November 29, 2016, 1:37 am
به گزارش ندای انقلاب، «احمد کاظمی» مدیر پژوهش های کاربردی برون مرزی صداوسیما نوشت: سفر مولود چاووش اوغلو وزیر امورخارجه ترکیه به تهران در این مقطع از دو بعد دوجانبه و منطقه ای دارای اهمیت است. از بعد دوجانبه انجام این دیدارها نشان دهنده اراده سیاسی طرفین برای توسعه مناسبات علیرغم برخی اختلاف نظرها در مسایل منطقه ای است. ایران و ترکیه حدود ده سال است که رساندن سطح مبادلات تجاری به بیش از سی میلیارد دلار را برنامه ریزی کرده اند و علیرغم پتانسیل های فراوان در زمینه ترانزیتی، انرژی، تجاری، صنعتی، و ... حجم مبادلات تجاری دو کشور هنوز حدود ۱۲ میلیارد دلار است حال آنکه اقتصاد و گردشگری بشدت آسیب دیده ترکیه از ناامنی، نیاز به توسعه مناسبات با ایران در دوره پسا برجام دارد. آنکارا در حال حاضر روی طرح هایی فعالیت می کند که بدون مشارکت ایران عملا در سود آوری آنها تردید وجود دارد. یکی از این طرح ها، خطوط انتقال گاز تاناپ و تاپ است که به علت کافی نبودن ذخایر گاز حوزه شاه دنیز جمهوری آذربایجان، محافل اروپایی بر لزوم مشارکت ایران در این طرح انتقال گاز تاکید می کنند . در صورت مشارکت ایران در تاناپ و تاپ ، دور جدیدی از همکاری های ایران و ترکیه در حوزه انتقال انرژی آغاز خواهد شد . براساس طرح تاناپ یا ترانس آناتولی گاز از مسیر ترکیه به یونان و در ادامه براساس طرح تاپ یا ترانس آدریاتیک ،خط لوله گاز با عبور از آلبانی به ایتالیا می رسد از بعد منطقه ای این سفر بعد از سه تحول مهم صورت می گیرد. اول: رای ۴۷۹ نماینده پارلمان اروپا به تعلیق مذاکرات یازده ساله عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا که علیرغم خوشخدمتی آنکارا در عادی سازی مناسبات با رژیم صهیوینستی صورت گرفت؛ پیام روشن سیاسی بهمراه تبعات اقتصادی و امنیتی دارد که نشان می دهد منافع ترکیه در همکاریهای منطقه ای نهفته است. دوم : تحولات عراق و سوریه با حضور مثال زدنی حشد الشعبی و نیروهای مردمی و محور مقاومت و موفقیت های آنها در موصل و حلب، نشان داد که، با چشم انداز موجود، ترکیه نیاز به تجدید نظر در رویکرد خود به عراق و سوریه دارد. حمله جنگنده های سوری به ستون نظامی ترکیه در نزدیکی الباب نشان داد که ادامه رویه کنونی مداخله می تواند تبعات جدی تری برای آنکارا به بار آورد. ترکیه اکنون با وضعیت شعله ور در مناطق کردنشین خود مواجه است و کارشناسان مستقل ترکیه نیز معتقدند راه برون رفت از این وضعیت که با بازداشت رهبران حزب دموکراتیک خلق و تقویت گروههای کردی در سوریه و عراق تشدید شده است، استفاده از پتانسیل همکاریهای منطقه ای است. سوم: پس از مواضع جنجالی که آنکار در قبال وضعیت تاریخی موصل و حلب و قرارداد لوزان گرفت، موج جدیدی از جبهه بندی علیه آنکارا در حال شکل گرفتن است که ادامه آن می تواند به طور جدی به طرح ادعاهای مشابه علیه ترکیه از سوی کشورهای منطقه از ارمنستان و عراق گرفته تا یونان منجر شود. این موضوع بهمراه موضع غیر منطقی که ترکیه درحمایت از ادعای بی اساس شورای همکاری خلیج فارس علیه جزایر ایرانی گرفته بود، ضروری می ساخت که مولودچاووش اوغلو و هاکان فیدان رئیس میت و مغز متفکر امنیتی دولت کنونی ترکیه با سفر به ایران، پیام های روشن تری از تصمیم آنکارا برای تصحیح در سیاست های منطقه ای خود بدهند. موضوعی که پس از کودتای ۱۵ جولای به یک مطالبه جدی برای مردم ترکیه تبدیل شده است.منبع : مشرق |
![]() |
↧
November 29, 2016, 1:47 am
به گزارش ندای انقلاب، دو مقام آمریکایی روز دوشنبه مدعی تقابل تازه میان نیروهای ایرانی و آمریکایی در خلیج فارس شدند.این دو نفر به شبکه فاکس نیوز و خبرگزاری رویترز گفتهاند که روز شنبه یک قایق ایرانی تیربار خود را به سمت یک بالگرد آمریکایی نشانه رفته است.بنا به گفته این دو مقام نظامی آمریکایی، این اقدام قایق ایرانی در شرایطی انجام شده که بالگرد نیروی دریایی آمریکا در تنگه هرمز در حال پرواز بوده است.مقامات آمریکایی همچنین گفتهاند که در حین این رویداد، بالگرد آمریکایی حدود ۸۰۰ متر با دو قایق ایرانی در آبهای بینالمللی فاصله داشته است که یکی از این قایقها تیربار خود را به سمت بالگرد نشانهگیری میکند.این دو مقام نظامی آمریکایی در ادامه اعلام کردهاند، اگرچه خدمه بالگرد آمریکایی در هیچ لحظهای از این رویداد احساس خطر و تهدید نکرده، اما «این اقدام غیرایمن و غیرحرفهای بوده است».منبع : فارسانتهای پیام/ |
![]() |
↧
↧
December 5, 2016, 12:31 am
به گزارش ندای انقلاب، جنبش اسلامی نیجریه در سایت توئیتر خود اعلام کرد دادگاه عالی فدرال نیجریه حکم آزادی شیخ ابراهیم زکزاکی، رهبر شیعیان نیجریه و همسرش را صادر کرد. بر اساس این حکم، دولت ۴۵ روز فرصت دارد تا شیخ زکزاکی و همسرش را به پلیس تحویل دهد و پلیس نیز باید ظرف ۲۴ ساعت آن ها را به مکانی امن ببرد. دادگاه همچنین حکم داده است که دستگاه امنیتی ۱۵۰ هزار دلار به عنوان غرامت به خانواده شیخ زکزاکی بپردازند.ارتش نیجریه در آذر ماه سال گذشته، با یورش وحشیانه به عزاداران حسینی در حسینیه صاحب الزمان در شهر «زاریا» در شمال نیجریه، حدود ۲ هزار نفر از سوگواران حسینی را به خاک و خون کشید و پس از زخمی کردن شیخ زکزاکی و همسر وی، شیخ را به مکان نامعلومی انتقال داد.در این حمله ددمنشانه، شیخ زکزاکی دبیرکل جنبش اسلامی به شدت زخمی شد و بر اثر شدت جراحت های وارده یکی از چشمان خود را به طور کامل از دست داد. این جنایت ۳۴۷ نفر قربانی داشت که از جمله آنان سه پسر شیخ زکزاکی بودند.گفته می شود برخی از فرماندهان و عناصر ارتش نیجریه که در این کشتار نقش داشتند، با گروهک تروریستی تکفیری «بوکوحرام » ارتباطات نزدیکی دارند. بوکوحرام یک گروه افراطی و همسو با داعش است که در جهت تحقق اهداف مورد ادعای خود مبنی بر اجرای شریعت (با قرائت منحرفانه)، از هیچ جنایت و خشونتی دریغ نمی ورزد. به طور طبیعی شیعیان یکی از اهداف مهم این گروه تکفیری هستند که کشتن آنان از نگاه تکفیری ها جایز و بلکه واجب شرعی قلمداد می شود.به گفته برخی از تحلیلگران نیجریایی، شیخ زاکزاکی از روابط پنهانی و همکاری های ارتش و بوکوحرام مطلع بود و شواهد و استناداتی از آن را در سخنرانی ها و مصاحبه های خود ارائه می کرد. رهبر فعال شیعیان نیجریه، بارها بر این موضوع تاکید کرده بود که اگر حمایت های تسلیحاتی و دیگر پشتیبانی های عناصر خود فروخته ارتش نیجریه نبود، قاعدتا گروهکی تکفیری به نام بوکوحرام در نیجریه، به ویژه در ایالتهای شمالی این کشور، امکان حیات و فعالیت پیدا نمی کرد.شیخ زاکزاکی بر این باور است که عناصری از ارتش نیجریه به صورت خودسر می کوشند به بهانه سرکوب بوکوحرام، به فعالیت های غیرقانونی خود که قاچاق و فروش اسلحه، تنها یکی از آن هاست، ادامه دهند و حتی پول های زیادی از برخی رژیم های عربی به ویژه عربستان سعودی، تحت عنوان حمایت از ترویج وهابیگری دریافت کنند.زندانی کردن شیخ زکراکی به مدت حدود یک سال نشان داد حکومت نیجریه دل خوشی از اقلیت شیعیان این کشور ندارد؛ اما سرانجام ناچار شد وی را آزاد کند. اما دلایل آزادی شیخ چه بود؟شیخ زکزاکی شکایتی را به دادگاه درخصوص بازداشت خود که بدون ابلاغ اتهامش در هنگام حمله ارتش به مرکز اسلامی نیجریه صورت گرفته بود و همچنین به دلیل خشونت و ضرب و شتم و نقض حقوق وی و ادامه بازداشتش، ارائه کرده بود.دستگاه امنیتی نیجریه مدعی بود شیخ زکزاکی به تحریک شیعیان پرداخته و در منطقه ای که زندگی می کند، تهدید محسوب می شود؛ اما قاضی دادگاه این ادعاها را رد کرد و اعلام کرد ادامه بازداشت شیخ زکزاکی نقض قانون است و هیچ گزارش یا شکایتی مبنی بر این امر طرح نشده است که وی تهدیدی برای نیجریه است. ادعاهایی مبنی بر رابطه با جمهوری اسلامی ایران نیز هرگز ثابت نشد و در نتیجه دستگاه قضایی نیجریه ادامه زندان شیخ زکراکی را به صلاح ندیده و سرانجام حکم به آزادی او داد.از طرفی ارتش نیجریه نیز حامیان زکزاکی را به تلاش برای ترور یک افسر عالی رتبه متهم کرد، اما هیچ گاه سندی دال بر این ادعا ارائه نشد و حتی سازمان دیده بان حقوق بشر در آن هنگام شگفتی خود را نسبت به این اتهام مطرح و اعلام کرد حمله ارتش علیه اقلیت شیعه کاملا هدفمند بوده است.قاضی در خصوص وضعیت جسمانی شیخ زکزاکی نیز تاکید کرد در صورتی که وی از دنیا برود، برای کشور هزینه خواهد داشت و ممکن است به ایجاد تنش در کشور بینجامد و طرفداران او دست به اعتراض زده و احتمالا تعداد زیادی از افراد بی گناه کشته شوند.نکته قابل توجه آن است که دستگاه قضایی نیجریه هر چند در حکم آزادی شیخ زکزاکی گام مثبتی برداشت، اما متاسفانه درباره پرونده نیروهای ارتش که مرتکب جنایت سال گذشته شدند، هیچ گونه اقدام و پیگری قضایی صورت نگرفته است.علاوه بر تلاش های مراکز حقوق بشر و ابراز نگرانی آن ها از وضعیت شیخ در زندان، جمهوری اسلامی ایران نیز رایزنی های زیادی کرد تا زمینه آزادی شیخ زکزاکی فراهم شود. محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان در دیدار با مقامهای نیجریه از وضعیت سلامتی رهبر شیعیان نیجریه ابراز نگرانی کرد و خواهان آزادی او شد. ظریف تاکید کرد زکزاکی فردی است که اهل اعتدال است و همه فرقه های اسلامی را به حفظ وحدت دعوت می کند، لذا آزادی وی به مبارزه دولت نیجریه با گروه های افراطی همچون بوکوحرام کمک خواهد کرد.در هر حال حکومت نیجریه با حمله و زندانی کردن شیخ زکزاکی خشم شیعیان را برانگیخته و نشان داد به رغم ادعای مبارزه با جریانات افراطی، نگاه تبعیض آمیز و طائفه ای خصوصا نسبت به شیعیان دارد. پایداری شیخ و طرفدارانش بر سر مواضع اصولی خود عاقبت نشان داد که زندانی کردن یک رهبر شیعی در نیجریه نه تنها توجیهی ندارد، بلکه پیامدها و هزینه های سنگینی برای دولت نیجریه در برخواهد داشت.پایگاه بصیرت |
![]() |
↧
December 5, 2016, 1:17 am
