سیاست اعلانی آن است و برغم ظاهرسازی درباره توسعه مناسبات با ایران، همچنان بر محدود نگه داشتن روابط با ایران تلاش می کند. اکنون امید است بجای سیاست اغماض، سیاست واقع بینی بر مناسبات تهران با باکو حاکم شود و بیان تهدیدات صهیونیستی علیه ایران از طریق سخنان زشت نمایندگان مجلس باکو، برغم ظاهر ناخوشایندش، موجب شود که برخی دیپلمات ها و مسئولانی که با خوش بینی و ساده انگاری به مناسبات دو کشور و راه های حل مشکلات و برطرف ساختن موانع آن نگاه و بر اساس همین ساده انگاری رفتار می کنند و منابع کشور را به هدر می دهند، به خود آیند و بفهمند که نیروهای ضدایرانی وابسته به صهیونیسم در باکو حاکم هستند که مانع گسترش مناسبات رسمی می شوند. البته، به علت پیوند تاریخی و قلبی و مذهبی میان مردم جمهوری آذربایجان و ایران، یاوه گویی های عناصر ضدایرانی در باکو ، در اغلب موارد نتیجه معکوس داده است. البته، ایران نیز باید بتواند با روشنگری رسانه ای و واکنش های حساب شده سیاسی و تبلیغاتی ، لجن پراکنی نیروهای ضدایرانی را خنثی کند تا از تاثیر منفی این قبیل سخنان بکاهد. زیرا، به هر حال، ممکن است افرادی در جامعه جمهوری آذربایجان موجود باشند که براثر سخنان رییس مجلس این کشور، تصور موهوم احتمال حمله و تهدید ایران علیه جمهوری آذربایجان را باور کنند. باید چنین احتمالی را نیز با واکنش های عقلانی و حساب شده، از بین برد. زیرا، سکوت و انفعال، نتیجه مطلوبی نمی دهد. کما اینکه سکوت و انفعال سال های اخیر در مناسبات با جمهوری آذربایجان، موجب جری تر شدن نیروهای ضدایران در این جمهوری شده است. تا زمانی که تحولات زیربنایی در ساختار سیاسی جمهوری آذربایجان ایجاد نشود و وابستگی فکری و ساختاری به صهیونیسم نیز از بین نرود، امواج ایران ستیزی در باکو ریشه کن نخواهد شد. به عنوان مثال می توان گفت که همه ساله دستگاه سیاست خارجی ایران و تمامی سازمان ها و ادارات ذیربط در ایران بطور پیگیر برای بهبود و گسترش روابط با جمهوری آذربایجان تلاش می کنند و هزینه کلانی صرف این کار می شود و در عین حال، به حرکت زیرپوستی باکو در مسیری برخلاف گسترش مناسبات دو کشور ، از جمله حرکت های فکری که با انتشار کتب و مقالات انکار کننده دوستی و اتحاد تاریخی و مذهبی دو کشور در باکو پی گرفته می شود، بی اعتنایی می شود. دولت جمهوری آذربایجان بطور نمادین در پایان هر سال میلادی، یعنی در روز ۳۱ دسامبر، روزی را طراحی کرده است که به خصومت ورزی علیه ایران دامن می زند. در حالی که ۳۱ دسامبر و روزهای منتهی به آن و روزهای پس از آن در سال ۱۹۸۹، یعنی در اواخر عمر شوروی، مقطعی بود که مردم جمهوری آذربایجان عشق و محبت خود را به ایران ابراز می کردند، حیدرعلی اف و سایر طراحان روز به اصطلاح همبستگی آذری های دنیا ( روز ۳۱ دسامبر)، این واقعه مثبت و معنوی و ایران دوستانه را به عنوان واقعه ای قومگرایانه و خصومت ورزانه علیه ایران تعبیر و تحریف می کننند و در پایان هر سال میلادی، تمامی دستاوردهای «گسترش روابط » را به باد می دهند. اگر این رویکرد و سایر عناصر آن در جمهوری آذربایجان اصلاح نشود، همواره شاهد تلاطم هایی در مناسبات سیاسی دو کشور خواهیم بود. منبع : مشرق |
![]() |
↧
↧
January 17, 2017, 2:32 am
به گزارش ندای انقلاب، کمتر کسی فکر میکرد که تنها دستاورد قابل توجه دولت روحانی در بیش از سه سال و نیم گذشته، در کمتر از یکسال از روز اجرای آن، بارها و بارها نقض شود تا نجا که مسئولین دولتی و دست اندرکاران امضای آن سند نیز اعتراف به ضعف های برجام و اشتباهات خود داشته باشند. برجام از ابتدای امضای آن در ۲۳ تیر ۹۴ تا تصویب آن در مجلس در تاریخ ۲۶ مهر ۹۴ تا سال پیش همین موقع که رسما اجرای آن اعلام شد، همیشه از سوی رئیس جمهور و وزرا به عنوان برگ برنده دیپلماسی دولت و برد سیاست خارجی کابینه روحانی مطرح میشد اما چند وقتی است همین مسئولان به منتقدین برجام تبدیل شدهاند. بانگاهی به سخنان چندوقت اخیر اعضای تیم ترامپ جمهوریخواه نیز به خوبی میتوان به برنامهریزی آنها برای نقض عهد دولت دموکرات اوباما را دریافت که در ادامه به مواضع چند چهره تاثیرگذار بر سیاست خارجی دولت جدید آمریکا اشاره میکنیم. * دانلد ترامپ- رئیسجمهور جدید آمریکا یکی از موضوعاتی که ترامپ به کرات در زمان تبلیغات انتخاباتی خود به آن اشاره میکرد توافق هسته ای ایران و آمریکا بود. به عنوان نمونه وی در سخنرانی خود در اجلاس سالانه کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک) طی اظهارنظری جنجالی نقض عهد دولت خود را آشکار و اعلام کرد اولویت نخست کاریش پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، لغو توافق هستهای با ایران خواهد بود. در این جلسه که بسیاری از بانفوذترین چهرههای صهیونیست حضور داشتند ترامپ از برنامه خود برای برچیدن صنعت هسته ای ایران سخن به میان آورد و برجام را یک فاجعه برای آمریکا و اسراییل دانست. ترامپ همچنین پس از رسیدن به کرسی ریاست جمهوری آمریکا نیز از این مواضع خود عدول نکرد و در آخرین نمونه در پست حساب توئیتر خود با اشاره به برجام نوشت: «آغاز پایان (دوستی ویژه) توافق ناگوار با ایران بود و حالا هم این (قطعنامه شورای امنیت)! اسرائیل قدرتمند بمان که ۲۰ ژانویه (موعد آغاز کار ترامپ) به سرعت نزدیک میشود.» امروز نیز رئیس جمهور جدید آمریکا در سالگرد اجرای توافق برجام، در اظهارنظری صریح، توافق هستهای ایران و ۱+۵ را یکی از احمقانهترین توافقاتی خواند که تاکنون شاهد آن بوده است. * رکس تیلرسون- گزینه پیشنهادی وزارتخارجه تیلرسون که در جمع اعضای مجلس سنا آمریکا برای کسب رای اعتماد خود صحبت میکرد با اشاره به مخالفت خود با برجام گفت: در صورتی که من تأیید شوم، پیشنهادم که همراستا با نظر رئیسجمهور منتخب است، بازنگری کامل در توافق هستهای و توافقات جنبی آن است. گزینه پیشنهادی ترامپ برای تصدی وزارت خارجه همچنین از درخواست دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا برای بازنگری کامل در توافق هستهای ایران و ۱+۵ خبر داد و طی سخنانی مداخله جویانه گفت: ایران نباید غنیسازی داشته باشد و مواد هستهای هم نباید در ایران ذخیره شوند. این در حالیست که تیلرسون تحریمها را گزینه مناسبی برای برخورد با ایران دانسته و میگوید: تحریمهای آمریکا علیه ایران «فوقالعاده مؤثر» بوده است.* جیمز ماتیس- گزینه وزیر دفاع ماتیس که به تازگی به عنوان وزیر دفاع ایالات متحده انتخاب شده است نسبت به سایر اعضای کابینه موضع معتدلانه تری نسبت به برجام دارد و با این ادعا که این توافق راه دستیابی ایران به سلاح اتمی را میبندد اعتقاد دارد کشورش باید به برجام ولو آن که در آن نواقصی وجود داشته باشد، احترام بگذارد. ماتیس که در نشست رای اعتماد سنا سخن میگفت با اشاره به اختلاف نظر خود با ترامپ در موضوع برجام گفته بود: به نظر من برجام یک توافقنامه کنترل سلاح ناقص است و یک معاهده دوستی با ایران بحساب نمی آید. گزینه پیشنهادی دونالد ترامپ برای تصدی وزارت دفاع آمریکا در حالی این سخنان را بر زبان میآورد که وی در سال ۲۰۱۱ پیشنهاد حمله به تاسیسات هستهای و یا یکی از پالایشگاههای ایران را به اوباما ارائه داده بود. * مایک پمپئو- نامزد تصدی ریاست سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) پمپئو چندروز قبل در نشست مشترک با اعضای کمیته اطلاعات سنا به تشریح مواضع خصمانه خود علیه ایران و برجام پرداخت. وی بر اطلاعرسانی دقیق به سنا در مورد اجرای توافق هستهای با ایران اشاره و با اهانت به ملت ایران گفت: «ایرانیان در تقلب کردن، حرفهای هستند و باید به دقت تحت نظر باشند. تکیه بر رژیم بازرسیها از تاسیسات اتمی ایران خوب ولی کافی نیست». او که از منتقدان توافق هستهای دولت باراک اوباما با ایران بوده است گفت: ایران به بازیگری اخلالگرتر و مخربتر در اوضاع خاورمیانه بدل شده است. همچنین نامزد تصدی ریاست سازمان جاسوسی آمریکا چندماه پیش در یادداشتی نوشته بود: یک سال بعد از توافق هستهای اوباما با ایران، این توافق ما را در معرض خطر فزاینده قرار میدهد. از پمپئو اخیرا مقالهای نیز درباره به هم زدن توافق هستهای با ایران منتشر شده که در آن نوشته است: "منتظر عقبگرد از این توافق فاجعهبار باشید". آمادهپریبس-رئیس کارکنان کاخ سفید راینس پریبس رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید نیز از دیگر اعضای کابینه ترامپ است که در گفتگو با شبکه خبری ای بی سی موضع خود را علیه برجام اعلام کرد. پریبس تأکید کرد وضع برجام مناسب نیست، اما از پاسخ به این سوال که آیا دولت ترامپ می خواهد از این توافق خارج شود یا خیر، خودداری کرد.وی خاطر نشان کرد: "میدانم ترامپ توافق با ایران را دوست ندارد. او معتقد است این توافق واقعا بد است و باید در گام اول به طور کامل بررسی شود". این مواردی که مطرح شد تنها بخشی از اظهارات ضدایرانی مقامات جدید ایالات متحده آمریکاست که در کمتر از یک هفته دیگر کار خود را آغاز میکنند و آنطور که از شواهد پیداست از همان ابتدا هم به فکر دبه درآوردن در روند اجرای برجام و توافق با ایران هستند. با این وجود، به نظر میرسد اختلاف نظرها در تیم مذاکره کننده هسته ای و دولت در موضوع برجام افزایش یافته است و پس از آنکه قانون تمدید ۱۰ ساله تحریمهای ایران به تصویب رسید نیز این اختلاف نظرها علنی تر شده باشد چنانکه عراقچی به عنوان عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته ای، برای مدتی در رسانههای آفتابی نمیشد. ظریف وزیرخارجه نیز پس از آنکه در کمیسیون مجلس به اشتباه خود در اعتماد به وعده آمریکاییها اعتراف کرده بود هم تاکنون در موضوع برجام مصاحبهای نداشته که شائبه دستور به وی برای رسانهای نشدن را تقویت میکند. به هرجهت دولت روحانی نمی تواند از زیر چنین توافق شانه خالی کند و تنها به این عبارت بسنده کند که برجام کار خودش را کرده و بدعهدیهای آمریکایی نمیگذارد تحریمها لغو شد؛ اگر قرار بود برجام بی خاصیت باشد، پس چرا ایران بر اساس یک توافق بیخاصیت در قلب رأکتور اراک؛ بتن ریخت.منبع : مشرق |
![]() |
↧
↧
January 23, 2017, 1:35 am
به گزارش ندای انقلاب، یکی از اولویتهای امنیت ملی دولت جدید دانلد ترامپ، اصلاح جامعه اطلاعاتیِ به شدت بوروکراتیک، و به اعتقاد برخی منتقدان، به شدت سیاسی شده آمریکاست.ترامپ اخیرا با مقامات اطلاعاتی بر سر افشای یک «پرونده جعلی» درگیری لفظی تندی پیدا کرد، پرونده ای که توسط یک مقام اطلاعاتی سابق بریتانیا تهیه و از طریق یک کانال مشکوک به دست دولت امریکا افتاده تا اسباب شرمساری رییس جمهور منتخب آمریکا را فراهم کند. طبق این پرونده ترامپ دارای پیوندهای مخفی و مشکوک با روس ها بوده است.یک منبع نزدیک به تیم انتقال ترامپ، به روزنامه «واشینگتن تایمز» گفت که طرح های حذف دفتر مدیر امنیت ملی هنوز هم توسط این تیم در حال بررسی است، گرچه «دَن کوتز»، سناتور جمهوری خواه به عنوان مدیر جدید امنیت ملی معرفی شده است.سناتور دَن کوتز، گزینه پست مدیر امنیت ملیاصلاحات در ساختار اطلاعاتی احتمالا شامل بازگرداندن سیستم قدیمی(پیش از تشکیل دفتر مدیر امنیت ملی ODNI) می شود که در آن، رییس آژانس اطلاعات مرکزی(سیا)، با حفظ سمت، رییس اسمی ۱۷ آژانس اطلاعاتی هم هست. به علاوه، در سیستم جدید، احتمالا پست DCI(مدیر اطلاعات مرکزی) از پست مدیریت سیا جدا می شود. در سیستم پیش از تشکیل ODNI، مدیر اطلاعات مرکزی، همان مدیر سیا بود که مشاور امنیتی رییس جمهور محسوب می شد.دَن کوتز، گزینه مدیر اطلاعات مرکزی و مشاور امنیتی رییس جمهور، و مایکل پومپیو، گزینه مدیریت سیا، هر دو از حامیان اصلاحات سیستم کنونی اطلاعات در آمریکا هستند.مایکل پومپیو، گزینه مدیریت سیاپست «مدیر امنیت ملی»DNI بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ایجاد شد تا هماهنگی میان آژانس های اطلاعاتی مختلف آمریکا بهتر انجام گیرد، ولی ایجاد آن نه تنها موجب چابک تر شدن سیستم اطلاعاتی نشد، که خود آن بر لایه های بوروکراتیک این ساختار نسبتا کُند، اضافه کرد.یک مقام اطلاعاتی به واشینگتن تایمز گفت که اصلاحات پیش رو باید شامل کوچک کردن بدنه تحلیل گران و پرسنل اداری باشد، به ویژه وکلای وابسته به جامعه اطلاعاتی که طبق آموزش های سازمانی، اصولا محافظه کار و ریسک ناپذیر هستند. او معتقد است:" دولت جدید باید متخصصان اطلاعاتی را که از سوی طبقه سیاسی حاکم آسیب دیده اند، تشویق کند که پا پیش بگذارند و آن چه را که اتفاق افتاده، فاش کنند."در میان انتقادات متعددی که به جامعه اطلاعاتی آمریکا می شود، یکی از اهداف، جان برنان، رییس کنونی سیا است که خود یک تحلیل گر اطلاعاتی کهنه کار و شناخته شده است. به اعتقاد منتقدان، او در دوران ریاستش، سیا را بسیار چپ گرا کرده است. به عنوان مثال، او در هنگام حضور در محل کار، نوار رنگین کمان(علامت دفاع از حقوق همجنسبازان) را روی لباس خود می زند.جان برنانبه لحاظ سازمانی، یک منبع سیا به این روزنامه گفت که آقای برنان «اداره عملیات» DO سیا را که شهرتی افسانه ای دارد- همان شعبه جاسوسی این سازمان- با ترکیب کردن تحلیل گران و مسوولانی که با انگیزه های سیاسی انتخاب شده اند، با نیروهای عملیاتی ماهر که دوره های هنرهای سیاه جاسوسی را گذرانده اند، تضعیف کرده است.مثلا، تحت ریاست جان برنان، سیا یک دوره برای تحلیل گران این آژانس در مرکز آموزش سیا در ویلیامزبورگ گذاشت که به دوره «میدان» The Farm معروف است. گذراندن این دوره به تحلیل گران اجازه می دهد که مشمول دریافت گواهی افسران تعلیم دیده شعبه DO را به دست آورند، بدون آن که مجموعه آموزش های طولانی و پیچیده سرویس مخفی را گذرانده باشند.برنان در مصاحبه اوایل هفته خود با روزنامه وال استریت جورنال، به ترامپ انتقاد کرد و مدعی شد که رییس جمهور منتخب مرزهای انتقاد از جامعه اطلاعاتی را زیر پا گذاشته است. ترامپ از جامعه اطلاعاتی به دلیل نشت اطلاعات سری به مطبوعات و عدم درستکاری انتقاد کرده بود. برنان به این روزنامه گفت:" گفتن این حرف ها بسیار نفرت آور است. من همیشه پای درستکاری و میهن پرستی افسران خود ایستاده ام که در همه این سال ها برای دفاع از هموطنان خود ایثار کرده اند."ترامپ در توئیتی پاسخ برنان را چنین داد: " اُه، واقعا؟ از این بدتر نمی شد کار کرد- نگاهی به سوریه، کریمه، اوکراین و تقویت زرادخانه روسیه بیاندازید. خوب نیست! آیا این همان درز دهنده اخبار جعلی است؟"پیش تر آقای ترامپ درباره «پرونده جعلی»(درباره ارتباط او با روسیه) اظهارنظر کرده و گفته بود که نهادهای اطلاعاتی " نباید هرگز اجازه درز کردن این اخبار جعلی را به افکار عمومی می دادند. آخرین ضربه به من. آیا ما در آلمان نازی زندیگی می کنیم؟"برنان این اتهام را رد کرد که او جزییات جلسات محرمانه ای را که در آن درباره پرونده مورد نظر بحث شد، به بیرون درز داد، و غیرمستقیم از FBI انتقاد کرد که مسوول تحقیق روی پیوندهای روسیه با شهروندان آمریکایی است.اشاره ترامپ به تقویت زرادخانه هسته ای روسیه، نشان دهنده آن است که دولت او قصد دارد توافق «استارت» دولت اوباما در سال ۲۰۱۰ با مسکو(درباره محدود کردن دوجانبه زرادخانه های هسته ای) را ملغی کند.طبق گزارش رسانه های آمریکایی، از زمانی که توافق جدید «استارت» بین آمریکا و روسیه اجرایی شد، اوباما به نحو چشمگیری زرادخانه هسته ای آمریکا را کاهش داد، در حالی که به ادعای این رسانه ها، در همه این مدت روسیه مشغول تقویت زرادخانه هسته ای خود بوده است.گفته می شود که در حال حاضر، ایالات متحده ۴۲۹ کلاهک هسته ای کم تر از روسیه دارد. نقصی که به گفته تحلیل گران آمریکایی، موازنه استراتژیک لازم را برای بازدارندگی، به نفع روسیه بر هم می زند.آزمایش هسته ای کره شمالیآژانس های اطلاعاتی آمریکا گوش به زنگ آزمایش هسته ای یا موشکی احتمالی کره شمالی، همزمان با مراسم تحلیف ترامپ در روز جمعه هستند.کره شمالی اعلام کرده که قصد دارد یک آزمایش موشکی دوربرد انجام دهد و مقامات اطلاعاتی آمریکا نیز اعلام کرده اند که یک آزمایش هسته ای زیرزمینی در این کشور می تواند بدون هیچ هشدار قبلی انجام گیرد.نمودارهای اطلاعاتی مربوط به آزمایش های قریب الوقوع در ناحیه آزمایش هسته ای زیرزمینی در شمال شرقی کره شمالی به دقت تحت نظر آژانس های اطلاعاتی آمریکا قرار دارد.پس از آن که کیم جونگ-اون، رهبر کره اعلام کرد که آزمایش این کشور انجام خواهد شد، ترامپ در توئیتر نوشت که " این اتفاق نخواهد افتاد."کیم گفت که این آزمایش دربرگیرنده یک نوع موشک خواهد بود که قابلیت رسیدن به خاک ایالات متحده را خواهد داشت. از همین رو، سیستم های دفاع موشکی در ایالات کالیفرنیا و آلاسکا به طور محدود فعال شده است.طبق اظهارات مقامات آمریکایی، یکی از امکانات پیونگ یانگ، آزمایش یک موشک بالیستیک بین قاره ای جدید موسوم به KN-۰۸ است. بر خلاف موشک های دوربرد فعلی کره شمالی موسوم به Taepodong، موشک KN-۰۸ به راحتی در غارها و پناهگاه ها پنهان می شود و کل روند آماده سازی آن برای شلیک می تواند مخفی بماند.۴ تا از ۵ آزمایش زیرزمینی کره شمالی در دوران ریاست جمهوری اوباما انجام گرفته است. منتقدان می گویند دولت اوباما اقدامات کافی را برای بازداشتن پیونگ یانگ از انجام چنین آزمایش هایی انجام نداده است. به اعتقاد این منتقدان، دولت اوباما کل سیاست خود در قبال کره شمالی را به چین سپرده که به زعم این منتقدان تلاش چندانی برای بازداشتن متحد کمونیست خود از انجام این آزمایش های تحریک کننده انجام نمی دهد.موضع مَتیس در قبال روسیهگزینه مدیریت پنتاگون، جیمز مَتیس، همواره از مدافعات سیاست های سرسختانه برای مقابله با آن چه تهدیدات فزاینده روسیه خوانده می شود، بوده است.متیس گفته که روسیه می خواهد یک رقیب استراتژیک باشد" ولی متذکر شد که حتی در سیاه ترین روزهای دوران جنگ سرد هم آمریکا و روسیه با هم تعامل داشته اند.ژنرال جیمز مَتیس" من از علاقه رییس جمهور منتخب برای تعامل با روسیه پشتیبانی می کند. تعامل باید همچون ابزاری برای کسب اهداف ملی باشد. ما باید این اهداف را تعریف کنیم و به دنبال حوزه های بالقوه همکاری با روسیه باشیم."با این حال، ژنرال ۴ ستاره پیشین تفنگداران دریایی، خواستار آمادگی برای مقابله با «خصومت جویی» روسیه نیز باشد:" ما باید با رفتار روسیه مقابله کنیم و در شرایطی که روسیه بخواهد خلاف منافع ما عمل کند، از خود دفاع کنیم." متیس افزود، " چالش های ایجاد شده از سوی روسیه شامل ارسال پیام هایی مبنی بر به کار گیری تسلیحات هسته ای؛ نقض پیمان ها؛ کاربرد جنگ افزارهای هیبریدی برای بی ثبات سازی کشورهای دیگر و دخالت آن در هک و حملات سایبری می شود."به زعم او، تقویت ائتلاف ناتو از دید متیس، یک اقدام کلیدی برای مقابله با تهدیدات روسیه، در چارچوب استراتژی کلان تقویت متحدان آمریکاست.رییس جمهور جدید آمریکا، دانلد ترامپ، اخیرا استدلال کرده بخشی از از ماموریت ناتو «منسوخ» شده است، نظری که انتقادات گسترده ای را در تشکیلات سیاست خارجی ایالات متحده به دنبال داشته است.متیس می گوید: تقویت ناتو برای آمادگی برای این چالش ها، اساسی است و ما نیازمند یک استراتژی یکپارچه برای تقویت ائتلاف آتلانتیک شمالی و تضمین آمادگی پنتاگون برای مقابله با تهدیدات سنتی و نوظهور هستیم." منبع : مشرق |
![]() |
↧
↧
January 23, 2017, 1:37 am
به گزارش ندای انقلاب، اینکه اخیرا چندین جبهه در سرزمین سوریه به طور همزمان گشوده شود، چیز عجیب و غریبی نیست،همه طرفها برای حضور قدرتمندانه در مذاکرات سیاسی «آستانه» تلاش میکنند، به همین سبب همه طرفها پیش از ورود به این نشست برای کسب برگهای برنده بیشتری در سطح میدانی تلاش کردند و طرفی که در این زمینه موفق و پیروز شد، دولت و ارتش سوریه بود.از دیرالزور در شمال شرقی سوریه که تا چند روز پیش ارتش این کشور شدیدترین درگیریها را با گروه تروریستی داعش در اطراف فرودگاه نظامی پشت سر گذاشت تا الرقه در مجاورت آن که گروههای کُردی برای سیطره بر آن تلاش میکنند تا حومه حلب که گروههای مسلح مورد حمایت ترکیه در عملیاتی با عنوان «سپرفرات» برای سیطره بر شهر «الباب» در حومه شمال شرقی حلب تلاش میکنند و در حومه حمص که ارتش سوریه برای پاکسازی شهر «تدمر» از لوث تروریستهای داعشی به عملیات خود ادامه میدهد تا حومه دمشق به ویژه در منطقه «وادیبردی» که عملیات نظامی ارتش سوریه با موفقیتهای چشمگیری روبرو شده و چندین شهرک و روستا تا کنون از اشغال تکفیریها آزاد شده است، جایی که تروریستهای جبهه النصره تلاش میکنند از رسیدن آب شرب به ۶ میلیون شهروند در دمشق از طریق سیطره بر چشمههای آب «الفیجه» جلوگیری کنند و عملیات ارتش سوریه هم با هدف بیرون راندن تکفیریها و تامین رسیدن آب شرب به دمشق با قدرت ادامه دارد.کردها در سوریه تلاش میکنند از طریق دستیابی به دستاورد میدانی فشار وارد کنند تا شاید نقش برجستهای در مسائل سیاسی ایفا کنند به ویژه پس از آنکه در دورههای گذشته در کنفرانسهای ژنو و دیگر نشستهای مربوط به سوریه کنار گذاشته شده بودند، به همین سبب آنها طی روزهای اخیر تلاش کردهاند با کسب دستاوردی در نبرد الرقه شانس مشارکت قوی خود را تقویت کنند، هر چند کردها حضور کمرنگی خواهند داشت و حضورشان تقریبا تشریفاتی است.بدیهی است که قویترین طرفی که با حجم انبوهی از برگهای برنده در مذاکرات «آستانه» شرکت میکند، ارتش سوریه است که اخیرا به یک پیروزی کوبنده و قاطع در شمال سوریه دست یافت و نبرد تعیینکننده و سرنوشتساز «حلب» را به نفع خود یکسره کرد و در نتیجه شهرهای مهم و اصلی همچون «دمشق، حمص، حماه، حلب، لاذقیه، طرطوس و السویداء» به طور کامل تحت کنترل دولت سوریه است و علاوه بر آن باید به پیشرفت چشمگیر در پرونده آشتی اشاره کرد که مناطق متعددی در حومه دمشق و جبهه جنوبی به ویژه «درعا» را فرا گرفته است در نتیجه سوریه و همپیمانان به پشتوانه این پیروزیها و دستاوردها قدرتمندانهتر از قبل در این مذاکرات شرکت میکنند و آنها اکنون بر حل سیاسی بحران سوریه برای پایان یافتن رنج و درد مردم این کشور تکیه میکنند تا به دستاورد میدانی اضافه شود که ارتش سوریه طی ۶ سال نبرد تمام عیار و بیوقفه با تروریسم کسب کرده است.اما در مقابل، به نظر نمیرسد که معارضان سوری برای شرکت در مذاکرات آستانه در بهترین حالت خود باشند بلکه به وضوح نشان میدهد که این طرفها فاقد ارادهاند و به دستور طرفهای حامی خود و در راس آنها، ترکیه در این نشست شرکت میکنند، با وجود فشار ترکیه، برخی گروههای مسلح از مشارکت در این کنفرانس سر باز زدند که مهمترین آنها، گروههای موسوم به «حرکة أحرار الشام،صقور الشام، فیلق الرحمن، ثوار الشام،جیش إدلب و جیش المجاهدین» بوده است، در حالی که فشارهای ترکیه در وادار کردن گروههای دیگری همچون «فیلق الشام، فرقة السلطان مراد، الجبهة الشامیة، جیش العزة، جیش النصر، الفرقة الأولى الساحلیة، لواء شهداء الإسلام، تجمع فاستقم و جیش الإسلام» به شرکت در این نشست با موفقیت همراه شده است.این تفاوت میان گروههای مسلح مخالف و موافق شرکت در کنفرانس آستانه بر عمق سرخوردگی و سردرگمی اردوگاه تروریسم و کشورهای حامی آن مهر تایید میزند، این در حالی است که گروههای تروریستی همچون داعش و جبهه النصره برای به شکست کشاندن این نشست به هر طریقی تلاش کردهاند که حملات گسترده اخیر آنها به دیرالزور و حومههای حمص و حماه در این راستا ارزیابی میشود.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
![]() |
↧
January 23, 2017, 12:57 am
به گزارش ندای انقلاب، بر اساس توافق صورت گرفته بین سه کشور ایران، روسیه و ترکیه قرار است امروز چهارم بهمن ماه، مذاکرات میان دولت سوریه و گروه های معارض مشمول توافق حلب، طبق قطعنامه ۲۳۳۶ شورای امنیت، در شهر آستانه پایتخت قزاقستان برگزار شود. این نشست زیر نظر روسیه، جمهوری اسلامی ایران و ترکیه و با حضور استیفان دی میستورا، نماینده سازمان ملل در امور سوریه برگزار خواهد شد.نشست آستانه با مشارکت نمایندگان مخالفانی برگزار می شود که توافق آتش بس حلب را امضا کرده اند. این گروه ها شامل گروه های «فیلق الشام»، «احرار الشام»، «جیش الاسلام»، «ثوار الشام»، «جیش المجاهدین»، «جیش ادلب» و «جبهه الشامیه» هستند که تا پیش از آتش بس با استعداد حدود ۶۰ هزار نیرو مشغول نبرد با نظام سوریه بودند. بحران سوریه طی ۶ سال اخیر علاوه بر عرصه میدانی، نشست های بین المللی زیادی را شاهد بوده است. نشست های سیاسی برگزار شده گرچه با تنوع اهداف و برنامهها و دستورهای کاری همراه بوده، اما همواره نمودی از توازن قوای موجود در عرصه میدانی و نظامی بوده و سعی کرده است دستاوردهای میدانی محقق شده در عرصههای مبارزه را تثبیت کند.از زمان برگزاری نشست موسوم به دوستان سوریه که برای اولین بار در تونس و با حضور نمایندگان ۷۰ کشور و نهاد بینالمللی در اسفند ماه سال ۱۳۹۰ برگزار شد، مواضع محور مداخله جو در سوریه همواره دستخوش افول و عقب نشینی بوده است. این مجموعه نشست ها که در دور دوم خود به ۸۳ عضو نیز رسیده بود، اما در دوره های بعدی به ۱۱ کشور تنزل پیدا کرد.محور مداخله جویی غربی در سوریه که مدتی ابتکار عمل را در عرصه میدانی نیز در دست داشتند، سعی کردند از نشست های سیاسی متعدد موسوم به ژنو و وین در راستای تقویت اهداف و برنامههای براندازانه خود در سوریه استفاده کنند. این کشورها در عین حال که با حضور کشور ایران در این نشست ها مخالفت میکردند، از حمایت تمامعیار مالی و تسلیحاتی از گروههای مسلح تروریست در سوریه استقبال کرده و آن را تنها راه براندازی دولت قانونی سوریه ارزیابی می کردند. از سوی دیگر، نشستهای روسیه موسوم به نشست مسکو یک و دو در راستای ایجاد اجماع در میان گروههای مسلح غیر تروریست سوریه در زمینه رسیدن به اجماع برای حل و فصل سیاسی بحران سوریه برگزار شد که اولین نشست در بهمن ماه سال ۹۳ انجام گرفت. فروردین ماه ۹۴ نیز نشست مسکو۲ برگزار شد.