به گزارش ندای انقلاب، گزینه ترامپ برای وزارت خزانه داری، با خرید سهام یک بانک در آستانه ورشکستگی، در جریان بحران مالی سال ۲۰۰۸، میلیون ها دلار به جیب زد. انتصاب افراد مساله دار از سوی ترامپ، برخلاف وعده های دوران رقابت های انتخاباتی، ادامه دارد.به گزارش روزنامه آمریکایی وال استریت جورنال، در یک صبح گرم و شرجی در جولای ۲۰۰۸، صدها مشتری در بیرون بانک «ایندی مک» IndyMac در جنوب کالیفرنیا تجمع کردند و تلاش داشتند تا پس اندازهای خود را از این موسسه وام دهنده معروف بیرون بکشد. این بانک در آن تاریخ به دلیل دادن وامهای سنگین با وثیقههای نامناسب، زمین خورده بود.«استیون منوخین» Steven Menuchin وقتی اخبار شبکه CNBC را در این مورد تماشا می کرد، شناخت زیادی از این بانک نداشت، اما بلافاصله یک فرصت مناسب را در این ماجرا تشخیص داد و به فکر خریدن بانک افتاد.مدیریت بانک به دست مقامات دولتی وابسته به وزارت خزانه داری افتاد که نشان از خراب بودن اوضاع این بانک داشت. ۶ ماه بعد، آقای منوخین و شرکای سرمایه گذارش با کمکی که از جانب دولت فدرال آمریکا به آن ها شد، کنترل بانک را به دست آوردند. این معامله در نهایت صدها میلیون دلار منفعت شخصی برای منوخین به دنبال داشت.شریک سابق گروه اقتصادی عظیم «گلدمن ساکس»، سرمایه گذار هالیوود و مدیر یک صندوق سرمایه گذاری خصوصی، اکنون گزینه ترامپ برای تصدی وزارت خزانه داری است. منوخین، متولد ۱۹۶۲، در یک خانواده یهودی-صهیونیست معروف، همچون سایر گزینه های ترامپ برای پست های کلیدی، در تضاد با بخش عمده ادبیات ترامپ در دوران رقابت های انتخاباتی مبنی بر ایجاد «تغییر» است.آقای ترامپ در حال تشکیل کابینه ای است از عناصر حزب جمهوری خواه سنتی با تمایلات غیرسنتی، از جمله افرادی که ثروت های خود را با انجام ریسک های بزرگ در سرمایه گذاری به دست اورده اند. «ایندی مک» یک نقطه عطف در سابقه تجاری منوخین بود. او می دانست که دولت مجبور است که یک بانک در آستانه ورشکستگی را بفروشد- او تن به ریسک داد تا از این فرصت استفاده کند.در مصاحبه ای در روز سه شنبه هفته قبل، پیش از آن که ترامپ نام او را به عنوان گزینه وزارت خزانه داری اعلام کند، استیون منوخین گفت که به ایجاد تحولات در ایندی مک(که دفتر مرکزی آن در شهر پاسادینای کالیفرنیاست) مفتخر است: " ما یک فاجعه عظیم اقتصادی را به فرصت تبدیل کردیم."استیون منوخین، ۵۳ ساله، تجربه ای در مشاغل دولتی یا اداره یک سازمان بزرگ ندارد، گرچه او از نزدیک ترین یاران وفادار به ترامپ در رقابت های انتخابااتی و از حامیان مالی او بوده است. اما عقاید سیاسی او بر شماری از همکاران سابق او هم پوشیده است. اگر سنا او را تایید کند، هفتاد و هفتمین وزیر خزانه داری تاریخ ایالات متحده خواهد بود که مهم ترین خصوصیات او سابقه چندساله فعالیت در وال استریت، دوستی قدیمی با دانلد ترامپ و فرصت طلبی در استفاده از موقعیت هایی است که شاید موجب هراس دیگران شود.در همان مصاحبه روز سه شنبه، استیون منوخین گفت که هدف دولت جدید رسیدن به رشد اقتصادی سالانه ۳ تا ۴ درصد است. او گفت که اولویت های اصلی او در سیاست گذاری اصلاحات در مقررات مالیاتی فدرال، حذف برخی مقررات مالی مشخص، بازنگری در توافقات تجاری و سرمایه گذاری در زیرساخت هاست.منوخین و همسر سابقش، هیتر کازبیمنوخین در حلقه داخلی تیم انتقالی ترامپ به عنوان یک بازیکن در خدمت تیم شناخته می شود. مشاوران ترامپ می گویند که منوخین، حمایت جمهوری خواهان سنتی را از کاهش مالیات ها و مقررات زدایی از تجارت، با وعده های پوپولیستی ترامپ درباره تجارت و زیرساخت ها درهم خواهد آمیخت.او در مصاحبه اخیر خود گفت: " ترامپ، مثل رونالد ریگن، خارج از چارچوب ها می اندیشد....رییس جمهور منتخب بی درنگ روسای شرکت ها را فرا می خواند تا درباره اشتغال، بسته شدن کارخانه ها و سایر مسایل بر آن ها تکیه کند."معامله «ایندی مک» احتمالا یکی از موضوعات اصلی در بررسی صلاحیت او در سنا خواهد بود. سناتور «ران ویدن»، سناتور ارشد دموکرات در کمیته بررسی کننده صلاحیت وزرا، روز سه شنبه گفت: " آقای منوخین سابقه ای از منفعت طلبی از قبل قربانیان وام های یغماگر دارد."فروش اموالی که نزد ایندی مک در ازای وام به وثیقه گذاشته شده بود، موجب ایجاد تجمعات اعتراضی در بیرون قصر منوخین در محله «بل اِر» Bel Air لس انجلس شد. این بانک که اکنون به بانک «وان وست» OneWest تغییر نام داده و زیرمجموعه گروه تجاری CIT Groupاست، هم اکنون تحت تحقیقات وزارت مسکن و شهرسازی بابت روندهای پرداخت وام قرار دارد.استیون منوخین، که پدرش بیشتر عمر خود را از مدیران شرکت(صهیونیستی) گلدمن بود، خود خیلی زود، در دهه ۱۹۸۰، وارد وال استریت شد، و این مقارن با زمانی بود که کسب و کار پرداخت وام رهنی (mortgage) در حال شکوفا شدن بود. او در امور بانکی مرتبط با وثایق وام در گلدمن مشغول به کار بود و با بحران «پس انداز و وام» و تلاش های دولت برای مدیریت بحران صدها موسسه مالی «مُعسر»( عاجز از بازپرداخت دیون) از نزدیک سروکار داشت.همکاران این تاجر کهنه کار (که نمونه تیپیک مدیران یهودی است که نبض اقتصاد آمریکا را در دست خود دارند) او را دارای شم بسیار بالایی در ارزیابی سریع ریسک های موجود در یک تجارت می دانند. او در ۱۹۹۴ در سلک شرکای شرکت گلدمن درآمد و مدتی مسوول میز امور وثیقه های بانکی در شرکت گلدمن بود. مدتی بعد او به عنوان مدیر ارشد اطلاعات (information) گلدمن انتخاب شد.در سال ۲۰۰۲، منوخین بعد از ۱۷ سال از گروه «گلدمن» خارج شد. دو سال بعد او با کمک میلیاردر معروف ماسون-صهیونیست، «جرج سوروس»، صندوق سرمایه گذاری خود را با نام «Dune Capital Management» تاسیس کرد.جرج سوروس؛ از پدرخوانده های وال استریتضیافت های شاممانند دیگر شرکای گلدمن، منوخین نیز در پی تبدیل گلدمن به یک شرکت سهامی عام در ۱۹۹۹، ده ها میلیون دلار به دست آورد. او مدتی بعد یک آپارتمان ۶۰۰ متری در مجتمع معروف «پارک اَونیو» در نیویورک خرید و خیلی زود همسران منوخین و ترامپ در حلقه های اجتماعی سطح بالا و مجامع به اصطلاح انسان دوستانه با هم آشنا شدند و در ضیافت های شام در خانه های یکدیگر در منهتن شرکت می کردند. خانم ترامپ و خانم منوخین به اتفاق هم به تماشای مسابقات تنیس «یو اس اپن» و موزه هنرهای متروپلیتن نیویورک می رفتند.استیون منوخینِ خوددار و محتاط هیچ گاه به عنوان یک «خوره سیاست» در ذهن همکارانش نمانده است، ولی بنا بر سوابق، به طور مرتب در کمپین های سیاسی مشارکت داشته است. در همین مصاحبه گفت که از زمانی که به یاد می آورد عضو رسمی حزب جمهوری خواه بوده است، اما علاوه بر این در مجموع از ۲۰۰۰ به این سو ۷۴۰۰ دلار به کمپین های هیلاری کلینتون کمک کرده است.مضاف بر این، آقای منوخین به کمپین های انتخاباتی چهره های دموکرات چون باراک اوباما، جان ادواردز، جان کری و ال گور کمک کرده است. تنها نامزد جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری که منوخین به کمپین او پول داده، میت رامنی در ۲۰۱۲ بود.او گروهی از کهنه کاران عرصه تجارت و اقتصاد را که از سال های فعالیتش در وال استریت با آن ها همکاری داشت، از جمله جرج سوروس، جان پالیسن، مایکل دِل و چند مدیر سابق گروه گلدمن را مانند کریستوفر فلاورز، برای اداره بانک ایندی مک فراخواند. آن ها با پذیرش این شرط وارد مجموعه شدند که خود منوخین شخصا مدیریت بانک را به عهده داشته باشد.او در نهایت مسوولان «شرکت بیمه سپرده فدرال»، نهاد ناظر دولت در اداره بانک ایندی مک را قانع کرد که بانک را با رقم ۱.۵ میلیون دلار به او شرکایش بفروشند. دولت موافقت کرد که از این خریداران(منوخین و شرکاء) تا چند سال در برابر ضرر و زیان شدید حفاظت کند. این شراکت در ضرر، برگ برنده منوخین در معامله ایندی مک بود.او برای مدیریت بانک، محل زندگی خود را از نیویورک به کالیفرنیا منتقل کرد تا هر چه زودتر بانک ایندی مک را از وضعیت بحرانی خارج کند. به دلیل شراکت دولت فدرال در ضرر، کار منوخین در حل و فصل مشکل وثیقه های بد و آزاد کردن سایر دارایی های بانک آسان تر بود. او نام بانک ایندی مک را به « وان وست» تعییر داد و دوباره آن را به یک موسسه وام دهنده سنتی تبدیل کرد که تنها با وثیقه های محکم وام می داد.او علاوه بر این شروع به رصد فرصت ها برای خرید موسسات وام دهنده کوچک برای «وان وست» کرد. طولی نکشید که شعبات این بانک به دو برابر شعبات ایندی مک در زمان ورشکستگی رسید. . «وان وست» معمولا سود بیشتری به سپرده ها می داد، و نرخ سود تسهیلات آن هم به طرز نامعمولی کم تر از بانک های دیگر بود. همین باعث جذب هر چه بیشتر مشتری شد.شراکت در ضرراز آن جا که دولت فدرال شراکت در ضرر بانک منوخین و شرکاء را تضمین داده بود، دست او در ریسک نسبت به بانک های دیگر، آن هم در اوج بحران اقتصادی، بسیار بازتر بود.او بی مهابا شروع به اخراج پرسنل برای صرفه جویی در هزینه ها کرد. در اکتبر ۲۰۱۱، ده ها فعال اجتماعی در محوطه بیرونی کاخ منوخین در پاسادنا جمع شدند تا به اخراج ها در «وان وست» اعتراض کنند. آن ها خشمگینانه علیه بانک و شخص منوخین شعار می دادند. او مجبور شد بر تعداد محافظان قصر خود اضافه کند.علاوه بر این، منوخین بدون ملاحظه و مهابا خانه ها و املاکی را که برای گرفتن وام به وثیقه گذاشته شده بود، به فروش گذاشت و هزاران نفر از شهروندان آمریکایی خانه و ملک خود را از دست دادند. همین مساله، اعتراضات زیادی را نسبت به عملکرد مدیریت جدید بانک به دنبال داشت. او در مصاحبه روز سه شنبه گفت: " ضبط مال هر کسی تاسف بار است(ولی) همه این وام ها در دوره مدیریت قبلی پرداخت شده بود."در ۲۰۱۳، «وان وست» حدود ۳۰۰ میلیون دلار سود به دست آورد، تقریبا برابر با اوج سود بانک ایندی مک که در ۲۰۰۶ حاصل شده بود. ایندی مک در نیمه اول ۲۰۰۸، ۷۶۷ میلیون دلار از دست داد.در جولای ۲۰۱۴، گروه CIT، بانک وان وست را به قیمت ۳.۴ میلیارد دلار خرید که یک سود خالص ۳ میلیارد دلاری برای منوخین و شرکایش به دنبال داشت. سهم منوخین چند صد میلیون دلار بود و خود او هم وارد کادر مدیریتی سی آی تی شد.بعد از انجام این معامله شیرین، معلوم شد که شرکت خریدار بابت برخی مشکلات حسابداری در وان وست باید ۲۳۰ میلیون دلار جریمه بپردازد.در یک مورد دیگر، بابت یکی از سرمایه گذاری های منوخین در یک استودیوی فیلمسازی هم سی آی تی مجبور به پرداخت ۴۰ میلیون دلار غرامت شد.سال گذشته، بعد از خانه تکانی مدیریتی در CIT، منوخین از این گروه خارج شد و بابت تسویه حساب خروج ۱۰.۹ میلیون دلار دریافت کرد. خروج او از سی آی تی، مصادف شد با اوج گیری فعالیت ترامپ در عرصت رقابت انتخاباتی برای نامزدی حزبجمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶. باز هم زمان بندی امور برای منوخین خوب بود و او بعد از خروج از سی آی تی وارد کمپین دوست قدیمی و میلیاردر خود، دانلد جی. ترامپ شد.ترامپ قبل از اعلام ورود رسمی به رقابت ها با منوخین هم مشورت کرده بود. منوخین به او کمک کرد که طرحی برای کاهش مالیات ها بنویسد. به علاوه او تلاش کرد که بر بخش عمده ادبیات ترامپ، در حوزه اقتصاد تاثیر بگذارد. او در مصاحبه ای با وال استریت جورنال در اوایل سال جاری گفته بود: "گمان نمی کنم او(ترامپ) دیدگاه منفی نسبت به وال استریت داشته باشد." این در حالی است که بخش عمده انتقادات ترامپ به «سیستم» فاسد حاکم بر آمریکا، مستقیم یا غیرمستقیم به وال استریت برمی گشت.وقتی ترامپ بعد از رقابت های مقدماتی در نیویورک سخنرانی پیروی انجام داد، منوخین پشت سر او ایستاده بود و حتی با گوشی خود از ترامپ و همراهانش عکس می گرفت. صبح روز بعد، ترامپ از او خواست که نقش «رییس مالیه ملی» National Finance Chairman را در کمپین او به عهده بگیرد. او بی درنگ پذیرفت. مسوولیت او مدیریت صدها میلیون دلار بودجه کمپین ترامپ برای رقابت های انتخاباتی بود.گرچه منوخین هیچ تجربه ای در مدیریت مالی یک کمپین سیاسی نداشت و در ابتدای کار برخی اشتباهات و آشفتگی ها در این زمینه به وجود آورد، ولی خیلی زود اصطلاحا سوار بر کار شد و کار را تا به آخر پیش برد.به هر حال، از شب انتخابات ۸ نوامبر به این سو، استیون منوخین یکسره از لس انجلس به نیویورک و بالعکس در پرواز است. او به طور مرتب در برج ترامپ، محل استقرار رییس جمهور منتخب، در کنار تیم انتقال حضور پیدا می کند.برنامه مالی ترامپ، که منوخین به عنوان وزیر خزانه داری آینده هدایت کننده آن خواهد بود، از همین حالا جنب و جوشی در بازار سهام ایجاد کرده است. ارزش شهام منوخین در سی آی تی ۱۳ درصد(۱۱ میلیون دلار) افزایش داشته و اکنون به بالای ۱۰۰ میلیون دلار رسیده است.منبع : مشرق |
![]() |
↧
December 4, 2016, 12:12 am
به گزارش ندای انقلاب، «امیل لحود» رئیس جمهوری اسبق لبنان شریک واقعی مسیر مقاومت در لبنان است که از لحظه شروع آن و زمانی که افسر و فرمانده ارتش لبنان بود، با آن همراه شد و مواضع وی به ویژه در سال ۱۹۹۳ که خیلی از طرفها برای ضربه زدن به ارتش و مقاومت لبنان تلاش کردند، فراموش نمیشود، چرا که وی از حق مقاومت در مقابله با دشمن صهیونیستی حمایت کرد، مقاومتی که توانست در سال ۲۰۰۰ پیروزی بزرگی را برای لبنان با بیرون راندن اشغالگران از جنوب لبنان رقم بزند، امیل لحود همچنین از نظر فراهم کردن زمینه تصمیمگیری سیاسی در کابینه لبنان در حمایت از مقاومت، نقش مهمی در پیروزی مقاومت در جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶ بر رژیم اشغالگر صهیونیستی ایفا کرد . در مصاحبه اختصاصی با امیل لحود رئیس جمهور اسبق لبنان نظرات وی را درباره مسائل مختلف جویا شده ایم که تقدیم خوانندگان گرامی میشود.مهمترین عامل پیروزی میشل عونلحود درباره انتخابات ریاست جمهوری لبنان که پس از گذشت بیش از دو سال و نیم از مانعتراشی و کارشکنی رژیم سعودی و گروههای وابسته به این رژیم برگزار شد و نتیجه آن انتخاب ژنرال میشل عون از متحدان حزبالله و محور مقاومت بود، به تسنیم گفت : انتخابات ریاست جمهوری که اخیرا برگزار شد،بسیار مهم بود، در ابتدا میتوانم بگویم که گروه و جریان ما(مقاومت) پیروز شد، زیرا پس از آنکه برخی چهار سال بر روی سقوط سوریه شرط بسته بودند، برگزار شد، این طرفها اعم از حکومت سعودی، آمریکا و حتی دشمن صهیونیستی نمیخواستند انتخابات برگزار شود، متاسفانه هیچ کس عبرت نمیگیرد که دشمن اسرائیلی در هر مشکل و بحرانی که رخ میدهد،دست دارد.وی با تمجید از پیروزیها و تاثیرات مثبت آن بر داخل لبنان تاکید کرد آنچه سبب تسریع در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری شد، پیروزیهای مقاومت و محور آن در سوریه بود که آنها یعنی کارشکنان و مانعتراشان را وادار به تسلیم در لبنان کرد تا شاید دستاوردی هم برای در این انتخابات کسب کنند، این در حالی بود که دو نامزد ریاست جمهوری هر دو از محور مقاومت بوند و تلاش کردند، طرفهای رقیب تلاش کردند میان همپیمانان ما اختلاف ایجاد کنند،اما تلاشهایشان با شکست روبرو شد،چرا که حزبالله از ژنرال عون دست برنداشت و ثابت و استوار در کنارش ایستاد و از وی حمایت کرد که این مسئله مفاهیم جدیدی را در سیاست و فعالیت سیاسی اضافه کرد، وفاداری حزب الله و شخص سید حسن نصرالله و صداقت آنها در پایبندی به حمایت از ژنرال عون نقش اساسی در صحنه داخلی داشت.عربستان برای ابراز وجود تلاش میکندلحود در پاسخ به سئوال خبرنگار تسنیم درباره سفر اخیر ثامر السبهان سفیر اخراج شده رژیم سعودی از عراق به لبنان که به عنوان وزیر مشاور در امور خلیج فارس آل سعود منصوب شده اظهار داشت این سفر هیچ ارزشی ندارد، حکومت سعودی تلاش میکند از طریق اعزام نماینده خود در لبنان ابراز وجود کند، اما مسئله مهم این است که نامزدی که پیروز شد، نامزد جریان ما(محور مقاومت) بود.اگر مقاومت در سوریه دخالت نمیکرد، تروریسم در منازل ما بودرئیس جمهوری اسبق لبنان در پاسخ به این سئوال که رابطه طرفهای لبنانی با مقاومت چگونه باید باشد و نظرش درباره ورود حزب الله به سوریه برای حمایت از ملت و دولت این کشور گفت دولت لبنان باید حامی و پشتیبان مقاومت باشد، درباره مشارکت حزب الله(در نبرد با تروریسم تکفیری در سوریه) باید تاکید کرد که اگر حزب الله به سوریه نمیرفت، ما باید اکنون با تروریسم در منازلمان در لبنان میجنگیدیم و نه امکان برگزاری انتخابات در کشور بود نه چیز دیگر.هشدار درباره پیامدهای بحران آوارگان سوری در لبنانلحود به مسئله مهمی اشاره کرد و یکی از وظایف دولت لبنان را حل و فصل بحران آوارگان سوری در کشور علاوه بر حمایت از مقاومت برای حفظ پیروزیها دانست، زیرا به گفته وی تاریخ روشن خواهد کرد که دشمن اسرائیلی در پس تمام فتنهها در منطقه است و متاسفانه هیچ چیزی را رعایت نمیکند و به هیچ قانونی پایبند نیست و در ارتکاب جنایت هیچ کس به پایش نمیرد، دشمن اسرائیلی از مسئله آوارگان سوری برای مقابله با مقاومت در داخل لبنان و منصرف کردن آن از رویارویی با تکفیریها و آمادگی برای بازداشتن آنها، سوءاستفاده خواهد کرد، یک میلیون و پانصد هزار آواره سوری فراتر از طاقت و توان لبنان است که آن را تحمل کند،این مسئله زمینه بسیار مناسبی برای حضور تروریستها ایجاد میکند که سازمانهای تروریستی و در راس آنها موساد، برای نفوذ آنها به داخل آوارگان تلاش میکنند و از طریق آنها به دنبال شعلهور کردن آتش جنگ داخلی هستند به همین سبب لحود بر ضرورت حل مشکل آوارگان و مهار آن برای جلوگیری از پیامدهای خطرناک آن در آینده تاکید میکند.قانون جدید انتخابات لبنانلحود درباره این سئوال که اولویتهای دولت آتی لبنان پس از انتخاب میشل عون به عنوان رئیس جمهوری چگونه باید باشد، تاکید کرد که مهمترین موضوع که رئیس جمهور جدید باید درباره آن اقدام کند، قانون جدید برای انتخابات است به دلیل اینکه،تنها تضمین برای اقتدار لبنان، مقاومت و قانون انتخابات است.وی با اشاره به مخالفت برخی طیفها با تصویب قانون جدید برای انتخابات خاطر نشان میکند اگر قانون انتخاباتی بر اساس اینکه لبنان یک حوزه و دایره واحد با در نظر گرفتن مسئله نسبیت(بر اساس قانون نسبیت، لبنان به ۱۳ حوزه تقسیم شود، کرسیهای پارلمان به صورت مساوی میان مسیحیان و مسلمانان تقسیم شود و هر لبنانی فهرست تعیین شده از نامزدهای یک ائتلاف را انتخاب میکند، بر اساس آرایی که هر لیستی کسب میکند،نامزدها به ترتیب از لیستها وارد پارلمان میشوند، نحوه تقسیم به ۱۳ حوزه هنوز مشخص نشده است) باشد، کسانی که حامی میهن باشند انتخاب میشوند و در این صورت راه به روی دشمن اسرائیلی بسته شود، دشمن اسرائیلی برای شعلهور کردن آتش فتنه مذهبی در لبنان تلاش میکند، در صورت تصویب چنین قانونی،هیچ کس نمیتواند با تکیه بر طایفهگری برای رسیدن به حکومت و قدرت و اجرای طرحهای بیگانگان رای جمع کند، میهن نباید بر اساس سهمخواهی ساخته شود.رئیس جمهور اسبق لبنان درباره دوره جدید پس از انتخاب میشل عون و دورنمای همکاری و روابط این کشور با جمهوری اسلامی ایران و کمکهای تهران به ویژه کمک به تسلیح ارتش لبنان خاطر نشان کرد هدف سعودی از هدیهای که میخواست به ارتش لبنان بدهد(که البته آن را لغو کرد)، این بود که عقیده و نگرش ارتش و ایده آن در قبال رژیم اسرائیل را تغییر دهد که این عقیده پس از جنگ ۳۳ روزه در ارتش لبنان تقویت شد، این در حالی است که هدیه جمهوری اسلامی ایران برای تسلیح ارتش که اوج همکاری و هماهنگی در این هدیه پس از سفر دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق ایران نمایان شد، اما متاسفانه برخی منافع لبنان را در نظر نمیگیرند در حالی که هدیه ایران میتوانست معادله بازدارندگی در مقابل هرگونه تجاوز صهیونیستی به ویژه در زمینه هوایی ایجاد کند.لحود به اظهارات مقامات جمهوری اسلامی ایران هنگامی که آمادگی خود را برای کمکهای نظامی غیر مشروط به ارتش لبنان اعلام کردند، اشاره کرد و گفت سوریه،لبنان، فلسطین و عراق ارکان اساسی در جبهه مقاومت قلمداد میشوند و داعش از زمان تشکیل خود اعلام کرده است به دنبال فروپاشی محور مقاومت است، به همین سبب ما شاهد اقدامات این گروه در سوریه و عراق بودیم، داعشیها در حال حاضر از هر فرصتی برای حمله و ضربه زدن به لبنان سوءاستفاده میکنند، ولی هوشیاری حزب الله، ارتش و گروههای سیاسی و دینی این فرصتها را از بین برده است و در حال حاضر پس از انتخاب ژنرال میشل عون به عنوان رئیس جمهور امیدواریم این بند فعال شده و لبنان قدرت خود را با تکیه بر ارتش، ملت و مقاومت بازیابد.رئیس جمهوری اسبق لبنان تصریح کرد هدف جمهوری اسلامی ایران کمک به ارتش لبنان و حمایت از توانمندیهای دفاعیاش برای مقابله با تروریسم است و معتقدیم این فرصت خوبی است که لبنانیها میتوانند از آن استفاده کنند.