غرب پس از مدتها کارشکنی در جلوگیری از حضور ایران در کنفرانسهای بینالمللی مرتبط با بحران سوریه، نهایتاً در آبان ماه سال ۹۴ مجبور به پذیرش ایران در نشست وین ۲ شد. این اولین نشستی بود که طی آن نمایندگان تمام کشورهای تأثیر گذار در سوریه گردهم آمده و به گفتوگو برای خروج از این بحران پرداختند. ایران که زمانی از سوی محور مداخله جو در سوریه به عنوان عامل غیرسازنده و ایفا کننده نقش منفی در سوریه تلقی میشد، از این تاریخ به صورت رسمی از سوی آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه دعوت شد تا در این نشست حضور پیدا کند. غرب در پی تغییر موازنه قدرت میدانی و تقویت نقش ایران در منطقه و رسیدن به واقعیت غیرممکن بودن حل و فصل بحران سوریه بدون حضور ایران، مجبور شد یک بازیگر مهم و تأثیرگذار منطقه ای را وارد مذاکرات سیاسی کند.ملموستر این تغییرات در روند تشکیل نشستهای بینالمللی برای حل و فصل بحران سیاسی سوریه را میتوان در مذاکرات آستانه لمس کرد، مذاکراتی که قرار بود بین سه کشور ایران، روسیه و ترکیه با حضور گروه های مسلح غیر تروریست در سوریه برگزار شود و با میانجگری ترکیه، آمریکا نیز اخیراً به این مذاکرات اضافه شده است. این در حالی است که آمریکاییها طی سالهای اخیر خود را تنها مرجع سیاسی حل بحران سوریه دانسته و از مشارکت کشورهای دیگر بهویژه قدرتهای بازدارنده در برابر هژمونی این کشور در روند مذاکرات جلوگیری می کردند. به این ترتیب میتوان گفت معادلات سیاسی در پی دست برتر نظامی مقاومت در سوریه کاملا تغییر کرده و روندی معکوس به خود گرفته است. وارونگی این معادلات را حتی دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا نیز به چشم می بیند، لذا سعی دارد خود را حامی واقعی رویکردهای مبارزه با تروریسم نشان دهد و اولویت تلاش برای براندازی دولت سوریه را از برنامه کاری خود خارج کند.فارغ از کشمکش در میان گروههای مخالف دولت شامل گروههای لیبرال و تندرو و تناقض های حداکثری در مطالبات آنها از روند مذاکرات در دورههای مختلف، آنچه که به نقطه اشتراک مطالبات و پیششرطهای این گروه ها برای شرکت در این مذاکرات مربوط بود، اصرار برای عدم حضور بشار اسد رئیسجمهور مشروع و قانونی سوریه در دولت آینده این کشور و حتی روند انتقالی بود. این رویکرد تا آغاز سال جاری ادامه داشت و حتی مخالفان وابسته به ریاض نیز بهمن ماه گذشته بر اساس این دیدگاه در نشست ژنو شرکت کردند. این در حالی بود که پیش از این زمان تروریست ها، حتی نشستن به پای میز مذاکرات با نمایندگان دولت سوریه را نیز بر نمی تافتند و جز به سرنگونی دولت برخواسته از آراء مردمی در سوریه از طریق راهکارهای نظامی به چیز دیگری فکر نمی کردند.به هر روی این تغییر موضع تدریجی در نتیجه دستاوردهای میدانی محور مقاومت در جبهه های سوریه رقم خورد، گرچه مهمترین دستاورد نظامی دولت سوریه در این مدت آزاد سازی کامل شهر حلب است، اما دستاوردهای دیگر ارتش سوریه نظیر آزاد سازی تدمر، آزاد سازی حومه شمالی شهر حلب و مناطق دیگر از دست تروریست ها باعث شد ابتکار عمل از دست آنها خارج شود. ارتش سوریه در نتیجه این پیروزیها علاوه بر این که حاشیه امنیت اطراف پایتخت را افزایش داده و فشار به مناطق تحت سلطه عناصر مسلح و گروه های تروریستی را بیشتر کرد، باعث شد گروه های مخالف دولت به ویژه تروریستهای مسلح در میز مذاکرات منزوی شده و قدرت ایستادگی در برابر دموکراسی سوری را نداشته باشند. در نتیجه تحولات ماههای اخیر، نقش آمریکا در سوریه به کلی از بین رفته است، این کشور که پیش از این ماهیت طرف ها و جریانهای شرکتکننده در مذاکرات مختلف را مشخص میکرد، الان در شرایطی قرار گرفته که برای حضور در مذاکرات آستانه دست به دامن ترکیه شده است تا آنکارا با دادن امتیازهای مختلف به اردوگاه پیروز، آن را به عنوان یکی از شرکای روند سیاسی تحولات منطقه مطرح کند.بر کسی پوشیده نیست که آزادسازی شهر حلب روند مذاکرات سیاسی برای حل بحران سوریه را به کلی تغییر داده و آن را در خط قدرتهای حامی تامین منافع ملی، تمامیت ارضی، وحدت و سرنوشت داخلی سوریه قرار داده است. گرچه مثلث غربی ـ عربی ـ عبری طی چند سال گذشته با به کارگیری تروریستهای بینالمللی در سوریه و تزریق دلارهای نفتی به دنبال براندازی دولت سوریه و عراق و پیشبرد طرح تجزیه کشورهای منطقه بودند، اما ایستادگی محور مقاومت نه تنها باعث شکست این طرح شد، بلکه فشارهای آمریکا و متحدانش بر ایران، روسیه و حزبالله باعث شد مواضع محور مقاومت، ایران، سوریه و حزبالله با روسیه نزدیکتر شود و اتحادی راهبردی همراه با درک منافع و تهدیدهای مشترک میان آنها شکل گیرد که این به مفهوم تقویت موضع مخالفان آمریکا در منطقه است.با شکل گیری این اتحاد راهبردی، ژئوپلتیک خاورمیانه متحول شده و معادلات منطقه به نفع محور مقاومت اسلامی تغییر کرده است. این تغییرات اساسی قطعا اثرات ژرف خود را بر ژئوپلتیک بین الملل و صحنه جهانی گذاشته و خواهد گذاشت. به این ترتیب نظم سنتی خاورمیانه جای خود را به نظمی نوین داده است، نظمی که بر خلاف پیش بینی ها و برنامه ریزی های طرف آمریکایی، کاخ سفید و کشورهای عرب متحد غرب و اسرائیل در موضع انفعالی قرار گرفته اند. قدرت نظامی و اطلاعاتی روسیه از یک طرف و قدرت نرم و سازماندهی بالای ایران به همراه متحدینش از طرف دیگر، مبنای مستحکم این اتحاد راهبردی است. اکنون ایران، روسیه و حزب الله برگ برنده را در منطقه در اختیار دارند و از مشروعیت بینالمللی در مقابله با تروریسم برخوردار هستند که این به مفهوم شکست مثلث شوم غربی ـ عربی ـ عبری دراجرای طرحهای خود در منطقه ارزیابی میشود. لذا طبیعی است که طرف های دیگر نیز برای خروج آبرومندانه از بحران های منطقه ای دست به دامن این محور شوند.این حوادث، اردوغان را مجبور به همنوایی با محور مقاومت و روسیه کرد.بزرگترین بازنده تحولات پرشتاب عرصه منطقهای و بینالمللی ، گروههای مسلحی هستند که منافع خود را به رژیم های خلیجی از جمله عربستان سعودی و قطر گره زده بودند. چرا که مذاکرات آستانه به ویژه در سایه معادلات کنونی در عرصه میدانی در راستای اهداف محور مقاومت و روسیه خواهد بود. حجم هماهنگی و تفاهم بین روسیه و ایران با دولت سوریه بر کسی پوشیده نیست، این بدان معنا است که سوریه نیز در این مذاکرات به صورت غیرمستقیم نقش پررنگی خواهد داشت. از سوی دیگر بسیاری از تحلیلگران نسبت به پایان روند نظامی بحران سوریه و آغاز حل و فصل سیاسی این بحران پس از مذاکرات آستانه امیدوار هستند. مرحلهای که برخلاف نشستهای گذشته پیش شرطهای آن توسط نیروهای متجاوز به سوریه و حامیان گروههای تروریستی تدوین نمی شود، بلکه این ملت سوریه هستند که باید در زمینه بقا یا کنار گذاشتن بشار اسد و ترسیم نظام سیاسی آینده این کشور تصمیمگیری کنند. منبع : مشرق |
![]() |
↧
January 23, 2017, 1:31 am
به گزارش ندای انقلاب، مقامات دولت ترکیه در راستای سیاستهای سرکوبگرانه خود دو کانال تلویزیونی منتسب به شیعیان ترکیه را با اتهامات واهی اقدام علیه امنیت ملی و حمایت و منتسب بودن به گروههای تروریستی طی حکمی از ماهواره «ترک ست» حذف کردند و اقدام به پلمپ دفتر آنها کرده و اموال و حسابهای بانکی این دو شبکه تلویزیونی را به نفع دولت ترکیه مصادره کردند.گفتنی است سه ماه پیش به دستور کاخ ریاست جمهوری ترکیه و با فرمان نفر اول کشور شبکه «قدس تی وی» به بهانه حمایت از حشد الشعبی از ماهواره «ترک ست» حذف شد. در حالی که «قدس تی وی» سیاست تقریب مذاهب اسلامی و تلاش برای جلوگیری هرگونه فتنه مذهبی را همواره بر عهده داشته و در این سیاست موفق بوده است، به طوری که توانسته بود طیفهای مختلف شیعی و سنی ترکیه و حتی جهان عرب را بر روی موضوع قدس به تفاهم برساند و در یک جبهه نمایش دهد.این اقدامات دولت ترکیه چند نکته را روشن میکند:۱) دولت ترکیه کمترین صدای نه مخالف که حتی متفاوت را در عرصه رسانهای نمیتواند تحمل کند و این رسانهها به شدت سرکوب میشوند.۲) با توجه به نزدیکی گفتمانی شبکههای تلویزیونی شیعیان و قدس تی وی به جبهه مقاومت اسلامی، دولت ترکیه کمترین صدای متعلق به این گفتمان را در کشور خود تحمل نمیکند.۳) اکنون که فاز سرکوب کودتاگران به اتمام رسیده است، فاز سرکوب همه مخالفان که حتی خودشان جزو اهداف کودتا بودهاند، نیز شروع شده است.۴) دولت ترکیه درصدد عصبی کردن جریان مقاومت و منسوبان آن در ترکیه است تا بهانهای برای سرکوب این جریان که بهشدت حدود قانونی و عرفی را در ترکیه رعایت میکند، پیدا کند.۵) اردوغان در تصمیم خود برای تروریست جلوه دادن گروههای شیعی جدی است. در واقع اردوغان اکنون در حال پرداخت بهای حمایت خود از گروههای تکفیری و تروریستی است و اکنون تصمیم گرفته تا با سرریز کردن این هزینهها بر کشورهای دیگر، بار این اقدام را از عهده خود کمی سبکتر کند. برای همین تلاش دارد تا گروههای شیعی را به عنوان گروههای تروریستی معرفی کند و پس از آن حمایتهای ایران از این گروهها را مورد تأکید قرار دهد و پس از آن، این سیاست را اعمال کند که اگر از تکفیریها و تروریستهای سنی حمایت کردم به این دلیل بود که ایران از تکفیریهای شیعی حمایت میکرد.۶) اردوغان پس از آنکه از عصبی کردن ایران در جریان عملیات موصل و آزادسازی حلب ناامید شد، اکنون سعی دارد با فشار آوردن به عناصری که اشتهار به نزدیکی به ایران دارند، ایران را به سمت اقدامات نامتعارف و عصبی سوق دهد.با تمام این موارد، یک چیز مسلم است: اردوغان به شدت احساس ضعف میکند و متوجه است که دیگر سیاست فرار به جلو و گرد و خاک کردن در قبال ایران کارکرد خود را از دست داده و تصمیم دارد انتقام خود را از منسوبین به گفتمان انقلاب اسلامی در ترکیه بگیرد.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
![]() |
↧
January 22, 2017, 12:16 am
به گزارش ندای انقلاب، سخنرانی مراسم دانلد ترامپ رییس جمهور جدید آمریکا همانطور که پیشبینی میشد با حاشیههایی همچون اعتراضات خیابانی و حضور کمترین جمعیت تاریخ آمریکا در یک مراسم تحلیف برگزار شد که در نوع خود یک رکورد بود. اما ترامپ موفق به ثبت رکوردهای دیگر هم شد که در گزارش کوتاه جاری به آنها پرداخته میشود. تعداد کلمات سخنرانی * آمار فوق مربوط به مدت زمان سخنرانی ۶ رییس جمهور آمریکا در مراسم تحلیف، از ریگان تا ترامپ است: رانلد ریگان با ۲۴۶۳ کلمه در سال ۱۹۸۱ (دوره اول) و ۲۵۴۶ کلمه در سال ۱۹۸۵ (دوره دوم)، جورج واکر بوش با ۲۲۸۳ کلمه در سال ۱۹۸۹ (همان یک دوره که داشت)، بیل کلینتون با ۱۵۰۷ کلمه در سال ۱۹۹۳ (دوره اول) و ۲۱۷۰ کلمه در سال ۱۹۹۷، جورج دابلیو بوش با ۱۵۷۱ کلمه در سال ۲۰۰۱ (دوره اول) و ۲۰۷۳ کلمه در سال ۲۰۰۵ (دوره دوم)، باراک اوباما با ۲۴۰۶ کلمه در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۹۶ کلمه در سال ۲۰۱۳ سخنرانی خود را به پایان رسانیدند و نهایتا دانلد ترامپ با ۱۴۵۱ کلمه رکورد کوتاهترین سخنرانی مراسم تحلیف ریاست جمهوری در تاریخ آمریکا را شکست. میانگین سخنرانیهای تحلیف در تاریخ آمریکا ۲۰۵۶ کلمه است. استفاده از ناوگان مترو جهت شرکت در مراسم تحلیف * میزان استفاده مردم از ناوگان متروی شهر واشنگتن جهت شرکت در مراسم تحلیف ترامپ نیز دارای رکورد شد. در روز ۲۰ ژانویه ۲۰۰۵ برای مراسم تحلیف جورج دابلیو بوش، ۱۹۷ هزار نفر از متروی واشنگتن استفاده کردند. در ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹ برای مراسم تحلیف باراک اوباما، ۵۱۳ هزار نفر از متروی واشنگتن استفاده کردند. در روز ۲۰ ژانویه ۲۰۱۳، ۳۱۷ هزار نفر از متروی واشنگتن استفاده کردند. و نهایتا، در روز ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ برای مراسم تحلیف دانلد ترامپ، ۱۹۳ هزار نفر از متروی واشنگتن استفاده کردند. تعداد استفاده از واژگان خاص در سخنرانی دوره اول * نکته مهم: دقت شود که استفاده از کلمات در سخنرانی از حیث روانشناختی بسیار قابل توجه، تامل، و تحلیل است.بیل کلینتون Will (خواهم): ۷ مرتبه / Time (زمان): ۷ مرتبه / Nation (ملت): ۵ مرتبه / Work (کار): ۶ مرتبه / Today (امروز): ۹ مرتبه / World (جهان): ۱۸ مرتبه / Fellow (یاران): ۵ مرتبه / Now (اکنون): ۵ مرتبه / Must (باید): ۱۸ مرتبه / Change (تغییر): ۸ مرتبه / New (جدید): ۹ مرتبه / Idea (نظر): ۵ مرتبه / Americans (آمریکاییها): ۹ مرتبه / America (آمریکا): ۱۴ مرتبه / People (مردم): ۱۲مرتبه. جورج دابلیو بوش Freedom (آزادی): ۵ مرتبه / Courage (شجاعت): ۵ مرتبه / Promise (قول): ۵ مرتبه / Never (هرگز): ۵ مرتبه / Know (اکنون): ۵ مرتبه / Must (باید): ۶ مرتبه / Country (کشور): ۶ مرتبه / Americans (آمریکاییها): ۵ مرتبه / Story (داستان): ۷ مرتبه / Every (هر): ۶ مرتبه / Will (خواهم و خواهیم): ۲۳ مرتبه / Common (رایج): ۵ مرتبه / Nation (ملت): ۸ مرتبه / New (تازه، جدید): ۵ مرتبه / Many (بسیار): ۵ مرتبه / Citizens (شهروندان): ۹ مرتبه / America (آمریکا): ۸ مرتبه. باراک اوباما Time (زمان): ۶ مرتبه / Common (رایج): ۶ مرتبه / Now (اکنون): ۶ مرتبه / World (جهان): ۶ مرتبه / Spirit (روح): ۵ مرتبه / America (آمریکا): ۷ مرتبه / Nation (ملت): ۱۲ مرتبه / Today (امروز): ۶ مرتبه / Work (کار): ۶ مرتبه / Will (خواهم، خواهیم): ۱۹ مرتبه / People (مردم): ۷ مرتبه / Less (کم): ۷ مرتبه / New (جدید): ۱۱ مرتبه / Every (هر): ۸ مرتبه / Must (باید): ۸ مرتبه دانلد ترامپMake (ساختن): ۵ مرتبه / Nation (ملت): ۹ مرتبه / Country (کشور): ۹ مرتبه / Again (دوباره): ۹ مرتبه / Great (بزرگ): ۶ مرتبه / Dreams (رویاها): ۵ مرتبه / Never (هرگز): ۶ مرتبه / America (آمریکا): ۱۷ مرتبه / American (آمریکایی): ۱۲ مرتبه / Now (اکنون): ۶ مرتبه / Protected (تحت محافظت): ۵ مرتبه / Will (خواهم، خواهیم): ۴۰ مرتبه / World (دنیا): ۶ مرتبه / Right (حق): ۵ مرتبه / Other (دیگر): ۵ مرتبه / People (مردم): ۹ مرتبه / Back (عقب): ۶ مرتبه / Same (همان): ۶ مرتبه / Today (امروز): ۵ مرتبه / Every (هر): ۷ مرتبه / President (رییس جمهور): ۵ مرتبه. دانلد ترامپ در استفاده از واژه Will که دارای بار روانشناختی پوپولیستی قدرتمندی است، اول است. منابع: https://www.graphiq.com/vlp/۱nLa۹iO۶CQ۵?utm_source=viz&utm_medium=viz.referral&utm_campaign=viz.ref&utm_viz_id=۱nLa۹iO۶CQ۵&utm_cat=Bubble&utm_click_loc=footer&utm_pubreferrer=www.independent.co.uk%۲Fnews%۲Fworld%۲Famericas%۲Fdonald-trump-us-president-inauguration-plans-missile-system-protect-us-iran-north-korea-a۷۵۳۸۴۴۱.html#۲-Comparing-Inaugural-Addresses-From-Clinton-to-Trump۰ |
![]() |
↧
↧
January 24, 2017, 2:31 am
به گزارش ندای انقلاب، تحلیل گران غربی معتقدند که احتمالا کرملین پشت ماجرای لو رفتن قسمت آخر سریال پرطرفدار «شرلوک»( نسخه مدرن ماجراهای شرلوک هلمز، کارآگاه خصوصی مشهور انگلیسی، مخلوق قلم سِر آرتور کانن دویل)قرار داشت. این اصلا شوخی نیست، و باور جدی به این نظر در رسانه های غربی وجود دارد.نسخه دوبله روسی قسمت پایانی فصل ۴ این سریال، یک روز پیش از تاریخ نمایش رسمی آن، سر از وبسایت های روسی درآورد. در روسیه، حق پخش این سریال در اختیار «کانال ۱» تلویزیون دولتی روسیه قرار دارد و ظاهرا این قسمت از روی سرورهای این شبکه به سرقت رفته است. در اطلاعیه کانال ۱ آمده است:" متاسفانه تایید می کنیم که یکی از کارکنان ما، بدون نیّت بد، پروتکل های سفت و سخت امنیتی ما را زیر پا گذاشت. به خاطر این اهمال کاری بزرگ، در انجام وظیفه، این فایل به اینترنت درز کرد. ما مایلیم که به شرکاء و بینندگان خود اطمینان دهیم که در پی این رویداد، رویه های امنیتی محتوای خود را به طور کامل مورد تجدید نظر قرار داده ایم تا این اتفاق دیگر هیچ گاه تکرار نشود. ما بار دیگر از هارتزوود فیلمز(تهیه کننده سریال)، بی بی سی جهانی و طرفداران شرلوک در همه جای دنیا که بابت این رویداد اذیت شده اند، عذرخواهی می کنیم."گفتنی است که سریال شرلوک یکی از پرطرفدار ترین سریال های یکی دو سال اخیر در سرتاسر دنیا بوده است و از همین رو، این رویداد بازتاب زیادی در رسانه های و شبکه های اجتماعی به دنبال داشت. البته در این میان، بسیاری از کاربران شبکه های اجتماعی در غرب انگشت اتهام را متوجه «هکرهای روسی» کردند که این روزها، به واسطه ادعاهای مطرح شده درباره انتخابات آمریکا، بسیار معروف شده اند. برخی کاربران شبکه های اجتماعی دو مساله را مهم ترین اقدامات کارنامه این هکرها می دانند: ۱-تاثیرگذاری بر انتخابات آمریکا ۲-انتشار قسمت آخر شرلوکیک کابر توئیتر نوشت: " این واقعیت که هک روسی در کشورهای مختلف اتفاق افتاده، قطعا بد است. ولی قسمت آخر شرلوک؟ پوتین زیاده روی کرده است."و کاربر دیگر با لحنی طنزآمیز چنین نوشت: " جنگ جهانی سوم چه طور آغاز شد؟ روز ۱۴ ژانویه، یک روز قبل از نمایش رسمی. روسیه «مشکل نهایی»(اسم قسمت آخر فصل ۴ شرلوک) را لو داد."شبکه بی بی سی که صاحب امتیاز مجموعه «شرلوک» است، تحقیقات جدی را درباره لو رفتن قسمت پایانی، از جمله ادعاهای دخالت کرملین در ماجرا، آغاز کرده است.روزنامه بریتانیایی تلگراف در گزارش خود درباره این موضوع، این فرضیه را مطرح کرده که لو دادن قسمت پایانی شرلوک در اصل برای ضربه زدن به شبکه مالک آن، بی بی سی جهانی، انجام گرفته است. به عنوان شاهد مثال، تلگراف به نگرانی اعلام شده مسکو از طرح های بی بی سی برای گسترش برنامه های روسی زبان خود، اشاره کرد.به علاوه، این روزنامه ماجرای بسته شدن حساب های شبکه راشا تودی در لندن را هم به عنوان یکی از دلایل پشت رویداد اخیر مطرح کرد و نتیجه گرفت که این اقدام، تلاش مسکو برای ضربه زدن به بی بی سی در پاسخ به دو اقدام قبلی انگلیسی ها بوده است. ظاهرا روس ها سال گذشته گفته بودند که اقدام لندن را در بستن حساب های راشا تودی بی پاسخ نخواهند گذاشت و احتمالا به قول خود وفا کردند.«بن نیمو»، پژوهشگر امنیت اطلاعات در اندیشکده آمریکایی «شورای آتلانتیک»، به این روزنامه گفت:" به نظر نمی رسد که پای منفعت مالی در میان باشد، چرا که انتشار اینترنتی این قسمت، برای پخش کننده آن منفعت مادی نداشت. آن چه باقی می ماند، انگیزه سیاسی است. روشن ترین توضیح این است که این یک اقدام تنبیهی از سوی مسکو بود."اجمالا می توان گفت ظاهرا کرملین، کانال ۱ تلویزیون روسیه را واداشته که قسمت پایانی را لو بدهد تا به این ترتیب نارضایتی خود را از گسترش برنامه های روسی زبان بریتانیا و همچنین بسته شدن حساب های راشا تودی در لندن، نشان دهد.در آخرین واکنش ها، سرویس مطبوعاتی کانال ۱، به خبرگزاری تاس روسیه اعلام کرد:" کانال ۱ در ارتباط نزدیک با بی بی سی است تا به اتفاق هم، تحقیقی کامل درباره هویت منبعی که این محتوا را در اینترنت بارگذاری کرد، انجام دهند. بر اساس گمانه های اولیه، این یک حمله هکری بوده است."منبع: Pravda |
![]() |
↧
January 25, 2017, 1:12 am
به گزارش ندای انقلاب، «ساکت باش! بی ادبی نکن! شما یک سازمان خبری جعلی هستید». کمتر سیاستمداری به خودش جرأت می دهد این جملات را در کنفرانس خبری علیه یک رسانه به کار ببرد، اما ترامپ که نشان داده در چارچوب پیش بینی های معمول نمی گنجد در سخنرانی رسمی اش و چند روز مانده به انتقال دولت، خطاب به خبرنگار سی ان ان این جمله ها را با لحنی ناشایست تکرار کرد.او پیش از این نیز چنین ادبیاتی را به کار برده بود، زمانی که در برج معروفش با مدیران رسانه ها جلسه ای را ترتیب داده و چند بار خطاب به آن ها گفته بود: «ما در سالنی پر از آدم های دروغگو هستیم...»پدیده ترامپ در همه ابعادش تعجب برانگیز است. شاید بتوان برای رفتار و گفتار خارج از عرف او دلایلی هم تراشید؛ اما نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که او نماینده عصبانیت جامعه آمریکایی از وضعیت موجود است. این خشم نه تنها در آمریکا بلکه در مناطق دیگر جهان نیز کم کم خود را نشان می دهد و همین منطقِ خشمگین بروز یافته است که فریادها و ناسزاهای ترامپ را در محافل رسمی برای مردم شنیدنی کرده است؛ آن ها برای همین ناسزاها و متلک ها به ساختار موجود هورا می کشند و ترامپ نیز در میان این تشویق ها رئیس جمهور آمریکا شده است!انتقاد از رسانه ها و شبکه های تلویزیونی سابقه طولانی دارد؛ از انتقادات آکادمیک نظریه پردازان مکتب فرانکفورت گرفته تا طرح «امپریالیسم خبری» توسط رئیس جمهور فنلاند در نشست سال ۱۹۷۱ یونسکو. اما همه این انتقادات هرچند با رویکردهای رادیکالی نیز همراه بوده اند اما یک نقطه را هدف می گرفتند: «شکست هژمونی و سلطه رسانه ها در مهار فرهنگ نوین جهانی» آن ها نگران فرهنگ توده بودند که با ابزارهای تکنولوژیک و تکنیک های رسانه ای هر روز شکل تازه ای می گیرد. در واقع طرح این مفاهیم شورش علیه سلطه رسانه هایی بود که افکار عمومی را با سیاست های مالکان خود تنظیم و به بازی می گرفتند. تصور اینکه فردی مانند ترامپ نماینده چنین شورشی علیه ساختارهای موجود باشد، از آن جهت مشکل است که به نظر می رسد او تنها موج سوار خوبی برای این انتقادها و مطالبه ها بوده است. زمانی که همه رسانه های رسمی و بنگاه های خبری علیه او می نوشتند و برنامه سازی می کردند طبیعی ترین رفتار ممکن انتقاد از آن ها بود. رفتاری که باز هم در چارچوب منافع او تحلیل می شود!نباید از یاد برد که فریادهای خشم آلود و ناسزاهای سیاستمداران به رسانه ها هرچقدر هم تند باشد درنهایت در حوزه سیاست آن ها تعریف می شود و اتفاقا این رفتارها و گفتارها به هر میزان نامتعارف تر باشند، مشکوک تر به نظر می رسند!تجربه ترامپ تازه برای افکار عمومی آغاز شده است اما نوع مواجهه او با رسانه ها درصورتی که به تقویت رویکردهای انتقادی و گسترش آن بینجامد می تواند به نفع جریان انتقادی تمام شود. در دوره ای که مسئولیت اجتماعی رسانه ها زیر سایه منافع جریان ها و مالکان سیاسی آن ها قرار گرفته مخاطبان با ضعف سواد رسانه ای، آسیب پذیرتر شده اند و بازی های پیچیده تری با افکار عمومی می شود. اینکه برخی استفاده ترامپ از شبکه های اجتماعی به جای رسانه های کلاسیک را تحولی به سمت شفاف تر شدن مسیر ارتباط با مخاطبان دانستند زمانی اعتبارش کم رنگ تر شد که او در توئیتر خود، با زبان گلایه از رسانههای آمریکا نوشت: «اگر رسانهها من را به دقت و محترمانه پوشش میدادند، من دلیل بسیار کمتری برای رجوع به توئیتر می داشتم!» پایگاه رصد |
![]() |
↧
January 25, 2017, 12:43 am
به گزارش ندای انقلاب، هر روز صبح که خانم «جیانگ وانگ» از خواب بیدار می شود، اولین کاری که انجام می دهد اطمینان یافتن از تنفس دختر کوچکش در یک هوای تمیز است.بعد، زمان آماده کردن صبحانه است که مواد آن به دقت از محصولات یک مزرعه ارگانیک تهیه شده است.او برای شستشو از آبی استفاده می کند که از سیستم تصفیه آب تعبیه شده در زیر سینک آشپزخانه بیرون می آید.اما این آب برای نوشیدن نیست....آب نوشیدنی از بطری های آب وارداتی تامین می شود.این شیوه شروع روز توسط جیانگ وانگ است که قصد دارد اثرات ناشی از محیط آلوده در پکن را در خانه اش به حداقل برساند. او می گوید:" از لحظه ای که چشمان خود را باز می کنید، تا زمانی که شب به خانه باز می گردید، باید واقعا حواستان به هوا، آب و غذایی که استفاده می کنید، باشد."وانگ و خانواده اش بخشی از جمعیت رو به افزایشی هستند که می خواهند زندگی خود را در برابر انواع آلودگی های محیطی در پکن، ایمن کنند.اما هزینه ها سرسام آور است.وانگ می گوید: " (هزینه های این نوع زندگی) بسیار بالاست. ولی وقتی به سلامتی فکر می کنید، به هر قیمتی می ارزد."ولی برای طبقه متوسط نوظهور و ساکنان فقیر پکن، این تجهیزات گرانقیمت، به لحاظ مالی دور از دسترس است.از همین رو، مساله آلودگی در چین هم یک مساله مربوط به سلامت، و هم یک مساله طبقاتی است. آن ها که توان مالی ندارند، ذره ذره جان می بازند.یک تحقیق صورت گرفته توسط دانشکده اقتصاد دانشگاه نانجینگ نشان می دهد که «مَه دود»smog با دست کم یک سوم مرگ و میرها در چین ارتباط دارد. به بیان دیگر، مَه دود، به اندازه استعمال دخانیات چینی ها را می کشد. این مطالعه که در ماه نوامبر گذشته منتشر شد، سه میلیون مورد مرگ را در ۷۴ شهر در سرتاسر چین در سال ۲۰۱۳ بررسی کرد. یافته ها، آشکار می کنند که ۳۱.۸ درصد همه مرگ های ثبت شده را می توان به آلودگی های محیطی نسبت داد. شهرهای اصلی استان «هِبِی» Hebei، استان مجاور شهر پکن که تقریبا به دور پایتخت چین کشیده شده است، بدترین وضع را در میان کل شهرهای چین دارند." آلودگی هوا، نابرابری بین فقیر و غنی را در شهرهای چین بدتر کرده است."این را «متیو کان»، استاد اقتصاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به CNNمی گوید. او چنین توضیح می دهد: " ثروتمندان در بخش های تمیزتر شهر زندگی می کنند و در آلوده ترین روزها می توانند تا محل کار خود را با خودرو طی کنند و ودر محیط سربسته کار کنند. آن ها همچنین به پزشکان بهتری دسترسی دارند و تقریبا همه آن ها خانه دومی در حومه های پاک تر شهر یا مناطق روستایی دارند و از تجهیزات گران قیمت و کارآمد پالایش هوا استفاده می کنند.ریسک های زندگی در پکن، در واقع تبدیل به داستان «دو شهر» شده است. دو شهر در یک شهر که در آن ها پولدارها و بی پول ها حتی یک هوا را تنفس نمی کنند.خانواده وانگ همین اخیرا یک سیستم پالایش هوا در خانه تعبیه کرده اند که حدود ۴۳۰۰ دلار قیمت دارد. این سیستم همچون سیستم تهویه مطبوع عمل می کند که هوای بیرون را بعد از پاکسازی، به درون خانه پمپ می کند.به علاوه، آن ها در هر اتاق به صورت مجزّا یک دستگاه پالایش هوا کار گذاشته اند که در مجموع شامل ۸ دستگاه می شود. هزینه مجموع آن ها حدود ۷۲۰۰ دلار است.دستگاه های فیلتر آب هر کدام حدود ۳۰۰ دلار و دستگاه های تصفیه آب حمام تا ۱۰۰۰ دلار در فروشگاه های اینترنتی چین فروخته می شوند.برای ابَر-ثروتمندان، شرکت هایی چون Environment Assured که در زمینه کیفیت هوا و پالایش آّن مشاوره می دهند، میزان آلاینده ها در محل کار و زندگی را به صورت منظم برای مشتریان خود اندازه گیری می کنند.بسته های خدمات این شرکت سالانه دست کم ۱۵۰۰۰ دلار آب می خورند. همچنین، فناوری های پالایش آلودگی به کار رفته در خانه ها، تاثیر قابل ملاحظه ای در قیمت خانه ها در پکن دارد. مثلا یک آپارتمان دوخوابه در مجتمع مسکونی MOMA در پکن- که واحدهای آن به آخرین فناوری های پالایش هوا مجهز هستند- تا سه میلیون دلار قیمت دارند. این مبلغ دست کم ۶ برابر قیمت آپارتمانی با همان اندازه در حاشیه های پر دود و غبار شهر است.و البته این هزینه ها صرفا به خانه ها محدود نمی شوند.