تصمیم آمریکایی صهیونیستی برای جلوگیری از تسلیح ارتش لبنانلحود درباره موضوع تسلیح ارتش لبنان اظهار داشت دشمن اسرائیلی در پس عدم تسلیح ارتش لبنان و تجهیز آن به سلاحهای پیشرفته قرار دارد که بسیاری از کشورها از جمله آمریکا تسلیم اراده آن هستند.وی خاطر نشان کرد اسرائیل و آمریکا در برابر تسلیح ارتش لبنان مانعتراشی میکنند، آنها تصمیم گرفتهاند که نگذارند ارتش لبنان مجهز به سلاحهایی شود که بتواند با اسرائیل بجنگد، این مسئله میشل سلیمان رئیس جمهور سابق را بر آن داشت تا هدیه روسیه را که ۱۰ جنگنده میگ ۲۹ بود،نپذیرد. فریبکاری رسانهای خطرناک و همکاری صهیونیستی تکفیری از لحظه ترور حریریلحود درباره نقش خطرناک رسانههای محور ضد مقاومت در خبرسازی و وارونهسازی واقعیتها و گمراهسازی افکارعمومی به ویژه در ارتباط با مسئله ترور رفیق الحریری پاسخ داد رسانههای جهانی و منطقهای مخالف(محور مقاومت) همگی در یک محور و مسیر هستند،آنها واقعیتها را وارونه نشان میدهند، دشمن اسرائیلی، آنچه را میخواهد بر رئیس جمهور آمریکا دیکته میکند، رئیس جمهور آمریکا بدون حمایت لابی یهودی نمیتواند به جایگاهی که دارد،دست یابد،ما تجربه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را دیدیم که نامزدهای آن طرح امنیت اسرائیل را در تمام اولویتهای انتخاباتی خود قرار میدهند.چه کسانی در ترور رفیق الحریری دست داشتندلحود خاطر نشان کرد حکومت سعودی از آمریکا دنبالهروی میکند، زیرا به حمایت آواکسهای آمریکایی نیاز دارد، این مسئله را پس از ترور رئیس رفیق الحریری فاش کرده بودم، من در آن موقع به یکی از شبکههای ماهوارهای جهانی هنگامی که از من پرسیدند که همه شما یعنی من و رئیس جمهور اسد را به دست داشتن در ترور حریری متهم میکنند، پاسخ دادم که آنکه از ترور حریری بهرهبرداری میکند، دشمن اسرائیلی و تکفیری است و این مسئله را گذشت زمان ثابت کرد، چرا که اسرائیل با تکفیریها در جنگ علیه سوریه متحد شد به طوری که در بیمارستانهای این رژیم غاصب، مجروحان گروههای تکفیری مداوا میشوند.حاکمان عربستان اسیر خود و مجری سیاستهای آمریکا هستندرئیس جمهور اسبق لبنان درباره نقش ویرانگر رژیم آل سعود در منطقه اظهار داشت متاسفانه حکومت سعودی اسیر خود است و همچنان در سوریه دخالت میکند و تجاوزات خود به یمن را تشدید کرده و آتش فتنه را عراق برافروخته است، زیرا طرح ترسیم شده در منطقه حمایت از رژیم غاصب اسرائیل است و حکومت سعودی همانطور که قبلا ذکر کردم،نمیتواند خارج از اردوگاه غربی باشد و به همین سبب برای حفظ موقعیت و وجود خود سیاستهای آمریکا را اجرا میکند.دولت و ملت سوریه در نهایت پیروز جنگ استلحود درباره این سئوال که با توجه به تجارب خود که زمانی فرمانده ارتش لبنان هم بود، چه طرفی در سوریه پیروز خواهد شد؟ به تسنیم گفت : من یادآوری میکنم که چگونه در ابتدای تحولات سوریه حرف میزدم،به ویژه در رسانهها میگفتم که سوریه هرگز سقوط نخواهد کرد به چند دلیل، یکی اینکه رئیس جمهور بشار اسد با توجه به ویژگیهای یک رهبر که دارد،تسلیم نمیشود، دلیل دیگر اینکه سوریه ارتشی دارد که عقیده و ایمان دارد و ملتی که در کنار بشار اسد است و از وی حمایت میکنند،همچنین همان موقع میگفتم که روسیه با وتوی خود دخالت خواهد کرد، زیرا اگر دخالت روسیه نبود، تروریسم مسکو را هدف قرار میداد.توصیه امیل لحود به جوانانوی درباره این سئوال که با توجه به تجارب فراوان و ارزشمندش به ویژه در زمینه سیاسی چه توصیهای به نسل جوانان آینده از طریق تسنیم دارد؟ گفت : به شما توصیه میکنم که از تجربه مقاومت درس بگیرید، زیرا مقاومت سبب افزایش عزت و کرامت و آبروی ما در جهان شد،از آنچه در گذشته رخ داد، درس بگیرید، زیرا هیچ کس نمیتواند به حقش دست یابد مگر با مقاومت و قوی بودن، همچنین از جوانان میخواهم در همه چیز وجدان انسانی را در نظر بگیرند،مهمترین مسئله این است که هر چیزی را که نامش طایفهگری است، فراموش کنند و به خاطر میهن متحد شوند.توضیح کوتاه لحود درباره خانوادهاشدرباره خانواده و مسائل خانوادگی از امیل لحود سئوال شد که رئیس جمهور اسبق لبنان خیلی تمایل نداشت از طریق رسانهها به آن بپردازد، با این حال گفت که سه فرزند به نامهای امیل،رالف و کارین دارد و فرزندی که درخشش بیشتری داشته،امیل امیل لحود نماینده سابق پارلمان باشد که در دیدگاههایش از جمله در دیدگاههای راهبردی مربوط به حمایت از مقاومت و همپیمانی با جمهروی اسلامی ایران هیچ اختلافی با رئیس جمهور اسبق ندارد.دیدگاه جالب لحود درباره ایرانلحود درباره نگاه خود به جمهوری اسلامی ایران و اینکه چند بار به این کشور سفر کرده است، با تبسم خاطر نشان کرد که سه بار به ایران سفر کرده است و هر بار آن را زیباتر از قبل دیده است، و تاثیرات پیشرفت و تکنولوژی بیش از پیش در ایران به چشم میخورد.وی با اشاره به تمایل و قصد خود برای سفر مجدد به ایران تاکید کرد ایران کشور قدرتمند و پیشرفته و قابل احترام است،ملت ایران ملتی فرهیخته و آگاه است،ما همواره خود را در کنار جمهوری اسلامی ایران می دانیم، من هیچ گاه پیش از سفر به ایران نمیدانستم که ایران این قدر زیباست و مناظر طبیعی زیبایی دارد.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
![]() |
↧
↧
December 4, 2016, 12:25 am
به گزارش ندای انقلاب، تصاویر جدید ماهوارهای نشان میدهد که چگونه نظامیهای میانمار (بـِرمه پیشین) روستاهای محل سکونت مسلمانان روهینگیا را به آتش کشیدهاند. در روستاهای محل سکونت مسلمانان روهینگیا، صدها خانه نابود شده است. تصاویر ماهوارهای قبل و بعد از این روستاها در ایالت راخین، حکایت از تخریب بیش از ۴۰۰ ساختمان به همراه پوشش درختهای اطراف آن روستاها را دارد. به دلیل پوشش متراکم درختان، ممکن است که تعداد واقعی ساختمانهای ویران شده بیشتر باشد. تصویر ماهوارهای قبل از تخریب یک روستا متعلق به مسلمانان روهینگیا در ایالت راخین در میانمار تصویر ماهوارهای بعد از تخریب یک روستا متعلق به مسلمانان روهینگیا در ایالت راخین در میانمار صدها نفر از روهینگیاییها که مدت طولانی است توسط دولت میانمار مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، تلاش کردهاند برای فرار از این خشونت به سمت بنگلادش بروند. حدود یک میلیون مسلمانان روهینگیا در استان راخین میانمار زندگی می کنند، اما اکثریت بودایی ساکن این ایالت آنها را "مهاجران غیرقانونی" میدانند که از بنگلادش آمدهاند. این گروه از مسلمانان چند نسل است که در میانمار زندگی میکنند، اما دولت میانمار برای آنها حق شهروندی قائل نیست. تصویر ماهوارهای قبل از تخریب روستایی متعلق به مسلمانان روهینگیا در ایالت راخین در میانمار تصویر ماهوارهای بعد از تخریب روستایی متعلق به مسلمانان روهینگیا در ایالت راخین در میانمارشاهدان و فعالان روهینگیایی، نیروهای دولتی را به کشتن مسلمانان، تجاوز به زنان و غارت و سوزاندن خانههای خود متهم میکنند و دولت میانمار نیز به ناظران بینالمللی اجازه بررسی این اتهامات را نمیدهد.منبع : مشرق |
![]() |
↧
December 4, 2016, 1:05 am
به گزارش ندای انقلاب، در حالی که سرویسهای جاسوسی و قدرتهای منطقه ای به دقت حوادث شهر حلب را همزمان با پیشرویهای ارتش سوریه و متحدانش دنبال میکنند، مؤسسات نظامی اسرائیل با تمامی سیستمها و مراکز خود تحرکات زمینی نیروهای نظامی به ویژه حزبالله و عناصر ایرانی حاضر در سوریه را که مأموریتهای نظامی دقیق را دنبال می کنند، پیگیری مینماید. رژیم صهیونیستی در نتیجه این پیگیریها در اوضاع دراماتیکی قرار گرفته است که عوامل آن به هوشیاری این رژیم نسبت به واقعیت تلخ و دردناکی مربوط می شود که تنها اسرائیل را در بر نمیگیرد، بلکه قدرت آمریکا در مدیریت پروژههای صهیونیستی در خاورمیانه را نیز شامل میشود.دیدگاههای رژیم صهیونیستی در رابطه با منطقه و جهان امروز با دیدگاههای آمریکا متفاوت است. یکی از نشانههای این تفاوت پذیرش موضوع حضور روسیه در سوریه است که با هیچ واکنشی از سوی اسرائیل به عنوان یک حادثه استثنایی مواجه نشده است. این اتفاق پس از آن روی داد که رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسید که خودکامگی آمریکا در سیاستهای خاورمیانهای غیرممکن است. از دیدگاه تلآویو قرار بود واشنگتن گزینه اساسی بازدارندگی ایران از دستیابی به توانمندی هستهای را در پیش بگیرد و با این گزینه موازنه های قدرت در منطقه تغییر کند، اما تهران ناگهان به جای اینکه هدف حملات سخت آمریکایی و اسرائیلی برای از بین بردن آرمان های هسته ای خود باشد، به مرکز جذب منطقهای و بینالمللی تبدیل شده است. این رویکرد البته علاوه بر این موضوع در نتیجه تراکم مواضعی بود که در عرصه سیاسی اروپا در قبال نقاط سیاه موجود در تاریخ اسرائیل و جنایتهای آنها بر ضد مردم فلسطین و لبنان و برخی دولتهای دیگر به وجود آمده است. در نتیجه همین رویکرد برخی دولتها نظیر سوئد در سال ۲۰۱۴ فلسطین را به عنوان یک دولت مستقل به رسمیت شناخت و برخی دیگر نظیر انگلیس در مجلس عوام این کشور به مصوبه به رسمیت شناختن دولت فلسطین رأی داد. تمامی این عوامل شاخصهای بسیار خطرناکی در رابطه با آینده سیاه تری است که در صورت ادامه سیاستهای مجرمانه این رژیم در قبال کشورهای همسایه در ابعاد سیاسی و امنیتی فراروی رژیم صهیونیستی قرار دارد.