مدرسه بین المللی پکن، که هزینه تحصیل سالیانه آن به بیش از ۳۷۰۰۰ دلار می رسد، یک گنبد دارای هوای تحت فشار و تنظیم شده pressurized dome برای بازی کودکان در وضعیت بحرانی آلودگی هوا ساخته که ۵ میلیون دلار هزینه داشته است. اخیرا شماری دیگر از مدارس دولتی هم اقدام به ساخت این گنبدها کرده اند.شماری از اهالی پکن محصولات غذایی ارگانیک را مستقیما درب خانه هایشان تحویل می گیرند. مثلا اشتراک سالیانه «مزرعه تونی»( یک شرکت کشت و صنعت محصولات ارگانیک) حدود ۳۴۰۰ دلار است که شامل تحویل دو بسته حدودا سه کیلوگرمی مواد غذایی در هفته درب خانه مشتری می شود.برخی دیگر از ساکنان، مسافرت خارجی را راه حل فرار از وضعیت خراب آب و هوا می دانند.و البته محصولات عایق آلودگی دیگری هم وجد دارند که البته گرانقیمت هستند: شما می توانید در پکن هر «بطر هوای بریتانیا» را- که در کوهستان های اسکاتلند پر شده است- به قیمت ۱۱۵ دلار خریداری کنید. هر قوطی از کِرِم های ضدآلودگی تا ۱۰۰ دلار قیمت دارند و البته سایر پمادها و ژل های ضدآلودگی گرانقیمت هم موجود هستند. یک پکنی معمولی هرگز توان مالی تهیه چنین تجهیزاتی را ندارد. بر اساس گزارش دانشگاه پکینگ، حقوق میانگین فرد در پکن حدود ۱۷۰۰۰ دلار در سال است. این تازه بالاترین میزان میانگین دستمزد در بین همه شهرهای چین است.ولی حتی با وجود این که رونق اقتصادی چین، ده ها میلیارد دلار منفعت عاید این کشور کرده است، شمار فزاینده ای از جمعیت کشور از این حقیقت مستاصل می شوند که طبقه نخبگان چینی و ابر-سرمایه داران(که عمدتا ثروت خود را از صنعتی شدن سریع کشور به دست آورده اند که خود عامل اصلی آلودگی زیستی در چین است) می توانند از زندگی خود حفاظت کنند، ولی آن ها نمی توانند.باربارا فینامور، از مرکز مطالعات راهبردی و بین المللی(CSIS) معتقد است: " کار به نقطه ای رسیده که نگرانی از آلودگی هوا در سرتاسر چین، اکنون ثبات اجتماعی کشور را تهدید می کند."چین بالاترین میزان تولید گازهای گلخانه ای را در جهان دارد و این البته بسیار پرهزینه است....اقتصاد کشور(طبق برآورد موسسه رَند) حدود ۵۳۵ میلیارد دلار در ۲۰۱۲ به اقتصاد کشور ضربه زده است.دولت می داند که کیفیت هوایی یک مشکل بسیار جدی است و در سال ۲۰۱۴ کارزار «جنگ با آلودگی» را اعلام کرد.طبقات بالا و میانی چین، با ثروت نویافته خود، قادر شده اند که به خارج از کشور سفر کنند و بیشتر نقاط دنیا را ببینند و به نوبه خود با خطرات آلودگی و نحوه احتراز از آن آشنا شده اند.ولی در سطح خیابان، همچنان شاهدیم که در وضعیت قرمز هوایی در پکن، زنان و مردان روسری یا دستمالی را جلوی دهان خود گره زده اند، به جای این که از یک ماسک حفاظتی واقعی استفاده کنند.حتی خود رسانه های دولتی اعلام کرده اند که دولت باید مطالعه بهتری روی مساله آلودگی هوا و آثار آن انجام دهند.با این حال، چین توفیقاتی هم در سطح محلی و هم بین المللی در سال های اخیر داشته است. در سطح محلی، به گزارش خبرگزاری دولتی شینهوا، ۶۶۳ محله در شهر پکن سوخت رایج زغال سنگ را با انرژی های پاک جایگزین کرده اند. در سطح بین المللی، پکن توافقات آب و هوایی پاریس را امضاء کرده است.به علاوه، بر اساس گزارش CSIS، چین کشور پیشروی جهان در زمینه کاربرد انرژی خورشید و باد است.با این حال، چنین اقداماتی نتوانسته کار چندانی در تغییر این دیدگاه عمومی انجام دهد که پکن به سرعت به شهری غیرقابل زندگی تبدیل می شود. یک مستند چینی با عنوان «زیر گنبد»، درباره اثرات آلودگی هوا در زمان نمایش در ۲۰۱۵، به شدت سر و صدا کرد. میلیون ها نفر این فیلم را تماشا کردند، پیش از آن که دولت دستور حذف آن را از وبسایت به اشتراک گذارنده صادر کند.صنعت رو به رشددر جایی که دولت یک معضل می بیند، کارآفرینان یک فرصت را تشخیص می دهند.یک صنعت پررونق و شکوفا شده در زمینه عایق سازی و ایمن سازی در برابر آلودگی محیطی در پکن شکل گرفته است که به افرادی چون وانگ و خانواده اش خدمات می دهد، یعنی کسانی که می خواهند از خود و خانواده خود در برابر آلودگی های مختلف محیطی حفاظت کنند و البته پولش را هم دارند.پکن یک بستر حاصلخیز برای این صنعت است. این شهر بیش از هر شهر دیگری در جهان میلیاردر در خود دارد.در سال ۲۰۱۰، حدود ۲۰۰.۰۰۰ دستگاه پالایش گر هوا در چین فروخته شد. در سال ۲۰۱۴، این رقم به دو میلیون رسید و انتظار می رود که تا ۲۰۱۸ این رقم به ۴ میلیون برسد.بیشتر درآمد این صنعت در حال حاضر مربوط به محصولات نسبتا گران قیمت می شود، ولی اوضاع در حال تغییر است.سیستم های پالایش هوا روز به روز برای اقشار بیشتری از مردم قابل دسترسی می شوند. برای مثال، در حال حاضر یک شرکت فناوری چینی به نام Xiaom، دستگاه های پالایش هوای نسبتا قدرتمند خود را حدود ۳۶۰ دلار می فروشد که نسبت به محصولات مشابه قیمت بسیار معقولی است.با این حال، این صنعت هم صنعت پرنوسانی محسوب می شود، و با شدت و ضعف آلودگی هوا، رونق و رکود آن خیلی زود با هم جایگزین می شود.مثلا، در سه هفته گذشته که وضعیت هوای پکن قرمز اعلام شده، فعالیت شرکتی مثل Environment Assured بی وقفه و شبانه روزی شده است.بررسی آمار فروش یک وبسایت فروش معروف چینی به نام «JD» نشان می دهد که از ۱۶ تا ۲۰ دسامبر گذشته، در برهه ای که دولت وضعیت قرمز آلودگی اعلام کرد، فروش ماسک حدود ۳۸۰ درصد و فروش پالاینده های خانگی هوا حدود ۲۱۰ درصد افزایش داشته است.تحقیقات پروفسور کان از دانشگاه USC روی آمار فروش وبسایت فروش آنلاین Taobao در زمستان ۲۰۱۳، که وضعیت هوا بحرانی بود، روندهای مشابهی را نشان می دهد.علت آن است که مردم با درآمد پایین، معمولا زمان و پول کافی ندارند که صرف ایمن سازی خود در برابر آلودگی کنند، مگر در مواقعی که اوضاع بحرانی شود. و البته آن ها در این مواقع هم معمولا محصولات اثرگذار و کارآمد را نمی خرند، بلکه به ساده ترین و ارزان ترین محصولات رضایت می دهند که معمولا جز اثر روانی، اثر دیگری ندارد.پروفسور کان در مقاله ای که مشترکا با همکاران خود در فایننشال تایمز منتشر کرد، می نویسد:" این اختلاف فاحش در میزان گرایش به سرمایه گذاری در حفظ سلامت، بین فقیر و غنی، نشان دهنده آن است که آلودگی هوا، نابرابری در کیفیت زندگی را در شهرهای چین وخیم تر کرده است، چرا که فقرا به طرز محسوسی بیشتر در معرض خطر هستند."با این حال، کان و همکار نویسنده اش در این مقاله، دکتر ژِنگ سیکی از دانشگاه تسینهوا در چین، با لحاظ «منحنی کوزنتز» Kuznets Curve همچنان خوش بین به اوضاع هستند.این منحنی نشان می دهد که با افزایش درآمد سرانه، وضعیت هوایی بدتر می شود. ولی این روند تا یک نقطه ادامه دارد که به آن «نقطه عطف» می گویند. همین که میانگین مردم به سطح درآمد مشخصی برسند که از سطح درآمد معیشتی(خرج یومیه) بالاتر است، آن گاه نگران آلودگی هوا می شوند، به آن واکنش نشان می دهد و از مسوولان خود در این زمینه حساب می کشند.و از آن نقطه به بعد با افزایش درآمد سرانه، سطح آلودگی کاهش می یابد.خانم وانگ آرزو دارد که برای دخترانش چنین روزی خیلی زود سر برسد:" برای ما...برای هر کسی...سلامتی در درجه اول است. بدون سلامتی، هیچ چیز ارزش ندارد."منبع: CNN |
![]() |
↧
January 24, 2017, 2:03 am
به گزارش ندای انقلاب، دور نخست از مذاکرات «آستانه» درباره سوریه ساعاتی پیش در شهر آستانه در کشور قزاقستان به کار خود پایان داد. در این نشست که تحت عنوان «نشست صلح سوریه» نام گرفته است، نمایندگان ایران، روسیه، ترکیه، دولت بشار اسد، سازمان ملل و بخشی از معارضان سوری به عنوان اعضای اصلی شرکت داشتند. دولت جدید آمریکا نیز سفیر خود در قزاقستان را به عنوان نماینده به نشست آستانه فرستاده بود.نشست آستانه از جهت اینکه ائتلاف تأثیرگذار ایران-روسیه-ترکیه در آن حضور دارد، بسیار مهم است و پیشبینی میشود بتواند تأثیرات عملی و واقعی روی حل و فصل بحران سوریه داشته باشد. اولین دور از این نشست در سطح معاونان وزیر برگزار شد، اما هنوز برای نتیجهگیری قطعی درباره پیامدهای آن زود است. برای بررسی ابعاد برگزاری این نشست و مقایسه نقش دولت ترامپ با دولت اوباما در مذاکرات بینالمللی درباره سوریه با «نیکیتا دانیوک» نایبرئیس «مؤسسه پیشبینیها و مطالعات استراتژیک» وابسته به دانشگاه دوستی ملل روسیه گفتوگو کرده است. آنچه در ادامه میآید متن مصاحبه مشرق با این کارشناس روس است.تفاوت نشست آستانه با سایر نشستها برای حل بحران سوریه در چیست؟ چه انتظاری میتوان از نتایج این نشست داشت؟نشست صلح سوریه در شهر آستانه پتانسیل آن را دارد که تبدیل به نقطه آغازی برای روند حل و فصل بحران کنونی در سوریه شود. بازیگران اصلی منطقهای که دارای قدرت تأثیرگذاری در سوریه هستند، در این نشست حضور دارند؛ از ایران و ترکیه گرفته که علاقهمند به حل بحران در همسایگی خود هستند، تا روسیه که با عملیات نظامی خود از استقلال و تمامیت ارضی سوریه دفاع کرده است. حضور این بازیگران میتواند منجر به رسیدن دولت رسمی بشار اسد در سوریه و مخالفان دولت حاکم شود و به گسترش مذاکرات سازنده میان دو طرف کمک کند.سرنوشت دعوت یا عدم دعوت از آمریکا برای حضور در نشست آستانه در ابتدا مشخص نبود، اما اکنون نماینده این کشور در نشست حضور دارد. به نظر شما چرا ائتلاف ایران-روسیه-ترکیه نهایتاً تصمیم گرفت از آمریکا برای حضور در این نشست دعوت کند؟روسیه نقش اصلی را در دعوت از نماینده آمریکا برای شرکت در نشست آستانه ایفا کرد. دلیل این کار هم این است که اگر آمریکا این دعوت را بپذیرد، حضور این کشور در چنین نشستی به روند مذاکرات، از دیدگاه غربیها (به طور کلی)، مشروعیت میبخشد. در عین حال، اگر هم آمریکا این دعوت را رد کند و در نشست حضور نداشته باشد، برگزاری نشست نشان خواهد داد نقش آمریکا خیلی هم اهمیتی ندارد، چون پیدا کردن راهحل برای بحران سوریه بدون شرکت فعالانه آمریکا هم ممکن و مقدور است.«حسین جابری انصاری» (چپ) معاون عربی و آفریقایی وزیر خارجه کشورمان به نمایندگی از ایران در نشست آستانه حاضر بودنکته دیگری هم وجود دارد که برای موفقیت نشست آستانه بسیار مهم است. اگر از آمریکا دعوت نمیشد، معارضان سوری هم ممکن بود احساس کنند این نشست کاملاً یکطرفه است و در این نشست شرکت نکنند. این در حالی است که الآن که از آمریکا دعوت شده و نماینده این کشور هم در نشست حضور دارد، هم معارضان احساس میکنند که در مقابل دولت آمریکا تنها نیستند و هم آمریکا بهانهای برای انتقاد از این نشست و قهر کردن ندارد.با توجه به شعارها و قولهای انتخاباتی ترامپ، امیدها به بهبود وضعیت خاورمیانه با روی کار آمدن او به جای اوباما تقویت شده است. آیا میتوان انتظار داشت که دولت ترامپ واقعاً نقش سازندهتری از دولت اوباما در نشستها و مذاکراتی مانند نشست آستانه ایفا کند؟دانلد ترامپ بر خلاف اوباما آماده است تا با تروریسم مبارزه کند. اگرچه بخش بسیار پرنفوذی از خواص سیاسی حاکم بر آمریکا با روندی که ترامپ میخواهد در پیش بگیرد مخالف هستند، اما این احتمال وجود دارد که در آینده شاهد تغییراتی در استراتژی و سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه باشیم. البته این تغییرات میتواند وضعیت را در سوریه بهبود ببخشد، اما در عین حال برخی مسائل دیگر مانند روابط آمریکا با ایران را به طور قابلتوجهی پیچیدهتر از قبل کند.آمریکا تا کنون نقش مثبتی در سوریه ایفا نکرده است، اما به نظر میرسد همه طرفهای درگیر در بحران سوریه تمایل یا حتی اصرار دارند آمریکا را در روند تمام تصمیمگیریها در اینباره دخالت بدهند. چرا نمیتوان آمریکا را از معادلات در سوریه حذف و نقش واشینگتن در این کشور را متوقف کرد؟حذف نفوذ آمریکا در خاورمیانه دشوار است، چون این کشور هرگز دست از تلاش برای نفوذ و تأثیرگذاری بر اوضاع در این منطقه، و به خصوص تأثیرگذاری بر متحدان خود مانند عربستان و قطر، برنخواهد داشت، به این دلیل که منطقه خاورمیانه از نظر استراتژیک برای آمریکا فوقالعاده مهم است.حضور ایران، روسیه و ترکیه در مذاکرات «آستانه»، اهمیت این نشست برای تعیین سرنوشت سوریه را افزایش داده استبه علاوه، یکی از دلایل و اهداف نشستهایی مانند نشست آستانه، تأثیرگذاری سایر طرفها بر رویکرد واشینگتن نسبت به راهحل مسائلی مانند سوریه است. این یک واقعیت است که حل مشکل تروریسم در منطقه بدون ایجاد تغییر در رویکرد واشینگتن در اینباره تقریباً غیرممکن است. بنابراین شرکت دادن آمریکا در نشستهایی نظیر نشست آستانه میتواند از این منظر هم حائز اهمیت باشد.آیا راههای بهتری برای کنترل نقش آمریکا بر تحولات خاورمیانه وجود ندارد؟ به عنوان مثال، واشینگتن دائماً درباره «مذاکره از موضع قدرت» صحبت میکند. آیا نمیشود در مقابل آمریکا از همین موضع مذاکره کرد؟ آیا نمیشود در بعد نظامی و میدانی، کار تروریستها را یکسره کرد و بعد در حالی با آمریکا به مذاکره نشست که دیگر اهرم قابلتوجهی در سوریه نداشته باشد؟اتفاقی که در آستانه دارد رخ میدهد، کم و بیش همین است. در این نشست عملاً اثبات شده که میتوان تأثیرگذاری آمریکا بر روند مذاکرات درباره سوریه را حذف کرد بدون آنکه جلوی حضور نماینده این کشور در نشست گرفته شود. آنچه که از مذاکرات در آستانه برمیآید این است که بحران سوریه را تنها با مشارکت بازیگران منطقهای و روسیه میتوان جستوجو کرد.نشست آستانه و تأثیرگذاری نتایج آن بر بحران سوریه به یک نمونه بسیار مهم در روابط بینالملل تبدیل خواهد شد. با این حال، همانطور که گفتم اگر آمریکا احساس کند که از معادلات سیاسی خاورمیانه حذف شده، دست به اقدامات تقابلی و خرابکارانه خواهد زد و در این شرایط، رسیدن به صلح پایدار در منطقه کار بسیار دشواری خواهد بود.نشست «آستانه» به میزبانی «خیرات عبدالرحمانف» وزیر خارجه قزاقستان (وسط) برگزار شددولت ترامپ هنوز به طور کامل شکل نگرفته است. آیا پس از آنکه ترامپ کابینهاش را کامل کرد، میتوان انتظار نشستهای مفیدتر و آیندهای بهتر را برای مردم سوریه داشت؟ آیا آمریکا بالأخره در دوره ترامپ، سرنوشت سوریه را به دست مردمش خواهد سپرد؟صلح واقعی برای مردم عادی در سوریه تنها از طریق برگزاری مذاکرات سازنده و موفقیتآمیز میان معارضان سوری و دولت رسمی این کشور و همچنین نابودی کامل گروههای تروریستی در منطقه به دست خواهد آمد. دانلد ترامپ میتواند به شکل گرفتن و نتیجهبخش بودن این روند کمک کند، اما به شرط آنکه استراتژی و سیاست خارجی کشورش را به شکل معناداری تغییر دهد.آنچه که ترامپ در تبلیغات خود گفته نشان میدهد او میخواهد این تغییرات را در مسیر سیاست خارجی واشینگتن ایجاد کند، اما نباید فراموش کرد که رئیسجمهور جدید آمریکا مخالفان بسیار سرسخت و قدرتمندی درون آمریکا دارد که تمام تلاش خود را خواهند کرد تا مانع از عمل کردن ترامپ به قولهای انتخاباتیاش بشوند.منبع : مشرق |
![]() |
↧
↧
January 24, 2017, 2:08 am
به گزارش ندای انقلاب، نشست «آستانه» که مذاکرات سوری ــ سوری با نظارت کشورهای ایران، روسیه، ترکیه و حضور استفان دیمیستورا نماینده سازمان ملل و سفیر آمریکا را شامل میشود، ساعت ۱۰:۳۰ صبح امروز بهوقت تهران آغاز خواهد شد تا برای اولین بار دولت و معارضه احتمالاً بهصورت مستقیم با یکدیگر گفتوگو داشته باشند. پیش از این و در مارس ۲۰۱۶ گفتوگوهایی بین دولت و معارضه انجام گرفته بود، اما این مذاکرات بهصورت غیرمستقیم و با وساطت دیمیستورا در ژنو انجام شد و به نتیجهای هم نرسید. البته احتمالاتی هم درباره غیرمستقیم بودن مذاکرات آستانه بهواسطهگری دیمیستورا مطرح شده است.مذاکرات امروز در آستانه در راستای نشست سهجانبه مسکو و توافق آتشبس ترکیه ــ روسیه بین دولت و معارضین مسلح است که از اولین دقایق سال جاری میلادی اجرایی شد و با فراز و نشیب، اما بهصورتی فراگیر دنبال شده است.هیئتهای شرکت کننده در نشست آستانه برای ۲ کشور ایران و ترکیه در سطح معاون وزیر، برای روسیه در سطح نماینده ویژه پوتین در امور سوریه، برای سوریه در سطح نماینده این کشور در سازمان ملل، برای معارضه در سطح سران چند گروه مسلح معارض بهرهبری محمد علوش، برای آمریکا در سطح سفیر و برای سازمان ملل در سطح نماینده ویژه سازمان ملل در سوریه حضور خواهند داشت.اگرچه این اولین نشست سیاسی دوجانبه سوری ــ سوری است اما بنا بر گفتههای مقامات کشورهای حاضر در نشست میتوان گفت که اهداف سیاسی را دنبال نخواهد کرد و بیشتر بهدنبال تثبیت آتشبس و گشایش باب مذاکرات مستقیم دوجانبه است.این موضوع را شاید اولین بار روسیه مطرح کرد. "سرگئی لاوروف"، وزیر خارجه روسیه در تماس تلفنیای که با «ژان مارک آیرو» همتای فرانسوی خود در تاریخ ۱۷ دیماه داشت، گفت: مذاکرات برنامه ریزی شده در آستانه بین نمایندگان دولت سوریه و گروههای مخالف، جایگزین گفتوگوهای سوری در ژنو نیست".در واقع گفتوگوهای ژنو محور سیاسی خواهد داشت و در نشست آستانه تلاش خواهد شد تا برای آن نشست زمینه سازی لازم صورت بگیرد که همانا تثبیت آتشبس در شهرهای مختلف بهمنظور گفتوگوهایی سازنده در ژنو است.بشار اسد رئیس جمهور سوریه روز ۳۰ دیماه در همین راستا در گفتوگو با شبکه خبری TBS ژاپن اعلام کرد که در نشست آستانه "اولویت با دستیابی به آتشبس برای حمایت از زندگی مردم خواهد بود" تا بدین ترتیب کمکهای بشردوستانه به مناطق مختلف سوریه برسد.همینطور استفان دیمیستورا، نماینده دبیر کل سازمان ملل که ریاست هیئت سازمان ملل در مذاکرات آستانه را بهعهده دارد، ابراز امیدواری کرد که مذاکرات اساسی برای حل سیاسی شکل بگیرد تا زمینهساز مذاکرات ژنو باشد که امید میرود ۸ فوریه برگزار شود.حسین جابری انصاری معاون وزیر امور خارجه ایران در بدو ورود به قزاقستان در خصوص این نشست با بیان اینکه این اجلاس تحت نظارت ایران، ترکیه و روسیه برگزار میشود، اظهار داشت: هدف از این اجلاس تثبیت آتشبس در سوریه و فراهم کردن مقدمات گفتوگوهای جدی سوری ــ سوری بین دولت سوریه و گروههای معارضه سوریه است که با هدف تثبیت آتشبس ایجاد شده و حرکت بهسمت راه حل سیاسی بحران با لحاظ رویارویی مؤثر با تروریسم و افراطگرایی دنبال میشود.وی همچنین با اشاره به طرح ۴مادهای ایران یادآور شده بود: این طرح در قالب حفظ تمامیت ارضی، حاکمیت ملی سوریه و ارجاع همه امور به انتخاب ملت سوریه ارائه شده و ما در قالب کنفرانس آستانه این ایده را دنبال میکنیم.رسانههای روس مانند اینترفکس و تاس نیز هدف از این نشست را بیشتر تمرکز بر تداوم و تثبیت آتشبس خواندهاند.بر اساس این شواهد میتوان دریافت که نشست امروز و فردا در آستانه قزاقستان از نظر سیاسی دستاوردی نخواهد داشت و بیشتر حول مسائل و چالشهای میدانی و نحوه تداوم آتشبس خواهد بود و احتمالاً بیانیه صادرشده نیز در همین راستا و با تأکید بر ادامه گفتوگوها در ابعاد سیاسی در ژنو و تحت نظر سازمان ملل و با حضور کشورهای دیگر از جمله آمریکا و سایر کشورهای نقشآفرین در بحران سوریه است.طی روزهای گذشته دو دور نشست سهجانبه بین نمایندگان ایران، روسیه و ترکیه و نیز چند دیدار دوجانبه بین هیئتهای حاضر انجام گرفت تا مقدمات نشست امروز و فردا فراهم شود.میتوان گفت که مهمترین گام برای حل بحران سوریه تثبیت آتشبس برای ماههای آینده و برگزاری نشستهای سیاسی با مشارکت کشورهای بیشتر در ژنو و در ماه آینده میلادی خواهد بود.منبع: تسنیم |
![]() |
↧
January 24, 2017, 2:26 am
به گزارش ندای انقلاب به نقل از پایگاه خبری العهد، روزنامه یدیعوت آحارانوت با اشاره به اینکه دو تغییر مهم در سطح آماده سازی نیروهای ارتش اسرائیل برای «جنگ سوم لبنان» در جریان است نوشت: هدف از این تغییرات آماده سازی نیروهای ارتش برای مقابله با حزب الله در داخل شهرک های اسرائیلی است.به نوشته این روزنامه، تغییر نخست در سطح آماده سازی نیروهای ویژه برای یورش زمینی است و هدف از آن مقابله با گروهها و یک گروهان کامل حزب الله است که احتمال نفوذ آن در داخل فلسطین اشغالی وجود دارد.تغییر دوم بالا بردن میزان آمادگی گردان های رزمی برای خنثی کردن عملیات نیروهای حزب الله با استفاده از تونل است زیرا حزب الله در استفاده از این تونل ها موفق بوده و این اقدام بخشی از اعتقاد مبارزاتی و شیوه رویارویی آن به شمار می آید.به نوشته یدیعوت آحارانوت این دو عنصر در نبرد آینده با جنبش حماس در غزه نیز مرتبط است.این روزنامه ادامه داد: بخش نخست این آمادگی ها می تواند نحوه عملکرد فرماندهان گردان ها و هزاران نیروی نظامی اسرائیل را پیش از جنگ آینده به طور کلی تغییر دهد و دیگر فراخواندن سریع نیروها از سایر مناطق صورت نمی گیرد.تغییر نظریه بن گوریونبه نوشته این منبع نظریه بن گوریون مبنی بر اینکه باید نبرد را به منطقه دشمن کشاند تا آن را نابود کرد اکنون به این منطق تغییر کرده است که باید با حزب الله در منطقهای که در آن حضور می یابد، روبه رو شد زیرا ارزیابی های ارتش حاکی از این است که گردان های الرضوان حزب الله در مراحل نخست جنگ آینده به شکل غیرمنتظره به داخل اسرائیل نفوذ خواهند کرد و تلاش می کنند تصویری از پیروزی سریع خود در نبرد را ترسیم کنند.یدیعوت آحارانوت پیش بینی کرد که یک گروه از نیروهای حزب الله شامل دهها رزمنده پس از پیروزی، پرچم این حزب را حتی برای چند ساعت در یک شهرک اسرائیلی و یا یک پایگاه نظامی در نزدیکی نقطه مرزی به اهتزاز در آورند.این روزنامه افزود: این تغییر دیدگاه نظامی ارتش اسرائیل به خوبی در آموزشهای یک گروه از نیروهای ارتش در هفتههای اخیر نمود پیدا کرده است به این معنی که در این آموزشها، جنگ در جبهه شمالی شبیه سازی شده است و در جریان آن نیروها در انتظار یک ماموریت غیرمنتظره و آماده جنگ دفاعی هستند.در این آموزش ها که «جنگ با نیروی وابسته به حزب الله در یک شهرک اسرائیلی» نامگذاری شده است از نیروهای شرکت کننده خواسته می شود در نقاط حساس کمین کنند و از اقدامات تاکتیکی و کنترل منطقه برای خنثی کردن تهدیدهایی که به آنان نزدیک می شود، استفاده کنند.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
![]() |
↧
↧
January 28, 2017, 2:45 am
به گزارش ندای انقلاب، پس از گیاهان تراریخته، اکنون تولید جانورانی که دانشمندان در ژن آنها دست بردهاند، خبرساز شده است، اتفاقی که برای اولین بار به صورت علنی از آزمایشگاهی در منهتن به دنیا مخابره شد. دکتر کروناور هزاران مورچه را در آزمایشگاه گرد آورده و با علامتگذاری آنها عملکرد هر یک را از طریق رایانه تحلیل میکنند. او میگوید توانسته نشانههای مولکولی و عصبی را در بدن این جانداران کوچک بیابد که آنها را به ترجیح زندگی اجتماعی سوق میدهد. کروناور که دانشمندی آلمانی و مهاجر به آمریکا است، همچنین به نشانههایی دست یافته که مرتبط با روحیات خاص مثل پرستاری از همنوعان و غذادادن به نوزادان، رفتارکردن شبیه ملکهها در برقراری ارتباط با مورچهها،برخورد با مورچههای سرکش مانند یک پلیس و افزایش و کاهش سرعت حرکت آنها است. وی صراحتاً میگوید مورچهها فقط یک الگوی اولیه برای تحقیقات او است و هدف نهاییاش فهم سازوکار هرگونه نظام زیستی پیچیده است، از جمله مغز انسان و جامعه انسانی. کروناور اضافه میکند تحقیقاتش یافتههایی پیرامون برخی بیماریها مانند اوتیسم و استرس در بر خواهد داشت. کورینا تارنیتا از همکاران کروناور حرفهای او را تأیید میکند. وی میگوید هر گونه «رفتار اجتماعی» از این طریق قابل تحقیق است:«شما میتوانید در این پژوهش به سادهترین سازوکارهایی که طبیعت معمولاً برای تشکیل جوامع از آن بهره میگیرد، پی ببرید» حالا چه جوامع حیوانی و «حتی جوامع انسانی اولیه». آنچه از زبان کروناور و همکارش میشنویم، هم امیدهای جدیدی را در پژوهشهای حوزه علوم اجتماعی زنده میکند و هم بیمهایی را درباره جوامع بشری و اقدامات خطرناکی که دولتها با بکارگیری نتایج این تحقیقات برای افزایش قدرت خود یا حمله به کشورهای دیگر صورت میدهند. این اولین بار نیست که بشر دست به دستکاری ژنتیک میزند و به هسته مولوکولها و سلولها راه مییابد. یک سال پیش بود که مجله ساینس از افزایش اندازه مغز موشها با تزریق ژنهای انسانی خبر داد. نتایج آزمایش بر روی این موجودات تراریخته نشان داد واقعاً از هوش بیشتری نسبت به همنوعان خود برخوردارند.این دانشمندان حدس میزنند اگر بسیاری از ویژگیهای خاص انسان مانند هوش، نوع تغذیه، راهرفتن روی دوپا و مانند آن را از طریق ژنها به حیوانات تزریق کنند، ممکن است واقعاً موجوداتی شبیه انسان تولید شوند، احتمالی که برخی متخصصان علوم رایانه نیز در مورد ساخت هوشهای فوقپیشرفته مصنوعی مطرح میکنند. مغز جنین موشها در تصویر سمت راست (قسمت آبی رنگ در بالا) با تزریق ژن های انسان بزرگتر شده است البته این تحقیقات برای شناخت بهتر انسان و پیشگیری از بسیاری بیماریها مفید است، اما احتمال دارد برخی باندهای قدرت و ثروت با سوءاستفاده از دانش دانشمندان به تأسیس پنهانی دامداریها و کارخانههایی برای نگهداری و تولید انبوه بردههای انساننما دست بزنند، آنچه پیشتر در فیلمهای متعددی به نمایش درآمده، از جمله Cloud Atlas و Ex-Machina. منابعhttp://www.sciencemag.org/news/۲۰۱۵/۰۲/human-dna-enlarges-mouse-brainshttps://www.nytimes.com/۲۰۱۷/۰۱/۲۳/science/gene-modified-ants.html?_r=۰https://www.nytimes.com/۲۰۱۷/۰۱/۲۳/science/gene-modified-ants.html?_r=۰ |
![]() |
↧
↧
January 28, 2017, 2:40 am