گزینه نظامی در تقابل نیابتی که برای اولین بار در سوریه خود را نشان داد، ناتوانی اسرائیل از استفاده از گزینه علنی نظامی را ثابت کرد، چرا که این رژیم قدرت ورود بیشتر در بحرانها ، بعد از جنگهای شکست خورده در لبنان را ندارد. به این ترتیب حمایتهای اسرائیل از گروههای تروریستی و افراط گرا به ویژه در مناطق مرزی سوریه نیز جز شکست برای این رژیم به بار نیاورده و اهداف اساسی اسرائیل از جمله در زمینه محاصره دشمنانش یعنی حزبالله و ارتش سوریه را محقق نکرده است، علاوه بر اینکه رژیم صهیونیستی را در برابر یک رسوایی خطرناک لوجستیکی و امنیتی قرار داده است. ۱۰ سال بعد از عبرتهای اتخاذ شده از جنگ جولای (۳ روزه) که در نهایت میبایست به تقویت توانمندیهای اطلاعاتی و تکنولوژی و ابداع افقهای جدید در جنگهای زمینی منجر شود، سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل همچنان از شکست در ارزیابیها و دستاوردهای خود پرده برمیدارند. این اوضاع بار دیگر رژیم صهیونیستی را به همان جایگاه اول بازمیگرداند. این در حالی است که اسرائیلی ها میبینند که دشمنانشان نظیر حزبالله لبنان تهدیدات بیشتری را مطرح می کنند و توسعه و حضور آنها امروز فراتر از گذشته بوده و مرزهای لبنان و سوریه را در بر گرفته است. علاوه بر اینها هم زمان با افزایش گسترده توانمندیهای حزبالله در مدیریت هر جنگ زمینی آینده، آنها تنها از یک مرز در معرض تهدید قرار نخواهند داشت. امروز درگیریهای مستقیم بین حزبالله لبنان به عنوان یک جریان ایدئولوگ با گروه های افراط گرا به عنوان گروهک های ایدئولوگ دیگر نشان دهنده برتری حزب الله بر سخت ترین مبارزان ایدئولوژیک در دنیا است. این موضوع باعث میشود مؤسسات نظامی اسرائیل دیدگاههای خود در رابطه با ضرورت مبارزه ارتش با جنبشهای مقاومت را به علت از بین رفتن رویکردهای اعتقادی شان از دست بدهند. در این شرایط دیگر نظامی اسرائیلی به سمتی پیش میرود که خود را مجبور به مرگ در مبارزه ای از این نوع نمی بیند، به ویژه در شرایطی که بسیاری از این افراد اصالتی اروپایی یا کشورهای دیگر دارند و به آسانی می توانند به این کشورها سفر کنند.چالشهای تبلیغاتی فراروی رژیم صهیونیستی در نتیجه جنگ حلب به ویژه از نظر بررسی مواضع آمریکا نسبت به پیشرویهای به دست آمده نیروهای مقاومت روشن تر می شود. به این ترتیب به نظر میرسد دولت کنونی آمریکا میخواهد از وقتهای اضافه برای هماهنگی با روسیه استفاده کند، به گونهای که بتواند عملیات مذکور را ادامه داده و در عین حال هیچ هزینهای به دولت های اوباما یا ترامپ تحمیل نشود. این در حالی است که جنگ حلب سرنوشت جنگ بزرگ سوریه را مشخص خواهد کرد.در اینجا توجه به مطالب روزنامه صهیونیستی هاآرتص در روز اول آگوست ۲۰۱۶ لازم است، این روزنامه صهیونیستی با اشاره به خطرات شکست در حلب تأکید میکند که این جنگ ابعاد و پیامدهای نظامی بر بخش های دیگر درگیریها در سوریه داشته و بر روند مذاکرات نیز تأثیرگذار خواهد بود. این روزنامه تأکید میکند که تسلط بر این شهر به بشار اسد رئیسجمهور سوریه و روسیه این امکان را میدهد که برتری استراتژیک خود را اعلام کرده و در روند مذاکرات خود را در موقعیت قوی تری قرار دهند. مهمترین مطلبی که در این روزنامه عبری زبان آمده، این است که اگر سرنوشت جنگ حلب یکسره شود، دست آمریکا به کلی از برنامههایش کوتاه میشود. این روزنامه میافزاید که در نتیجه موافقت آمریکا با تعویق مذاکرات در رابطه با آینده بشار اسد و عدم آمادگی این کشور برای اعزام نیروهای زمینی جهت کمک به عناصر شورشی به استثنای تعداد بسیار اندکی از نیروها برای کمک به مبارزه با داعش، این برداشت حاصل شده که آمریکا نمیتواند به تنهایی اختلافات موجود بین جریانهای حامی غرب را حل و فصل کند، علاوه بر این که این کشور گزینه ای برای مجبور کردن روسیه به تغییر مواضعش نسبت به بشار اسد در اختیار ندارد. نتیجه این روند این است که آمریکا همچنان ناگزیر است دیکته های مسکو را بپذیرد که از جمله آنها کامل کردن خطوط جنگ بر ضد داعش است که در اولویت های آمریکا نبود. این روند به صورت کامل در سوریه قابل مشاهده است، واشنگتن تمامی برگه ها و برنامه های خود را از ۶ سال پیش تاکنون از دست داده است و شرایط روسیه در این عرصه را پذیرفته که بر اساس آن موازنه های قدرت و محاصره غربی ها شکسته است.منبع : مشرق |
![]() |
↧
December 5, 2016, 11:53 pm
به گزارش ندای انقلاب، میان شهرهای بزرگ و طبیعت زیبا، گاه شهرهایی کوچکی دیده می شود که گویی جزو منظره ی زیبای آن مناطق شده اند. در این بخش روستایی عجیب و رؤیایی را مشاهده می کنید که با زیبایی های خیره کننده اش چشم هر بیننده ای را مجذوب خود میکند.روستای شفشاون یکی از همین روستاهایی می باشد که با هماهنگی خاص و منحصر به فردی جلوه ای زیبا به خود داده است روستایی با ساختمان های یک طبقۀ آبی زیبا با طیف هایی از این رنگ آرامش که به سبک خاصی درست شده است.روستای "Chefchaouen" یکی زیباترین نقاط در دنیاست که هر ساله چندین میلیون توریست ها را به سمت خود می کشاند. این روستا به شکل خاصی طراحی شده است که همه چیز در آن آبی رنگ است.این روستا در سال ۱۹۳۰ به این شکل درآمد و از آن زمان تا به حال هرکس خانه ای می سازد یا حتی وسیله جدیدی را به روستا می آورد باید آبی رنگ باشد و غیر از آن شکل روستا به هم می ریزد. |
![]() |
↧
December 6, 2016, 8:56 pm
به گزارش ندای انقلاب، «لیندسی گراهام» نماینده جمهوریخواهان کارولینای جنوبی در سنا امروز به اعتراض دولتمردان ایران و مذاکرهکنندگان هستهای به تمدید ۱۰ ساله قانون تحریمهای ایران واکنش نشان داد.مقامات ایران گفتهاند که تصویب این قانون در کنگره آمریکا، دهنکجی به روح برجام بوده و در صورت ابلاغ آن از سوی «باراک اوباما»، برجام نقض خواهد شد.«حسن روحانی» رئیس جمهور ایران البته امروز گفته که کمیته نظارت بر برجام، فردا در این خصوص تصمیمگیری میکند.سناتور گراهام در گفتوگو با صدای آمریکا، این اعتراضها را «سر و صدای بی حاصل» خوانده است.گراهام همچنین گفته که ایرانیها باید به این وضعیت عادت کنند زیرا «شاید سال آینده تحریم های جدیدی بر علیه ایران اعمال شود.»خبرنگار صدای آمریکا در این خصوص با سناتور «مارکو روبیو»، نماینده جمهوریخواهان فلوریدا هم صحبت کرده و از وی پرسیده که آیا میدانی که ایرانیها از تصویب تمدید قانون تحریمهای کشورشان آزرده شدهاند.سناتور روبیو گفته «از این چنین موضوعی اطلاع ندارم» و ادامه داد: «آنها (ایرانیان) حامی اصلی تروریسم بینالملل هستند.»منبع : فارسانتهای پیام/ |
![]() |
↧
↧
December 13, 2016, 1:19 am
به گزارش ندای انقلاب، سفر دو روزه وزیر دفاع آلمان به عربستان سعودی با حرف و حدیثهای زیادی همراه شده است که دلیل همه آنها یک چیز است: انعقاد قراردادی که طی آن، برلین تربیت نیروی نظامی سعودی را در آلمان برعهده میگیرد.محمد بن سلمان، جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان سعودی میزبان اورسولا فُن دِر لایِن شد تا آنچه «روابط دوجانبه در سطح عالی» توصیف کردند را ارتقا دهند. انعقاد این قرارداد جدا از قدرتنمایی بن سلمان برابر رقبای داخلیاش در ریاض، جبران دو نقطه ضعف عربستان را نشانه رفته است: انزوای سیاسی تدریجی در جهان به دلیل آمار نامطلوب در حقوق بشر و حمایت از تروریسم؛ ناکارآمدی نیروی نظامی ریاض.دیتر هالر سفیر آلمان در ریاض گفته این قرارداد تا چند هفته دیگر امضا میشود و از سال بعد، افسران جوان سعودی راهی شمال اروپا میشوند. [۱] علاوه بر آن یک افسر آلمانی نیز به عنوان مستشار به ریاض فرستاده می شود تا در دفتر مرکزی ائتلاف اصطلاحاً ضدتروریسم مشارکت کند.دویچهوله تصمیم اخیر برلین را با توجه به فعالیتهای منطقهای عربستان بسیار پرحاشیه و همکاری با ریاض را «شراکت دشوار» خوانده است، اما سخنگوی دولت آلمان این مسأله را یک روند عادی توصیف کرده و گفته برلین درخواست هر کشور دیگری را نیز در این زمینه بررسی میکند.سباستین شولتز خبرنگار آلمانی در نشریه Defense Weekly به دویچه وله گفته است این قرارداد را با توجه به «حجم این بسته مشاوره امنیتی» بیشتر یک تاکتیک سیاسی میبیند، تا برنامه آموزش نظامی. [۲]داگدیلن سخنگوی حزب چپگرا در مجلس آلمان نیز به قرارداد جدید اعتراض کرده است. به نظر او «این نهایت ریاکاری و دورویی است که حزب اتحادیه دموکرات مسیحی در کنگره خود پوشیدن برقع را محکوم کند اما اعضای این حزب در دولت تصمیم به حمایت تسلیحاتی از مهمترین صادرکننده برقع و تربیت نیروی نظامی برای این دیکتاتوریِ بیمغز بگیرند.» حدود یک سال پیش مانوئل والس نخستوزیر فرانسه نیز با هدف مشابه عازم ریاض شدداگدیلن چنین اقدامی را حمایت برلین از تروریسم دانست زیرا «عربستان سعودی یک جنگ خونبار را در یمن هدایت میکند و از مهمترین حامیان مسمانان افراطی و تروریست در سوریه است.» [۳]حدود یک سال پیش بود که مانوئل والس نخستوزیر فرانسه در رأس یک هیأت سیاسی و نمایندگانی از ۲۰ شرکت فرانسوی به ریاض رفت تا در همایش فرصتهای اقتصادی عربستان سعودی شرکت کند.وزیر دفاع فرانسه نیز در این سفر به همراه نخستوزیر آمده بود و قصد داشت چند قرارداد نظامی بزرگ را برای فروش بالگردهای نظامی و قایقهای تندرو به امضا برساند که با توجه به پایینبودن قیمت نفت و کاهش بودجه ریاض در آن دوره در مجموع قراردادهایی به ارزش ۱۰ میلیارد یورو بین دو کشور به امضا رسید.سازمان عفو فرانسه همان زمان نسبت به این قراردادها اعتراض کرد و خواستار شفافیت بیشتر از سوی دولت اولاند شد، چرا که «طبق اصل شش از پیمان بینالمللی تجارت تسلیحات، فروش سلاحی که ممکن است در مسیر نقض قوانین بینالمللی استفاده شود، ممنوع است.» [۴][۱] http://english.alarabiya.net/en/News/gulf/۲۰۱۶/۱۲/۰۸/German-defense-minister-seeks-training-deal-in-Saudi-Arabia.html[۲] http://www.dw.com/en/german-bundeswehr-to-train-saudi-army-officers/a-۳۶۶۹۷۳۶۸[۳] https://www.rt.com/news/۳۶۹۸۵۴-germany-training-saudi-officers[۴] http://www.france۲۴.com/en/۲۰۱۵۱۰۱۲-france-valls-riyadh-sign-armaments-deal-airbus |
![]() |
↧
December 11, 2016, 11:09 pm
به گزارش ندای انقلاب، «رابرت جیمز وولسی» رئیس اسبق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) روز یکشنبه میهمان سیانان بود و به سوال مجری در خصوص نحوه تعامل آمریکا با ایران در خلال مبارزه با داعش و پس از شکست این گروه تروریستی پاسخ داد.وولسی از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵، رئیس سیا در دولت «بیل کلینتون» بود.وولسی اعتقاد داشت که تاریخ آمریکا پر از نمونههای «ائتلاف موقت با یک آدم بد برای شکست آدم بد دیگری» است و بر همین اساس است که امروز آمریکا در مبارزه با تروریستهای خاورمیانه، با ایران در یک خط قرار گرفته و «منافع مشترک» پیدا کرده است.رئیس اسبق سیا همچنین گفت که رویکرد فعلی واشنگتن در برابر ایران، مانند رویکرد گذشتگان در اتحاد با روسیه برای شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم بوده است و «این کار خوبی بود.»وولسی در ادامه، نظر کلی خود در خصوص جمهوری اسلامی را اینگونه بیان کرد: «به نظر من آنها مشکل اصلی ما در آن بخش از دنیا (خاورمیانه) هستند و فکر میکنم در آینده هم، مشکل باقی خواهند ماند. آنها یک سری انقلابی دینسالار تمامیتخواه هستند که میخواهند یک امپراطوری بنا کنند.»جیمز وولسی بر این اساس نتیجه گرفت: «رویکرد ما باید در بلند مدت بر مبنای تضعیف ایران باشد.»منبع : فارسانتهای پیام/ |
![]() |
↧
December 11, 2016, 11:14 pm
به گزارش ندای انقلاب، وبگاه خبری-تحلیلی «میدل ایست آی» مستقر در آمریکا در گزارشی به بررسی مسئله تحویل جنگندههای «اف-۳۵» ساخت آمریکا به ارتش رژیم صهیونیستی پرداخت.در ابتدای این گزارش آمده است: هنگامی که اسرائیل روز دوشنبه دو فروند جنگنده «اف-۳۵» را در پایگاه هوایی «نواتیم» دریافت میکند، کشورهای همسایه به ویژه ایران نظارهگر این هواپیماهای رادار گریز خواهند بود که میتواند توازن قوا در منطقه را به نفع تل آویو نماید.کارشناسان در این رابطه میگویند، این تجهیزات جدید اسرائیل بیشتر با هدف ایران است و جنگندههای نیروی هوایی اسرائیل قادر خواهند بود با فریب سامانههای راداری و موشکهای سطح به هوا پرواز نمایند.به نوشته میدل ایست آی، در حالیکه این هواپیماها به برتری نظامی اسرائیل کمک مینمایند اما محدودیت شعاع عملیاتی و سرعت آنها موجب میشود در حمله علیه تاسیسات اتمی زیر زمینی ایران کار کمی را از پیش ببرند.بر این اساس، اینک این موارد موجب اختلاف نظر بین تحلیلگران بابت اینکه این جنگندهها موجب افزایش توانایی اسرائیل شده یا تلآویو تنها یک جنگنده پرهزینه و پیچیده را خریداری کرده، شده است.به نوشته میدل ایست آی، این جنگنده که در اسرائیل به زبان عبری «ادیر» (بزرگ و نیرومند) لقب گرفته و برای فریب دادن سامانه موشکی «اس-۳۰۰» ساخت روسیه که ایران در نزدیکی برخی از تاسیسات اتمی خود آنها را مستقر کرده و حتی در سوریه نیز از سوی روسها استفاده میشوند، وفق داده شدهاند.«جاستین برانک» تحلیلگر اندیشکده سلطنتی انگلیس میگوید که پرواز جنگندههای رادار گریز اف-۳۵ بر فراز مواضع به شدت دفاع شده ایران خطر کمتری را برای آنها تا «اف-۱۶» و دیگر جنگندههای اسرائیل دارد.برانک به میدل ایست آی گفت: «اف-۳۵ خطر تلفات را کاهش میدهد زیرا شما به سامانههای تهدید کننده چون رادار موشکهای سطح به هوا بسیار نزدیک میشوید اما ظرفیت این پرنده رادار گریز، محدودیت سرعت، برد عملیات و حمل جنگ افزارهایش نوعی بازی برد و باخت است. فاصله زیاد ماموریت به ایران خود مشکلی است زیرا این ماموریت نیاز به سوختگیری هوایی در زیر بال هواپیماهای سوخت رسانی دارد که در رادار قابل رویت هستند.»وی در ادامه گفت: «به هیچ عنوان اف- ۳۵ یک جنگنده عالی برای عملیات علیه ایران نیست اما به یقین بهتر از دیگر جنگندههای نیروی هوایی اسرائیل برای رخنه به دفاع هوایی پیشرفته هستند.»این در حالی است که اسرائیل ۵۰ فروند از این نوع جنگنده را که هر کدام ۱۰۰ میلیون دلار میارزند به آمریکا سفارش داده است.«یوال اشتاینتس» و «نفتالی بنیت» دو وزیر اسرائیلی نیز نگرانی خود از کارایی جنگندههای اف-۳۵ به نسبت هزینه بالای آنها را ابراز داشتهاند.«دان گرازیر» از مقامهای موسسه آمریکایی «POGO» نیز گفته است که جنگندههای اف-۳۵ هواپیماهای پرهیاهویی هستند که همیشه از دید رادار محو نمیمانند و قادر نیستند انتظارها را برآورده سازند.گرازیر به میدل ایست آی میگوید: «اف-۳۵ مانند یک چاقوی جیبی چند منظوره سوئیسی کارهای زیادی انجام میدهد، اما لزوما کارایی خوبی ندارد.»وی در ادامه فرستادن این جنگنده ۱۰۰ میلیون دلاری به فضای به شدت دفاع شده با موشکهای پیشرفته را زیر سئوال برد.گرازیر گفت: «شما به تجهیزاتی نیاز دارید که از پس وظایف خود به خوبی برآیند اما برخی از این تجهیزات پر سر و صدا تنها روی کاغذ بزرگ هستند.»برخی دیگر نیز نسبت به توان حمل مهمات مورد نیاز در این هواپیما برای حمله به تاسیسات ایران ابراز تردید کردهاند به طوریکه «جرالد فیراستین» سفیر سابق آمریکا در یمن به میدل ایست آی گفت: «شما نمیتوانید هیچ سلاحی بر جنگنده اف-۳۵ نصب نمایید که قادر به رخنه موثر به برخی تاسیسات اتمی زمینی ایران باشد. برای آسیب زدن به آنها تنها به هواپیماهای "بی-۵۲" یا "بی-۱" نیاز دارید.»این در حالی است که پیشتر سرلشگر ذخیره «جاشوا شانی» مدیر اجرایی ارشد شرکت «لاکهید مارتین» در فلسطین اشغالی در گفتوگو با نشریه «گلوبز» مدعی شده بود جنگندههای اف-۳۵ که آمریکا به اسرائیل تحویل میدهد، از نمونهای که در اختیار ارتش آمریکاست، پیشرفتهتر است.وی در بخشی از این مصاحبه میگوید: «اینکه گفته شود بین اف-۳۵ آمریکا با اسرائیل تفاوت قابل ملاحظهای وجود داد، شاید اغراق باشد. اما باید بگویم که بله. هواپیماهای اسرائیل به طور بهتری نیازهای نیروی هوایی را بر طرف میسازند، زیرا آمریکا سامانههای سری را بر نمونههای درخواستی اسرائیل چون سامانههای ارتباط داخلی بین هواپیما و بخش کنترل هوایی را تعبیه نکرده است.»سرلشگر ذخیره ارتش اسرائیل افزود: «نسخه جنگنده اف-۳۵ ویژه آمریکا سامانههای خوبی دارد اما تفاوتهایی نیز وجود دارند. اسرائیل همواره خواهان وجود سامانههای نبرد الکترونیک خاص خود بوده است. اگر یک موشک روسی به منطقه پرتاب شود، این سامانهها میتوانند در زمان کوتاهی قابلیت هواپیماها را تغییر داده و خود را با وضعیت جدیدی وقف دهند تا با تهدید جدید مقابله نمایند. برای آمریکاییها ماهها زمان میبرد تا این تغییرات اعمال کنند اما ما نیازی به وقت طولانی نداریم.»وی در خاتمه این اظهارنظر درباره نیروی هوایی چین و روسیه گفت: «شما جنگندههای چینی و روسی را ملاحظه میکنید و آنها قابلیتهایی دارند و پیشرفته هستند. به عقیده من این دو کشور ایدههای دیگران را ربوده و با فنآوریهای خود درحال ساخت جنگندهای خوب هستند. البته با فاصله پشت سر ما قرار دارند. جنگندههای رادار گریز روسیه و چین عقبتر از ما هستند.»انتهای پیام/ |
![]() |
↧
December 6, 2016, 9:13 pm
به گزارش ندای انقلاب، روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در گزارشی به چرایی دروغگویی «دونالد ترامپ» رئیس جمهور منتخب آمریکا در طرح موضوع تقلب رای دهندگان در این کشور پرداخته است.درحالیکه ترامپ این دروغ را راه انداخت و گفت که میلیون ها رای غیرقانونی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا شمارش شده است، نیویورک تایمز نوشت که دشمنی و مبارزه طولانی مدت جمهوریخواهان با حق رای مردم آمریکا در حال حاضر با این اظهارات تحریک آمیز ترامپ، وارد مرحله عمومی و همگانی شده است.با این وجود، کمترین مدرکی که تائیدی بر ادعای ترامپ باشد وجود ندارد و حتی وکلای رئیس جمهور منتخب آمریکا نیز به این موضوع اذعان و با بازشماری آراء در ایالت میشیگان نیز مخالفت کرده اند.با وجود اینکه تمامی مدارک موجود نشان می دهد که انتخابات عمومی سال ۲۰۱۶ در آمریکا آلوده به تقلب و یا اشتباه نشده است، جمهوریخواهان یکی پس از دیگری در حال پخش این دروغ هستند تا بتوانند مسیر را برای محدود کردن حق رای مردم آمریکا در سراسر این کشور هموار کنند.جمهوریخواهان تلاش خود برای سرکوب حق رای مردم آمریکا را آغاز کرده اند به این ترتیب که ابتدا شایعه تائید نشده تقلب در انتخابات را مطرح و بعد درخواست اضطراری تشدید قوانین ثبت نام رای دهندگان آمریکایی را ارائه می کنند و درصدد تشدید امنیت رای بر می آیند و همه اینها نهایتا تبدیل به قوانینی می شود که ده ها و صدها هزار نفر از رای دهندگان واجد شرایط در آمریکا را از حق رای محروم می کنند.این روند در حال حاضر در ایالت های ویسکانسین و کارولینای شمالی، اوهایو و تگزاس اتفاق افتاده است. قانونگذاران جمهوریخواه در این ایالات لوایحی را مطرح کرده اند که بر ضرورت وجود کارت هویت و تائیدیه شهروندی رای دهندگان در آمریکا به منظور داشتن حق رای در روز انتخابات تاکید دارند.جمهوریخواهان می خواهند با طرح این لوایح، روزهای مربوط به رای گیری های اولیه و همچنین ثبت نام رای دهندگان در روز برگزاری انتخابات آمریکا را نیز از بین ببرند و قوانین بیشتری را اعمال کنند.هدف تمامی این قوانین این است که رای دادن برای افراد و از جمله اعضای گروه های حامی حزب دموکرات، دشوارتر شود.نیویورک تایمز با اشاره به اینکه حقیقت از موضوع اصلی خارج است، به نقل از «دالاس وودهاوس» مدیر اجرایی حزب جمهوریخواه در ایالت کارولینای شمالی نوشت که رهبران جمهوریخواه اهمیتی به این موضوع نمی دهند که مقامات انتخاباتی سراسر آمریکا عدم وجود تقلب در انتخابات اخیر را تائید کرده اند.وودهاوس گفت که آنچه برای رهبران جمهوریخواه آمریکا مهم است و همانطور که استراتژیست ها مدت هاست که فهمیده اند، این است که اگر افراد کمتری در آمریکا حق رای داشته باشند، برای جمهوریخواهان بهتر است.این احتمال وجود دارد که تلاش ها علیه حق رای مردم آمریکا در دولت ترامپ همگانی شود و این تلاش ها از طریق قوانین کنگره ای و یا انتصاب فردی ناسازگار در سمت وزارت دادگستری آمریکا و یا دادگاه عالی این کشور که اهمیتی به حقوق رای دهندگان نمی دهد، ادامه پیدا کند.نیویورک تایمز نوشت که تضعیف یکپارچگی موجود در روند انتخابات آمریکا و دشوار کردن شرایط رای دادن در این کشور تمام مردم آمریکا را، فارغ از اینکه حامی کدام حزب باشند، تهدید می کند.جمهوریخواهان بدگمان در آمریکا در حال حاضر در مسند قدرت قرار دارند و تمام آنچه می خواهند انجام دهند، این است که مردم آمریکا را فریب بدهند تا بتوانند پیروز انتخابات بعدی آمریکا باشند. این روند بسیار ظالمانه است اما جمهوریخواهانی که با فریب مردم تا اینجا پیش رفته اند، چرا باید دست از فریبکاری بردارند.انتهای پیام/ |
![]() |
↧
↧
December 11, 2016, 11:44 pm