به گزارش ندای انقلاب، در تلاش برای درک انگیزه های روسیه از حضور نظامی در سوریه، به چند مورد نامشخص بر می خوریم. نخست، چرا هواپیماهای روسیه در سوریه که می توانستند با انواع موشک ها و بمب های ۸ تا ۲۴ تایی مسلح شوند، تنها به دو بمب یا موشک، از نوع «هوشمند»(KAB-۲۵۰ S/LG، KAB-۵۰۰ L/Kr، KAB-KAB-۱۵۰۰ L، ۱۵۰۰K، Kh-۲۹ L/T، Kh-۲۵T)، هدایت شونده با لیزر، GPS و TV/IR، مجهز بودند؟ این تسلیحات، دقتی در محدوده ۲ در ۵ متر دارند. جنگنده روسی بر فراز سوریهبه علاوه معلوم نیست که چرا جنگنده-بمب افکن های روسی گاهی تا یک ساعت در آسمان می چرخیدند تا آخرین غیرنظامی هم از منطقه هدف دور شود. فراموش نکنید که بمب افکن های B-۵۲ آمریکایی، ویتنام را با بمب فرش و از چریک های ویتنامی و غیرنظامیان ساکن در اطراف آن ها، کباب درست می کردند. هواپیماهای A-۱، US Skyrider، F-۱۰۰، F-۱۰۵، F-۴، F-۸، a-۴، a-۶، a-۶، a-۲۶ و B-۵۷ هزاران محموله بمب های ناپالم خود را روی روستاهای ویتنام خالی کردند. ساز و کاری که روس ها در سوریه به کار گرفتند از نوعی بود که یک نیروی هوایی تنها در دفاع از سرزمین خود به کار می گیرد.بمباران موسوم به «فرشی» بمب افکن های آمریکایی در ویتنامبه علاوه روشن نیست که چرا روسیه تنها در اکتبر ۲۰۱۵، تقریبا ۴ سال بعد از شروع جنگ سوریه، زمانی که حدود ۷۵ درصد خاک این کشور در اختیار شورشیان مسلح بود، وارد عمل شد. در فوریه ۲۰۱۴، کودتایی در اوکراین رخ داد که از سوی غرب حمایت می شد و به کنایه «یورومیدان» نام گرفت.تظاهرات موسوم به یورومیدان در اوکرایناز پی آن الحاق کریمه به روسیه با همه پرسی مارچ ۲۰۱۴ و شیوع جنگ داخلی در شرق اوکراین انجام گرفت. ایالات متحده، اروپا و کشورهای وفادار به آمریکا تحریم های سنگین اقتصادی علیه روسیه وضع کردند. همه پرسی الحاق کریمه به روسیهدر سپتامبر ۲۰۱۴، در جریان کنفرانسی در ولز، ناتو تصمیم گرفت که ظرفیت های دفاعی خود را در مرزهای غربی روسیه افزایش دهد. تانک های تیپ ۳ از لشکر چهارم آمریکا به کشورهای حوزه بالتیک و لهستان منتقل شدند( شامل ۸۷ تانک M۱A۱ آبرامز، ۲۰ توپ خودکششی M۱۰۹A۶ پالادین هویتزر و ۱۳۶ نفربر زرهی M۲ Bradley). به این ها تیپ ۱۰ هوابرد(مجهز به ۵۰ بالگرد بلک هاوک VH-۶، ۱۰ بالگرد ترابری شینوک و ۲۴ بالگرد تهاجمی آپاچه AH-۶۴) هم اضافه شد.یگان های نظامی ناتو در لهستاندر جریان جنگ خلیج فارس، آمریکایی ها یک الگوریتم «بیاب-و-نابود کن»(seek-and-destroy) جدید را برای نفوذ به عمق استراتژیک خطوط دفاعی دشمن طراحی کردند. به این ترتیب که، بعد از تضمین برتری هوایی یک منطقه با نیروی هوایی، جنگنده-بمب افکن های آمریکایی با دقت بالا خودروها و نفربرهای زرهی عراق را در طول استحکامات دفاعی ناکار کردند. سپس واحدهای متعدد تاکتیکی-عملیاتی ظرفیت ضدحمله و پدافند دشمن را از کار می انداختند و در این روند، بالگردهای نیروی هوایی و نیروی تفگنداران دریایی از آن ها پشتیبانی می کردند. همزمان از عقبه هم توپخانه های قدرتمند هویتزر ۱۵۵ میلیمتری، یگان های توپخانه، لشکرها و صفوف رده اول عراقی ها را بی رحمانه در هم می کوبیدند.مکان های دقیق اهداف عراقی توسط برنامه پیچیده شناسایی ارتش آمریکا- علاوه بر داده های ماهواره ای- به دست می آمد. ۴ سطح ISR(جاسوسی، مراقبت و شناسایی)، برای جمع آوری پردازش داده ها برای با هدف دست آوردن یک تصویر کامل از میدان نبرد و اهداف عملیاتی، انجام می شد. سطح نخست، سطح راهبردی، شامل هواپیماهای مراقبت بی سرنشینِ دور-پرواز از نوع RQ-۴ A/B گلوبال هاوک، RQ-۱۷۰ Sentinel، و همچنین U-۲ و E-۸C و هواپیماهای سرنشین دار مراقبتی می شد. RQ-۴ Black HawkRQ-۱۷۰ Sentinel سطح دوم ISR را هواپیماهای برد-متوسط و دور پرواز بی سرنشین از نوع RQ-۷ Shadows، RQ-۵ Hunter، MQ۱ Predator و MQ-۹ Reaper تشکیل می دادند. سطح سوم ISR از هواپیماهای سرنشین دار پشتیبانی مانند Cena Caravan ۲۰۸B، C-۲۳A Sherpa،Honored Owl C-۱۲ R و C-۱۲ Mars-II King Air تشکیل می شد. سطح چهارم هم متشکل از یک ناوگان از بالگردهای OH Kiowa Warriors و AH-۶۴ Apache بود. بالگردهای آپاچی آمریکایی در عراق OH Kiowa Warriorsاز طریق عملیات ترکیبی «بیاب و نابود کن» آمریکا، ساختار رزمی عراق مختل و در آن شکاف های بزرگ ایجاد شد که اجازه نفوذ واحدهای مکانیزه یا تانک آمریکایی را می داد. برای نفوذ عمیق به ساختار دفاعی و حمله به جناحین آن، ارتش آمریکا چندان به تانک های آبرامز، نفربرهای زرهی بردلی یا زرهپوش رزمی AAV-۷A۱ ( که خوردوهای زرهی کم سرعنی محسوب می شوند) متکی نبود، بلکه واحدهای موتوریزه مجهز به نفربرهای LAV-۲۵ Stryker(که به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت هم می رسند) ترجیح داده شدند. این واحدها در دو تیپ موسوم به Stryker سازماندهی شدند.نقشه میدان نبرد در جنگ خلیج فارسهر تیپ نمونه استرایکر از ۱۳۵ نفربر زرهی استرایکر و سه گردان پیاده، یک اسکادران شناسایی مجهز به ۳۳ نفربر استرایکر و ۱۲ نفربر HMMWV، یک توپخانه متشکل از سه عراده توپ هویتزر ۱۵۵ میلیمتری، و یک گردان از سربازان عملیات ویژه تشکیل شده بود.LAV-۲۵ Strykerاز ۲۰۱۲، ارتش روسیه تیپ های ۷ تا ۱۰ موتوریزه خود را منطبق بر مدل استرایکر آمریکایی تغییر داد، که پایه آن بر نفربرهای زرهی BTR-۸۰ و BTR-۸۲A است. در دو سه سال آینده، این دو مدل با نفبرهای زرهی جدید موسوم به VPK-۷۸۲۹ بومرنگ جایگزین خواهند شد.BTR ۸۰Boomerang VPK-۷۸۲۹در سوریه، جنگنده های سوخوی۳۵ و سوخوی۲۴ و سوخوی۳۴ نیروی هوایی روسیه و نیروی هوایی سوریه، شکاف های بزرگی در صفوف رزمی شورشیان ایجاد و انبارهای سوخت و مهمات، تجهیزات سیار رزمی (مثل تانک ها و توپ های یدک کش شونده) و همچنین استحکامات دفاعی آنان را نابود کردند. بالگردهای تهاجمی Mi-۲۸N و Mi-۲۴V بخش زیادی از زرادخانه خودروهای پیکاپ تویوتا، مجهز به مسلسل های کالیبر سنگین، لانچرهای راکت و سیستم های ضدتانک و خودروهای انتحاری آنان را منهدم کردند.Mi ۲۴ V Mi ۲۸Nاز طریق این شکاف های ایجاد شده، نفربرهای زرهی BTR-۸۲A روسی، با قدرت مانور بالا در زمین های هموار و قدرت آتش توپ های ۳۰ میلیمتری روی برجک، وارد عمل می شدند. برای حفاظت از این نفربرها، تعدادی تانک های T-۹۰A هم با سیستم دفاع فعال موسوم به Shtora در صحنه حاضر بودند که عملا سیستم های ضدتانک آمریکایی تاو-۲ را که شورشیان از آن بهره می بردند، از کار می انداخت. و نمی توان این احتمال را از نظر دور نگه داشت که روسیه انواع جدید زرهپوش های خود(تانک آرماتا T-۱۴، T-۱۵ و Kurganets-۲۵) را که هنوز در فاز آزمایشی هستند، در آینده به سوریه بفرستد. این ها پیشرفته ترین تانک های موجود در جهان هستند.ارتش روسیه در میدان نبرد سوریه برای سیستم «جستجو و حمله» search and strike خود یک ساختار شناسایی قوی نیز ایجاد کرده است: سیستم موسوم به C۴I(فرمان، کنترل، ارتباطات، رایانه ها، جاسوسی و تبادل داده ها). جمع آوری و پردازش اطلاعات در ارتش روسیه، مانند ارتش آمریکا، چندلایه است. این سطوح، علاوه بر داده های ماهواره ای، شامل هواپیماهای شناسایی سرنشین دار Il-۲۰M۱ و Tu-۲۱۴R(با مداومت پروازی ۱۲ ساعت و بیشتر)، هواپیماهای کوتاه برد بی سرنشین Zala، Yavovlev Pchela-۱T و Orlan-۱۰ پرنده های بی سرنشین دورپرواز Dozor ۶۰۰ و بالگردهای شناسایی و تهاجمی Mi-۳۵ و Ka-۵۲ می شود.از آن جا که ائتلاف ضدداعش به رهبری آمریکا(که شامل ناتو و کشورهای خلیج فارس می شود) عملیات هوایی متعدد در نواحی مرکزی، شرق و شمال سوریه داشتند، نیروی هوایی و نیروی زمینی روسیه هم یک ناحیه «منع شده»(یک حباب A۲/AD) در غرب سوریه ایجاد کردند که نیروهای ناتو حق ورود به آن را نداشتند. درون این ناحیه، روسیه مجموعه ای از اقدامات امنیتی را به کار گرفت تا برتری خود را در جنگ رادیویی-الکترونیکی علیه سیستم های شناسایی زمینی، هوایی و فضایی ائتلاف به رهبری آمریکا حفظ کند.این ناحیه به واسطه کاربرد تچهیزات Krasukha-۴ توسط روسیه، که مراقبت راداری ماهواره های جاسوسی، رادارهای زمینی، هواپیماهای آواکس و سایر سیستم های راداری هواپایه مانند E-۸C و RC۱۳۵، RI Sentinel و سیستم های شناسایی پهپادهای RQ-۴، MQ۵ و MQ۹ را «مختل»(jam) می کنند، اصطلاحا به ناحیه «کِدِر» شناسایی برای ائتلاف آمریکایی تبدیل شد.هواپیماهای روسی با «پاد»های(pods) شلیک کننده امواج مختل کننده از نوع SAP-۵۱۸/SAP-۱۷۱ و L-۱۷۵B Hibini و بالگردهای روسی با سیستم های jamming موسوم به Richag-AV مجهز هستند. سایر تجهیزات مختل کننده که روسیه به سوریه فرستاده می توانند از راه دور، فرمان های پروازی به پهپادهای شناسایی را در هوا-فضای غرب سوریه مختل کنند. به علاوه جت های رهگیر Su۳۵ SM و Su۳۵ و سیستم های قدرتمند دفاع هوایی اس-۴۰۰ هم در این محدوده مستقر هستند.بنا بر این، استقرار نیروی زمینی و هوایی روسیه در سوریه در پیامد اقدامات دولت اوباما در قبال روسیه، به ویژه رویکرد تهاجمی ناتو در مرزهای غربی روسیه، انجام گرفت. این اقدام روسیه نه تنها برای پشتیبانی از دولت رییس جمهور بشار اسد، که برای آمادگی هر چه بیشتر نیروهای نظامی این کشور در جهت دفع تهاجم نهایی ناتو، که آرزوی دولت اوباما بود، انجام گرفت. البته، یک بخش از کارکرد این حضور نظامی هم، محک زدن اجزای سیستم راهبردی جدید «جستجو و حمله» ارتش روسیه بود. این سیستم تا به حال در عرصه میدانی و عملیات رزمی محک نخورده بود. این سیستم که ابتدا از سیستم آمریکایی الگو گرفته بود، اکنون با نیازهای ویژه ارتش روسیه منطبق شده است و آن را برای تقابل نهایی با ناتو آماده تر می کند.نویسنده: Valentin Vasilescuمنبع: Algora Blog |
![]() |
↧
January 28, 2017, 2:16 am
به گزارش ندای انقلاب، دولت جدید آمریکا به ریاست دانلد ترامپ راه تخاصم با چین در پیش گرفته و به سیاست «باغبانی» روسای دولت پیشین چندان اعتقادی ندارد. رییسجمهور جدید آمریکا، بزرگترین چالش فعلی آمریکا را چین و خطر آن برای کشور خود میداند. قطع یقین، اگر دولت ترامپ برنامههایی همچون ایجاد پایگاه دریایی در دریای چین جنوبی و محدود کردن چین در این منطقه را تحقق ببخشد، چین بدون واکنش نخواهد بود و در کمترین واحد شاهد بروز یک جنگ سرد و بیشترین واحد شاهد بروز یک درگیری جدی منطقهای که پتانسیل سرایت به کشورهای دیگر را هم دارد خواهیم بود. اندیشکده بروکینگز به عنوان مطرحترین اندیشکده جهان در تحلیل خود از رویکرد ترامپ نسبت به چین به عنوان بزرگترین چالش آمریکا از دید وی، نوشت: «دانلد ترامپ خود را استاد بلامنازع توافق میداند و در ۳۰ سال گذشته، دولتهای آمریکا را متهم به بیکفایتی در توافقات در جهت تامین اهداف آمریکا کرده است. وی در کارزار رقابتهای انتخاباتی وعده داد که دیگر هرگز اجازه نخواهد داد که آمریکا طرف بازنده توافقات باشد و دوباره به آمریکا عزت خواهد بخشید. این در حالی است که دولتهای سابق طی این سالها، مدعی هستند که دستاوردهای مهمی چون پایان جنگ سرد، وسعت بخشیدن به ناتو، تشکیل سازمان تجارت جهانی، و پیمان همکاری فراآتلانتیک را برای آمریکا حاصل نمودهاند. همچنین این ادعا را دارند که مذاکرهککندگان سرسخت روسیه، چین، مکزیک، و ژاپن را به پای میز مذاکره کشانده و هیمنه آمریکا را به آنها یادآور شدهاند. چیزی که ترامپ به عنوان برد در توافق در نظر دارد، آن چیزی نیست که اصول یک توافق به ما میگوید. بازی برد-برد ترامپ تعریف دیگری دارد و در دولت وی خود را در زمین آسیا و خاورمیانه نشان میدهد». «حقیقت این است که زیربنای سیاست خارجی آمریکا برخلاف ادعای این کشور اصولا با حصول توافق سازگار نیست. اصولی که «دین ایچسون» و «جورج شولتز» -وزرای خارجه اسبق آمریکا- از آن به نام «استراتژی باغبانی» یاد میکنند. بدین معنا که آمریکا باید بذر پیشرفت را بکارد و تا سالها از باغ حاصل آمده مراقبت کند و در این مسیر صبر پیشه کند و در هر صبح سیاست، گیاهان را به امید اینکه تا شب رشد بیشتری میکنند به بیرون نکشاند». «همین استراتژی باغبانی آمریکا در آسیا موجب کسب شرکا و دوستان متعددی برای این کشور شده است. در این مسیر، با ظاهر یک مصلح و ایفای نقش سازنده در نهادهای منطقهای و سرمایهگذاری در زمان پیش رفته و در بالاترین سطوح نشستهای منطقهای توانسته این نقش را حفظ نماید. آمریکا به خوبی توانسته از اقتصاد شکوفا و غنی کشورهای آسیایی -خاصه آسیای شرقی- بهره برده و با نگاه هزینه-فایده به جیب اقتصاد خود رونق دهد. خود میداند که چین رقیب اصلی او در بازارهای جهانی است اما خوب هم میداند که راه نجات و پیشرفت، همکاری اقتصادی با این کشور است نه مقابله و تنازع». «به نظر نمیآید که نگاه ترامپ نسبت وعدههایش در کارزار انتخاباتی چندان تفاوتی کند. سود فوری و بیدرنگ برای آمریکا میخواهد و در دیدگاه تجارت و سیاست خارجی وی اولویت در همه چیز با آمریکاست. توافقات تجاری دولتهای پیشین را به چالش میکشد و معتقد است که مالیاتدهندگان آمریکایی موجب تقویت نظامی شرکای آمریکا بخصوص در اروپا شدهاند. چیزی که کاملا مشخص است این است که ترامپ و همفکرانش چین را بزرگترین تهدید برای آمریکا میدانند. این نگاه به دیدگاه انها نسبت به سایر کشورهای قاره آسیا هم تسری مییابد. البته تهدید هستهای کره شمالی هم برای دولت ترامپ بسیار جدی است. این جمله «استیو بنون» استراتژیست اصلی ترامپ موید نکات عمیقی در مورد نگاه دولت ترامپ نسبت به چین است: «حمایت آمریکا از جهانیشدن طی این سالها موجب خلق طبقه متوسط در چین به قیمت نابودی کارگر آمریکایی شد». «رابرت لایتتایزر» و «پیتر ناوارو» -دو مشاور ارشد تجاری ترامپ- معتقدند که چین جنگ اقتصادی بزرگ علیه آمریکا را با توسل بر ابزار ناجوانمردانه همچون دستکاری نرخ ارز، سرقت مالکیت معنوی، و استفاده از بنگاهها و شرکتهای دولت-محور آغاز کرده است». «شدت انتقامجویی از چین تا به آن حد در حلقه همفکران ترامپ پررنگ است که حاضرند به قیمت صدمهدیدن اقتصاد آمریکا، اقتصاد چین را از پا درآورند. این امر، در مدت زمان میتواند موجب شکلگیری جنگ سرد جدید بین واشنگتن و پکن شود. در نتیجه، بحران اقتصادی و امنیتی