به گزارش ندای انقلاب، سخنرانی نخست وزیر انگلستان در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس در بحرین، که در آن ایران را «تهدیدی» برای امنیت و ثبات منطقه خواند که باید مقابل آن ایستاد، گرچه موجی از خشم و نفرت را در میان هموطنان ما ایجاد کرد، لیکن اصلا دور از انتظار و بدیع نبود. به مصداق «از کوزه همان برون تراود که در اوست» یا «نیش عقرب نه از ره کین است، اقتضای طبیعتش این است»، باید گفت که اصولا از روباه پیر استعمار انتظاری جز این نمی رفت و نمی رود.عجوزه انگلیسی (که الحق کارگزار شایسته ای برای عجوزه بزرگ، ملکه انگلیس است) تنها آن چه را که همواره در کنه ضمیر دولت «فخیمه» می گذرد، به صدای بلند بیان کرده است (به واقع، تنها بلند بلند فکر کرده است). و این «بلند بلند» فکر کردن کاملا عامدانه و آگاهانه بود، چرا که تنور منافع سرشار مادی برای انگلیس دچار بحران مالی، در حاشیه جنوبی خلیج فارس داغِ داغ است. ترزا(مری) می، از زمانی که وزارت کشور بریتانیا را به عهده گرفت، سرسپردگی خود را به صهیونیزم و رژیم اسراییل به اثبات رساند. او آن اندازه این سرسپردگی رو خوب نمایش داد که در هنگام مطرح شدن نامش برای ریاست حزب محافظه کار(توری) و نخست وزیری بریتانیا، رسانه های رژیم صهیونیستی تقریبا بالاتفاق با تیترهای تمجید و تحسین آمیز خوشحالی خود را ابراز کردند. یک وبسایت صهیونیستی به نام «گیلعاد»، ترزا می را «ملکه یهودی» لقب داد.او در زمان وزارت کشور، از بانیان تغییر قوانین داخلی بریتانیا جهت جلوگیری از تعقیب قضای مجرمان و جنایتکاران جنگی اسراییل در خاک بریتانیا بود.اوج تعهد او به رژیم نامشروع اسراییل را می توان در سخنرانیش در مراسم «جنبش جوانان صهیونیست» Bnei Akiva، در آپریل ۲۰۱۵، به مناسبت شصت و هفتمین سال تشکیل غدّه سرطانی اسراییل، یک سخنرانی سراسر مجیزگویانه و پر از تحسین نثار آن کرد.ترزا می، به عنوان وزیر متعهد شد که به یک صندوق مثلا خیریه صهیونیستی در بریتانیا، به نام «کامیونیتی سکوریتی تراست»، ۱۳.۴ میلیون پاوند انگلیس کمک کند. گفتنی است که این صندوق، که مستقیما زیر نظر موساد فعالیت می کند، یکی از ذینفوذترین موسسات صهیونییستی در انگلستان است که وظیفه اصلی آن آزار و تحت فشار گذاشتن گروه های ضد صهیونیست در انگلستان، به ویژه یهودیان غیرصهیونیست است. میِ صهیونیست در یک سخنرانی خود در ژانویه ۲۰۱۵، به صراحت مدعی شد: " بریتانیا بدون یهودی های خود، بریتانیا نخواهد بود."از خدمات دیگر او به جامعه صهیونیستی بریتانیا، جلوگیری از ورود منتقدان اسراییل و حامیان آرمان فلسطین به خاک این کشور بود. برای مثال، در نوامبر ۲۰۱۵، «متیو هایمباخ»، ۲۵ ساله، از رهبران دانشجویی در آمریکا، به واسطه حمایت از مردم فلسطین و بایکوت رژیم صهیونیستی، با دستور شخص ترزا می در وزارت کشور، اجازه ورود به کشور را پیدا نکرد.او سال گذشته به سرزمین های اشغالی سفر کرد و در سخنرانی خود از تلاش های نتانیاهو و دولتش برای مبارزه با بردگی جنسی و قاچاق انسان تجلیل کرد! این در حالی است که رژیم صهیونیستی از قطب های بردگی جنسی در دنیاست و اتباع این رژیم جزو دست اندرکاران اصلی قاچاق سازماندهی شده انسان در سرتاسر دنیا هستند. فقط در سال ۲۰۰۵، درآمد اسراییل از بردگی جنسی زنان سفیدپوست بیش از ۱ میلیارد دلار بود!از همین رو وقتی در ماه جولای سال جاری، او به عنوان جایگزین دیوید کمرون مستعفی مطرح شد، هم سازمان های صهیونیستی بریتانیا و هم مطبوعات اسراییلی به شدت از او حمایت کردند.برای نمونه، «پاول دِکره» (یهودی صهیونیست)، سردبیر ارشد بزرگ ترین روزنامه زرد بریتانیا، «دیلی میل»،که در حزب محافظه کار به دلیل نفوذش در تعیین نخست وزیر از این حزب، لقب «تاج بخش» دارد، ترزا می را به عنوان نخست وزیر بعدی انگلستان تایید کرد. روزنامه اسراییلی جروزالم پست در ۱۲ جولای تیتر زد: ترزا می، یک «دوست پایدار اسراییل»هاآرتز، دیگر روزنامه اسراییلی هم در ۱۳ جولای تیتر مشابهی داشت: ترزا می یک نخست وزیر قوی و دوست اسراییل خواهد بود». هاآرتز در همین مقاله مدعی شد که می " بزرگ ترین دوست و طرفدار اسراییل و یهود در میان نخست وزیران بریتانیا در تمام تاریخ این کشور" خواند.اما این خدمات و حمایت ها، صرفا به واسطه منافع مالی و سیاسی متقابل نبوده و نیست و دلیل دیگری دارد. در پی رشته حملات مسلحانه در پاریس در ژانویه ۲۰۱۵، که یکی از آن ها به یک فروشگاه مواد غذایی یهودی بود، در مراسمی که به همین مناسبت برگزار شد، ترزا می، وزیر کشور وقت بریتانیا، پلاکارد «من هم یک یهودی هستم» در دست گرفت. و این صرفا یک ابراز همبستگی نمادین نبود.ترزا می: من هم یک یهودی هستم!نخست وزیر بریتانیا، دست کم از سوی مادر، خون یهودی در رگ های خود دارد. جد و جدّه مادری او، به نام های «دیوید پاترسون» و «آمی مارگارت پاترسون» از خانواده های یهودی اسکاتلند بودند. بنا به نظر نژادشناسان یهودی، نام خانوادگی«پاترسون» با چند واسطه از طایفه اصلی یهودی «کوهن» (در اصل کاهن) منشعب شده است. به علاوه، نام مادر ترزا می، نام عجیب «زیدی» Zaidee است: زیدی مری بارنززیدی یک نام فرانسوی بسیار کم رواج در انگلستان است که به واقع یک واریته دیگر از تلفظ نام عبری «سارا» Sarah (نام همسر حضرت ابراهیم در تورات) در فرانسه است. به واقع زیدی، نام عبری است که توسط یهودیان فرانسه برای نام عبری معروف سارا به کار می رفت. و شاید یادآوری این نکته خالی از فایده نباشد که در یهودیت، هویت یهودی فرد از طریق مادر به ارث می رسد و فردی که از مادر یهودی باشد، حتی در صورت تغییر آیین، باز هم از نظر هویت، یهودی محسوب می شود.بانوی آهنین ۲!از همان زمان که زمزمه انتخاب او به رهبری حزب محافظه کار مطرح شد، بسیاری شروع به مقایسه او با اولین و آخرین نخست وزیر زن بریتانیا تا آن زمان، «مارگارت تاچر»(۱۹۹۰-۱۹۷۹)، معروف به بانوی آهنین، کردند که از قضاء او هم از حزب محافظه کار بود. البته این مقایسه جدا از زن بودن و هم حزبی بودن آن دو، چندان هم بی راه نبود. مارگارت تاچر تاچر، که گویی تفسیر آهنین بودن را در بی رحمی و سردی جستجو می کرد، در سیاست داخلی، نوعی خط مشی اقتدارگرایانه را در پیش گرفت. مضاف بر این که در زمینه اقتصادی، با اتخاذ برنامه های نولیبرالی و از بین بردن بسیاری از یارانه ها و کمک های دولتی به اقشار ضعیف جامعه، میلیون ها بریتانیایی را به خاک فقر نشاند. اوج مشت آهنین او وقتی بود که برای از بین بردن قدرت سندیکاها و اتحادیه های کارگری، برای جمع کردن اعتراضات معدنکاران، بدون کم ترین انعطافی به زور متوسل شد و به شدت آن ها را سرکوب کرد.در زمینه سیاست خارجی هم او دست در دست رونالد ریگن، رییس جمهور وقت آمریکا که به دنبال هزمونی آمریکا در جهان بود، برای پیشبرد نظم نوین نولیبرال از طریق لشکرکشی نظامی پیشگام بود. همو بود که با لشکرکشی چند هزار کیلومتری، جزیر مالویناس متعلق به آرژانتین را اشغال نظامی کرد تا خاطره استعمار بریتانیا را زنده کند.حال به نظر می رسد که ترزا می از این که پا جای پای سلف خود بگذارد و به اصطلاح «بانوی آهنین» جلوه کند، بدش نمی آید. شاید همین باعث شده که علی رغم اعتراضات و انتقادات شدید و مداوم گروه ها و سازمان های حقوق بشری بریتانیا، درباره نقض فاحش حقوق انسانی در کشورهای عرب خلیج فارس، نه تنها حاضر به بازنگری در سیاست نزدیکی راهبردی با آن ها نشده، بلکه به صراحت از قصد خود برای تعمیق روابط لندن با رژیم های جنایتکاری چون منامه و ریاض سخن می گوید. وقتی از نقض حقوق بشر توسط رژیم آل خلیفه در بحرین حرف می زنیم، تنها بحث «نقض» حقوق مطرح نیست، بلکه صحبت از «جنایت» است. رژیم منامه در زمینه شکنجه و آزار مخالفان سیاسی، یک رژیم صاحب سبک به حساب می آید.شکنجه های دستگاه امنیتی آل خلیفه علیه منتقدان حکومت، با کمک سعودی ها و البته موساد و آژانس های اطلاعاتی غرب، بعضا ابداعی و منحصر به فرد است. شاید نمونه این شکنجه ها تنها در عراق دوران صدام و کامبوج تحت حکومت خِمِرهای سرخ پیدا می شد.برای نمونه، آزار جنسی و تجاوز زندانیان سیاسی شیعه (زن و مرد) نه تنها شامل حال خود زندانیان می شود، که برای تحت فشار قرار دادن آن ها، اعضای خانواده آن ها را هم تهدید می کند و ماموران امنیتی سفاک و بی شرافت آل خلیفه ابایی از انجام چنین جنایت هایی ندارد. دایره این سرکوب گری و سبعیت آن قدر گسترده است که حتی دامن پزشکان و پرسنل درمانی که به مجروحان تظاهرات اعتراضی علیه آل خلیفه هم می شود. پرسنل بیمارستانی که به مجروحان سرکوب یک تجمع اعتراضی شیعیان کمک کرده بودند، دستگیر و به شدت شکنجه شدند که این مساله توسط سازمان های حقوق بشری در خود بریتانیا به تفصیل، ثبت و ضبط شده است.در دوره نخست وزیری دیوید کمرون، از فوریه ۲۰۱۱ تا سپتامبر ۲۰۱۵، ۴۵ میلیون پاوند اسلحه به رژیم بحرین فروخته شد که شامل انواع مسلسل، تفنگ های تهاجمی و مهمات ضدزره می شد. این در حالی بود که تا قبل از شروع جنبش های مردمی بیداری اسلامی در ۲۰۱۱، رقم معاملات تسلیحاتی لندن با منامه تنها ۶ میلیون پاوند بود. دولت فخیمه! ملکه، که در کنار ایالات متحده خود را قیم و نگهبان آزادی، دموکراسی و حقوق بشر می داند، در ۵ سال گذشته به رژیم قرون وسطایی، درنده خو و ضددمکراسی عربستان سعودی که هنوز مجرمان خود را در ملاء عام با شمشیر گردن می زند، ۵.۶ میلیارد دلار تسلیحات فروخته است. بخش عمده این تسلیحات شامل جنگنده های گران قیمت «یوروتایفون» می شود که نقشی مهم در ریختن بمب بر سر زنان و کودکان مظلوم یمنی دارد. عربستان سعودی یکی از بزرگ ترین مشتریان بزرگ ترین هلدینگ صنایع نظامی بریتانیا، یعنی BAE Systemsاست. در واقع دولت بریتانیا عملا نقش دلال(پا انداز) روابط دولت سعودی با BAE Systemsرا بازی می کند. یورو تایفون های نیروی هوایی جنایتکار سعودیدر ماه آپریل، گزارشی از سوی کمیته منتخب امور خارجه پارلمان بریتانیا منتشر شد که به شدت نقض حقوق بشر در بحرین را مورد انتقاد قرار داد. در این گزارش به صراحت آمده بود که دولت بریتانیا عملا مساله حقوق بشر را به حاشیه رانده تا بتواند روابط خود را با رژیم دیکتاتوری و سرکوب گر بحرین، که همین حالا هم روابط بسیار عمیقی با لندن دارد، بیش از پیش تقویت کند. در ماه نوامبر، چارلز، ولیعهد بریتانیا، به بحرین سفر کرد تا فاز اول پروژه جنجال برانگیز پایگاه دریایی «مینا سلمان» را، در میانه اعتراضات گسترده به کارنامه حقوق بشری رژیم بحرین و روابط آن با لندن، افتتاح کند.