در آسیا و سرتاسر جهان شکل خواهد گرفت. روی دیگر این قمار آشکار ترامپ، بر هم خوردن موازنه قدرت در آسیاست. چین که از حیث قدرت نظامی صریحا یک سر و گردن از سایر کشورهای آسیا بالاتر است، به راحتی میتواند امنیت شرکای آمریکا در این قاره بالاخص ژاپن و کره جنوبی را به خطر خواهد انداخت». کاریکاتوری که اشاره به این دارد که ترامپ به جای وارد کردن ظرفیتهای مطلوب از چین، جنگ و خون برای مردم آمریکا به ارمغان خواهد آورد «رویکرد جنگطلبانه ترامپ نسبت به رفتار تجاری چین میتواند از حیث ژئوپلتیکال بسیار خطرناک باشد. سابق بر این، روسای جمهور آمریکا در قبال چین حساب مسائل ژئوپلتیکال را از حساب مسائل اقتصادی جدا میکردند. اما ترامپ حساب مسائل امنیتی را از اقتصادی جدا نمیکند و همه را در یک کاسه میبیند. تنها یک گزینه در قبال دولت سرسخت برای چین میماند: امتیازاتی را در عرصه رقابت اقتصادی و تجاری با آمریکا، به این کشور بدهد. رییس جمهور جدید آمریکا زمانی در کتاب خود تحت عنوان «هنر توافق» نوشت: هنر توافق این است که حتی مواردی را که فسخ و باطل شده، دوباره به موارد قابل توافق زنده تبدیل کنیم و در جهت آن چیزی که به آن اهمیت میدهیم خرجشان کنیم. همین از این روست که تماس وی با رییس جمهور تایوان کمی پس از پیروزیاش در انتخابات معنا مییابد. وی، پیشتر از این در مصاحبه از اینکه آمریکا تا این حد به «چین واحد» احترام میگذارد و آن را تحمل میکند گلایه کرد. او چین را واحد ندانست و برای تایوان حقوق و حاکمیت مستقل قائل شد. بازی ترامپ در دریای چین جنوبی هم در همین راستاست. او با کارت چالش دریای چین جنوبی و بحق رژیم حقوقی این منطقه بازی خواهد کرد تا به آنچه که در معامله میخواهد دست یابد. این تجارت و معامله به سبک ترامپ است. دوستان و شرکای اروپایی و آسیایی آمریکا پیوسته از این کشور انتظار داشتهاند که ضمن احترام به تعهدات امنیتی، از سرمایههای مذاکره در قبال چین بهره ببرد. هماکنون، آسیا در آستانه ورود به یک عدماطمینان عمیق است. جنگ اقتصادی و تحول ژئوپلتیک گزینههای روی میز هستند. لذا، باغبان این دفعه آمریکا بازندهای در باغ خواهد بود». رییسجمهور تایوان که تماس تلفنی ترامپ با وی داستانساز شد اما تمام اینها در حالی است که طبق گزارش ۲۴ ژانویه ۲۰۱۷ رویترز، دولت چین در پاسخی قاطعانه به رییسجمهور آمریکا، اعلام کرده است که به هیچ عنوان از حقوق خود در دریای چین جنوبی عقب نخواهد کشید. در پی اعلام موضع جدید آمریکا از سوی «شان اسپایسر» سخنگوی کاخ سفید مبنی بر دفاع از جزایر مورد مناقشه چین و همسایگانش در منطقه مذکور و اینکه «رکس تیلرسن» وزیر خارجه پیشنهادی به کنگره اعلام کرده که چین حق مالکیت بر جزایر «اسپراتلی» را ندارد، دولت چین واکنش شدید نشان داد و روزنامه رسمی آن اعلام کرد که چین به هیچ عنوان از جزایری که متعلق به خود میداند، عقبنشینی نخواهد کرد. جزایر اسپراتلی از فراز ابرها اگر در سخنان اسپایسر ریز شویم، به جدیت دولت ترامپ علیه چین پیمیبریم. اسپایسر قویا تاکید کرده که دولت ترامپ بههیچوجه مالکیت یک کشور بر جزایری که متعلق به چندین کشور و در آبهای بینالمللی واقع است و از حیث حقوقی، بینالمللی محسوب میگردد را برنمیتابد و چین راهی جز دست برداشتن از این جزایر ندارد. سخنگوی دولت چین هم در پاسخ جزایر مذکور را منطق بحقه برای مالکیت چین دانسته اما معتقد است که راه برای تردد کشتیهای کشورهای فیلیپین، برونئی، تایوان، مالزی، و ویتنام که نسبت به تصرف جزایر شکایت دارند باز است و ضمن اینکه جزایر را پس نخواهد داد، اما راه برای مذاکره جهت رفع صلحآمیز مشکل باز است. به گفته وی، چین هیچ اقدامی بر علیه تمامیت ارضی کشور دیگری در دریای چین جنوبی مرتکب نشده و ضمن اتخاذ موضع محکم در قابل تمامیت ارضی خود، هر گونه اقدام از سوی کشور دیگر مبنی بر شکایت بینالمللی را نمیپذیرد و سیاست خود در قبال این منطقه را تغییر نخواهد داد. گفتنی است که دریای چین جنوبی از منابع قابل توجه نفت و گاز برخوردار است. جزایر اسپراتلی از نمای نزدیکتر رویترز، در بخش دیگری از گزارش خود میآورد: «متخصصین امور نظامی قویا بر این تاکید دارند با توجه به تواناییهای نظامی آمریکا در آسیا همچون عملیاتهای قابل انجام با کشتی، هواپیما، و زیردریایی، هر گونه حرکت علیه ناوگان دریایی چین در دریای چین جنوبی میتواند یک فاجعه به همراه داشته باشد».دانلوددر هر حال، کشورهای جهان باید بسیار مراقب استراتژی «هنر توافق» ترامپ باشند. ترامپ، راه باغبانان کاخ سفیدنشینِ اسبق آمریکا را نمیرود.روسای جمهور گذشته هر چند که در پایان بالاخره بهرهکشی میکردند اما امتیازاتی هم به سایر کشورها میدادند. ترامپ اینگونه نیست. به امتیاز حداقلی آن هم در قبال بازگشت سود و منفعت مطلوب برای آمریکا اعتقاد دارد. کارشناسان «مرکز امنیت آمریکای نوین»، «مرکز مطالعات بینالمللی و استراتژیک»، و اندیشکده «بنیاد هریتیج» نگرانی خود از اظهارنظرات سخنگوی کاخ سفید و سیاستهای اتخاذی دولت ترامپ در قبال چین را بسیار نگران کننده و موجب بیثباتی آسیا و در نتیجه منزوی شدن آمریکا در قبال شرکای خود دانستند. قطع یقین، اگر دولت ترامپ برنامههایی همچون ایجاد پایگاه دریایی در دریای چین جنوبی و محدود کردن چین در این منطقه را تحقق ببخشد، چین بدون واکنش نخواهد بود و در کمترین واحد شاهد بروز یک جنگ سرد و بیشترین واحد شاهد بروز یک درگیری جدی منطقهای که پتانسیل سرایت به کشورهای دیگر را هم دارد خواهیم بود. منابع: http://www.reuters.com/article/us-usa-china-southchinasea-idUSKBN۱۵۷۲M۴https://www.brookings.edu/blog/order-from-chaos/۲۰۱۷/۰۱/۱۹/the-dangerous-side-to-the-art-of-the-deal/http://www.bbc.com/news/business-۳۸۴۰۴۴۰۴ |
![]() |
↧
January 25, 2017, 1:20 am
به گزارش ندای انقلاب، ژنرال قمر جاوید باجوہ فرماندہ ارتش پاکستان اخیرا بعد از دیدار با عبداللہ مرزوق الزھرانی، سفیر عربستان سعودی در پاکستان در مقر ستاد کل ارتش گفته است که ارتش پاکستان دفاع از عربستان سعودی را دفاع از خود پاکستان می داند. طبق گزارش روابط عمومی ارتش پاکستان، در این دیدار دو طرف دربارہ همکاری دفاعی دو جانبه در آموزش نظامی بحث و تبادل نظر کردند.از محتوای مباحث بررسی شده در نشست امنیتی پاکستان و عربستان اخبار دقیقی منتشر نشده است، اما به نظر میرسد موضع غیر منطقی و مشکوک فرمانده ارتش پاکستان در قمار بر روی اسب بازنده عربستان در شرایط کنونی منطقه متاثر از معامله های پشت پرده شخصی است که می تواند برای دولت پاکستان هزینه های زیادی را به دنبال داشته باشد. ژنرال قمر جاوید باجوہ فرماندہ ارتش پاکستانعربستان از مدتها پیش به دنبال برقراری ائتلاف با پاکستان در ابعاد مختلف از جمله نظامی و امنیتی است، پاکستان تنها دولت اسلامی دارای بمب اتمی و صاحب ششمین ارتش بزرگ دنیا است و ریاض تمایل زیادی برای استفاده از تجربیات هسته ای این کشور در پیشبرد برنامههای هستهای تازه تاسیس خود و یا دست کم خرید بمب اتمی آماده از این کشور دارد. آل سعود همچنین تلاش دارد در سایه کارشکنیهای آمریکا یک "محافظ زر خرید" برای استمرار حاکمیت بدون پشتوانه مردمی خود در منطقه داشته باشد. علاوه بر اینها محافل وابسته به وهابیت سودی تلاش دارند از فضای مناسب فقر و جهل مطلق در میان مردم عامه پاکستان برای ریشه دار کردن گرایشهای افراطی وهابیت در این کشور استفاده کنند. آنها در این زمینه با استفاده از دلارهای نفتی، هزاران مدرسه تبلیغ وهابیت تاسیس کرده و با دادن حقوق های بالای به دانش آموزان این مدارس، خانواده های فقیر را مجاب می کنند که فرزندان خود را برای کسب در آمد در معرض آموزش تفکرات وهابی قرار دهند.ریاض همچنین تلاش دارد پاکستان را به حیاط خلوت خود تبدیل کند تا از مرزهای مشترک این کشور با ایران، در جهت طرحهای خرابکارانه و ضد ایرانی خود استفاده کند. نمونه این اقدامات را میتوان در حمایتهای گسترده مالی و تبلیغاتی ریاض از برخی گروه های افراطی تروریست در شرق کشور مشاهده کرد. عبداللہ مرزوق الزھرانی، سفیر عربستان سعودی در پاکستانعلاوه بر اینها آل سعود از مدتها پیش به دنبال جذب حداکثری کشورهای اسلامی در ائتلاف نظامی متجاوز به یمن بودند. آنها در برهه ای از زمان پاکستان را نیز به صورت هماهنگ نشده بخشی از این ائتلاف اعلام کردند، اما دولت پاکستان با این بهانه که تصمیمگیری در رابطه با حضور در این ائتلاف و ورود در جنگ یمن به پارلمان این کشور مربوط میشود و پارلمان نیز این موضوع را رد کرد، از حضور در این جنگ شانه خالی کرد. این اتفاق باعث تیرگی روابط عربستان و پاکستان شد و ریاض فشارهای گستردهای را در مقامات اسلام آباد برای تجدیدنظر در این مواضع در دستور کار قرار دادند. در راستای همین فشارها مجموعه ای از نشستهای امنیتی در سطوح بالا بین مقامات سیاسی و امنیتی عربستان و همتایان پاکستانی آنها از آغاز سال ۲۰۱۶ برگزار شد. همین فشارها در نهایت باعث تسلیم شدن پاکستان در پیوستن به ائتلاف اسلامی مبارزه با تروریسم! به رهبری عربستان شد. بر کسی پوشیده نیست که مقامات پاکستانی از نوعی تشتت و سردرگمی در انتخاب بین دو گزینه ایران و عربستان رنج می برند، مدتی پیش اسلامآباد با صدور بیانیهای اعلام کرد که ژنرال رحیل شریف رئیس ستاد ارتش پاکستان تا زمان عدم پیوستن ایران به لیست دولتهای شرکتکننده در ائتلاف نظامی، تصمیم به تعیین خود به فرماندهی این ائتلاف را نخواهد پذیرفت. اما در ادامه خواجه محمد آصف وزیر دفاع پاکستان در اظهاراتی مطبوعاتی اعلام کرد که رحیل شریف فرمانده ائتلاف نظامی اسلامی متشکل از۳۴ کشور به رهبری عربستان شده است.پاکستان با وجود نیاز به دلارهای نفتی و کمک های هدفمند مالی عربستان سعودی در سایه تحریم های بین المللی، نمیتواند از موقعیت استراتژیک ایران در منطقه چشم پوشی کند. این کشور سعی دارد خود را در مناقشات موجود میان ریاض و تهران بی طرف نگه دارند. آنها میخواهند روابط و مناسباتی روان با ایران داشته باشند، این موضوع از نظر اقتصادی، تجاری، امنیتی و مردم شناختی برای اسلام آباد حائز اهمیت است، اما آل سعود این موضوع را بر نمی تابد. پاکستان اقلیتی گسترده از شیعیان را در خود جای داده است و از همین رو مناسبات با تهران برای این کشور اهمیت حیاتی دارد. پاکستان در برهه ای از زمان برای ایجاد جبهه ای واحد میان عربستان و ایران تلاش کرده و موضوع پیوستن ایران به ائتلاف اسلامی را مطرح و آن را ناتوی اسلامی نامید، اما این موضوع با سرسختی ویژه سعودی ها مواجه شد. اگر به ماهیت ائتلاف مذکور نگاهی بیندازیم، این سرسختی نیز طبیعی به نظر میرسد، چرا که اساساً ائتلاف مذکور برخلاف نام خود مبارزه با تروریسم را در اولویت اصلی خود قرار نداده است، بلکه به دنبال مقابله با حضور و نفوذ ایران در منطقه است.گرچه پاکستان از مدتها پیش روابط حسنهای را با عربستان سعودی برگزار کرده و هزینه دلارهای نفتی ریاض برای تبلیغات وهابیت و تاسیس مدارس دینی با استفاده از فقر مطلق مردم پاکستان چند سالی است که به ثمر نشسته است، اما مقامات اسلامآباد به خوبی میدانند که ائتلاف امنیتی با عربستان در شرایط کنونی آنها را دچار تعداد زیادی از پرونده های معلق در زمینه پرونده های حمایت از تروریسم منطقه ای و مسئولیت جنگ شکست خورده در یمن خواهد کرد و اعتبار این کشور را نیز در نتیجه جنایتها و کشتار جمعی صورت گرفته در یمن مخدوش خواهد کرد. مقامات پاکستانی برای رفتن به زیر چتر حمایتی آل سعود باید نگاهی به اوضاع منطقه ای این رژیم بیندازند. در یمن آل سعود انتظار داشت که نیروهای تحت حمایت آنها به راحتی حوثیها را شکست دهند، اما بعد از گذشت ۲۰ ماه از بمباران این کشور، نه تنها هیچ پیروزی در یمن به دست نیامده، بلکه دامنه گروه های تروریستی در این کشور تقویت شده و جنگ به عمق خاک عربستان کشیده شده است. این در حالی است که بمبارانهای عربستان و متحدانش تنها سبب شد که یمن بهعنوان فقیرترین کشور جهان دچار یک بحران انسانی شود و هماینک حداقل ۶۰ درصد از جمعیت ۲۵ میلیون این کشور به غذا و آب سالم کافی دسترسی ندارند. اقدامات وحشیانه ائتلاف جنگی یمن اعتبار عربستان و سایر کشورهای مشارکت کننده در این تجاوز را زیر سوال برده است.محاسبات اشتباه ریاض در سوریه نیز نوعی آبروریزی برای مقامات این کشور است. در حالی که گزینه حمایت از تروریست ها برای براندازی دولت بشار اسد جواب منفی داد، تلاش های سعودی ها برای کشاندن باراک اوباما به جنگ مستقیم در سوریه نیز ناکام ماند تا با پیروزی محور مقاومت در حلب، عربستان به عنوان یکی از محورهای مداخله در سوریه منتظر عواقب خطرناک اقدامات خود باشد. محمد بن سلمان جانشین ولیعهد نگاهی به اوضاع داخلی سعودی ها نیز نشان می دهد که سیاست های محمد بن سلمان جانشین ولیعهد و تصمیم گیرنده اصلی خاندان آل سعود، هم از داخل و هم خارج از عربستان به دلیل نقش و قضاوتهای غلطش، در شکست و یا به بنبست رسیدن جاهطلبیهای ریاض مورد شماتت قرار دارد. لذا قمار اسلام آباد بر روی اسب بازنده عربستان با هر انگیزه ای که صورت گرفته باشد، برای این کشور خطرناک است. منبع : مشرق |
![]() |
↧