این پایگاه که عمدتا با پول آل خلیفه ساخته می شود، قرار است محل استقرار دایمی نیروی دریایی بریتانیا در خلیج فارس باشد. چارلز، ولیعهد انگلیس در لباس عربی رقص شمشیر می کند!نخست وزیر انگلستان روز دوشنبه، در آستانه سفر به بحرین برای حضور در شورای همکاری خلیح فارس، در مصاحبه با بی بی سی گفت: " شکی نیست که کسانی در بریتانیا هستند که می گویند نباید به دلیل سوابق حقوق بشری این کشورها، دنبال روابط روابط تجاری و امنیتی محکم تر با آن ها باشیم."لیکن با وجد این اذعان تلویحی به وجود انتقادات و اعتراضات به عملکرد لندن، او به صراحت در همین مصاحبه اعلام می کند که به دنبال گشودن باب روابط تجاری جدید با رژیم های جنایتکار و تروریست پرور شورای همکاری خلیج فارس است. او البته این اندازه صداقت(شاید بی شرمی) را دارد که بگوید " روابط تجاری عمیق و گسترده با شیخ نشین های پولدار عرب، به وضعیت کسب و کار در بریتانیا کمک بزرگی می کند."در اطلاعیه دفتر نخست وزیر انگلستان، در آستانه سفر او به حاشیه خلیج فارس، دلیل اصلی اصرار لندن به رابطه تنگاتنگ با عرب های خلیج فارس ذکر شده است:" به همین دلایل است که دعوت از من برای حضور در شورای همکاری خلیج(فارس) چنین افتخار بزرگی است. در آن جا این فرصت هست که با رهبران ۶ کشور درباره چگونگی توسعه روابط تجاری و همین طور روابط دفاعی و امنیتی صحبت کنیم.....در این شش کشور، فرصت های هیجان انگیزی برای کسب و کارهای بریتانیایی است، از انرژی تا آموزش، زیرساخت ها و بخش درمان، و در این جا، سرمایه گذاری از جانب خلیج(فارس) می تواند به احیای شهرهای ما از آبردین تا تیساید، منچستر و لندن کمک کند."می در ادامه همین اطلاعیه از دلیل دیگر این مجیزگویی خود از عرب های خلیج فارس پرده برمی دارد: " در پی برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) بازار خلیج فارس می تواند بدیل حیاتی به جای اتحادیه، برای تجارت بریتانیا باشد... با خروج بریتانیا از اتحادیه، ما باید از فرصت ایجاد یک هماهنگی تجاری جدید با خلیج استفاده کنیم. این می تواند موجب تحول در کسب و کار شود و سطحی جدید از رفاه را برای مردم ما و نسل آینده تضمین کند."ترزا می در سخنرانی خود در جلسه شورای همکاری خلیج فارس چنین گفت: " می خواهم درباره مقیاس آرزوها یا گستره اراده من برای ایجاد محکم ترین پیوندهای تجاری میان انگلستان و کشورهای خلیج(فارس) برای هیچ کس تردیدی باقی بماند."لولوتراشی از ایران؛ حربه ای برای تیغ زدن اعراب حقیراین طور که از قراین برمی آید، بریتانیا بار دیگر کیسه ای بسیار گشاد برای اعراب خلیج فارس دوخته است. حاکمان حقیر که حتی سرجمع و بالاتفاق، با همه صدها میلیارد دلار پولی که در اختیار دارند، توان دشمنی مستقل با ایران را ندارند. تنها هنر این «کشور»ها، خرج کردن پول بی حساب است و حال که انگلستان، این روباه پیر، با بحران اقتصادی حاصل از برگزیت رو به روست، تنور داغ آن ها را مهیای چسباندن نان قراردادهای تجاری میلیارد دلاری خود می بیند.پس چه چیزی جز به کار گرفتن همان وردی که از ۱۹۷۹، همواره برای افسون شیوخ حاشیه خلیج فارس جواب داده است: تهدید ایراناین وِرد سحرآمیز به راحتی قفل ها را از خزانه این کشورها باز می کند و شاهراه پترو-دلارها را به سوی لندن و واشینگتن و پاریس و.....می گشاید. به این صحبت ها توجه کنید:" قصد دارم به شما اطمینان دهم که نسبت به تهدیدی که ایران برای خلیج فارس و خاورمیانه ایجاد می کند، هوشیار هستم و بریتانیا کاملا به همکاری راهبردی خود با کشورهای حوزه خلیج و همکاری با شما برای مقابله با آن تهدید، پایبند است."" انگلستان در هر پروژه ای که برای دفاع از ثبات و امنیت شرکایش در شورای همکاری خلیج(فارس)است، مشارکت خواهد کرد."بیش از ۲۲۰ سال پیش، ناپلئون بناپارت، ژنرال بزرگ و فرمانروای فرانسه، در وصف «انگیلیسی ها»، آن ها را مشتی «کاسب» خطاب کرده بود. به زعم ناپلئون، آن ها مرد جنگاوری و نبرد از رو به رو نبودند(و البته الان هم نیستند).وقتی به بیانات رهبر معظم انقلاب درباره کشورهای مختلف دنیا نظری می اندازیم، ایشان یک صفت را با تاکید و قاطعیت درباره پادشاهی بریتانیا به کار می برند: انگلیس خبیثو سده ها تاریخ استعماری انگلیس نشان می دهد که قبای خباثت کاملا بر قد و بالای آن خوش نشسته است. حاکمان دجال و صهیونیست و ماسون انگلستان در عمل اثبات کرده اند که هیچ چیز، جز منفعت مادی، برایشان سر سوزنی اهمیتی ندارد و حاضرند به راحتی نان را در خون ملت های دیگر فرو کنند و ببلعند و البته تاریخ دوران استعماری آن ها تا به امروز جز این نبوده است.بد نیست به خانم! ترزا می یادآوری شود که تا اواسط قرن ۱۸ میلادی، بزرگ ترین معضل لندن، تختگاه عجوزه پیر، جمع کردن فضولات چارپایان از خیابان ها بود که گاه تا نیم متر ارتفاع پیدا می کرد. ایشان به یاد بیاورد که زمانی به گواه اسناد و منابع به جا مانده و فیلمهای مستندی که خود انگلیسی ها ساخته اند، خوراک انگلیسی ها چیزی جز سیب زمینی و اگر دست می داد تکه ای گوشت کرم گذاشته گندیده نبود (به علت رطوبت همیشگی لندن و عدم رعایت بهداشت در قصابی ها، لاشه های گوشت خوک که به مشتری فروخته می شد، پر از کرم بود و مردم همان گوشت را مصرف می کردند، تازه اگر توان ابتیاع آن را داشتند). لندن نکبت گرفته قرن ۱۸تنها نمونه ای از نکبت و ادباری که انگلستان در آن به سر می برد را می توان در رمان برجسته و ماندگار چارلز دیکنز، یعنی «الیور توئیست» دید. اما انگلیس خبیث به برکت غارت تمدن پرشکوه اسلامی هند، میراث شاه کبیر هند، اکبرشاه، و البته سرزمینهای نویافته آمریکا و استرالیا و کشتار و به بردگی گرفتن بومیان آن ها توانست خود را از بوی تعفن فضولات حیوانی نجات دهد. نقاشی از لندن طاعون زدهالبته تیغ خباثت و کاسب کاری روباه پیر بارها بر تن ملت ایران هم فرو رفت. اتفاقا هم اکنون یک اثر هنری که بزرگ ترین جنایت امپراتوری بریتانیا علیه ایرانیان را به تصویر می کشد، روی پرده است (فیلم یتیم خانه ایران). منظور ایجاد قحطی بزرگ در ایران (۱۲۹۶-۱۲۹۸) توسط نظامیان انگلیسی اشغالگر در ایران بود که بنا بر گزارش ها تا ۹ میلیون (تقریبا نیمی از کل جمعیت ایران) تلفات جانی از هموطنان ما گرفت. از دیگر خباثت ها و رذالت های انگلیس در تاریخ معاصر ایران (از جمله بحث نفت و سرنگونی دولت مصدق) می گذریم.در آخر باید گفت، علی رغم این که این خباثت های انگلیس بر هر کسی که ذره ای با تاریخ آشنا باشد، عیان است، لیکن مع الاسف، هنوز عده ای در داخل کشور ما هستند (متاسفانه در میان مقامات) که هنوز در نوع رفتار و گفتار خود نسبت به «سلطنت ملکه» دچار نوعی ذوق زدگی هستند و حتی می توان آن ها را به نوعی «مرعوب» به اصطلاح «تمدن» و فرهنگ انگلیسی دانست.کسانی که به راحتی چشم بر ذات پلید استعمارگر پیر می بندند و حتی با وجود صراحت سران انگلیس در دشمنی با ایران، سکوت پیشه کرده اند و حتی بر مبنای «سنت ها و پروتکل های» کاری خود، در برابر یاوه گویی و ژاژخایی نخست وزیر انگلستان موضعی نگرفتند. فاعتبروا یا اولی الابصار....منبع : مشرق |
|
↧
December 13, 2016, 11:51 pm
به گزارش ندای انقلاب، «سَر-جاسوس» بریتانیا، در اولین سخنرانی عمومی خود بسیار فریبکارانه ظاهر شد. اَلکس یانگر Alex Younger، ۵۳ ساله، که از سال ۱۹۹۱ وارد SIS(سرویس جاسوسی مخفی یا همان MI۶) شد، از نوامبر ۲۰۱۴ به عنوان مدیر این آژانس اطلاعاتی منصوب گردید. طبق پروتکل، به مدیر MI۶ در مکاتبات دولتی با رمز «C» اشاره می شود.یانگر که از دوره دبیرستان بورسیه ارتش سلطنتی را به دست آورده بود در ۱۹۹۰ با درجه «کاپیتان» از خدمت نظامی خارج و یک سال بعد وارد MI۶ شد. یانگر چند سالی را به عنوان افسر اطلاعاتی در غرب آسیا، به ویژه افغانستان، فعالیت کرد.او در ۲۰۰۹ به عنوان مسوول ضدجاسوسی این آژانس انتخاب شد. در ۲۰۱۲ قائم مقام MI۶ شد و در نهایت در نوامبر ۲۰۱۴ به ریاست رسید.یانگر در ۸ دسامبر، برای اولین بار و بسیار بی مقدمه در یک جمع عمومی ظاهر شد و تخستین سخنرانی عمومی خود را انجام داد. او در این سخنرانی هشدار داد که انگلستان با تهدیدات جدی روبه روست.به زعم او، عاجل ترین خطر پیش روی این کشور، تروریزم است، ولی نه تروریزمی که بریتانیا دهه ها با آن آشناست. به باور یانگر، یک موج جدید از تروریزم در راه است، و عامل این موج جدید از نظر سَر-جاسوس انگلیسی یک دوگانه است: پوتین-اسد!او که در دو سال ریاستش بر MI۶ در هیچ رویداد عمومی حاضر نشده بود، به ناگهان روز ۸ دسامبر، یعنی درست زمانی که کار شهر حلب در حال یکسره شدن به دست ارتش سوریه و متحدان آن است، آفتابی شد و سخنرانی کرد و مدعی شد که بریتانیا با یک "تهدید تروریستی بی سابقه" مواجه است:" همین الان که صحبت می کنم، ساختارهای طراحی حملات خارجی درون داعش که سازماندهی بالایی دارند، حتی با وجود این که خود با تهدید نظامی مواجهند، در حال توطئه چینی برای اِعمال خشونت علیه بریتانیا و متحدان آن هستند، بی آن که نیازی به خروج از سوریه داشته باشند."او همچنین تاکید کرد که " بشار اسد هر کسی را که با دولت او مخالف باشد، تروریست می نامد و آن ها را از جامعه سوریه «بیگانه» می کند!". به اعتقاد این جاسوس انگلیسی، بشار اسد به این ترتیب پشتیبانی همان مردمی را که برای شکست دادن داعش به آن نیاز نیاز دارد، از دست می دهد. او ادامه داد:" من معتقدم که عملکرد روسیه در سوریه، در کنار عملکرد رژیم «بی اعتبار»! اسد، اگر روند تغییر نکند، منجر به نمونه ای تراژیک از خطرات مشروعیت در حال فروپاشی خواهد شد."یانگر در واقع سه مساله را در هم می آمیزد: نخست، انگلستان از جانب تروریست ها در سوریه در خطر است؛ دوم، اسد در جنگ با آن ها توانایی خود را برای اداره کشور از دست می دهد؛ سوم، اقدامات روسیه «به نحو تراژیکی» اوضاع را بدتر می کند.جهالت خودخواستهالبته، نتیجه گیری کلی از این سه گزارهی در هم آمیخته، این می شود که «اسد باید کنار برود». به کارگیری واژه هایی چون مشروعیت و بی اعتبار این نتیجه گیری را واضح تر می کند. اما ظاهرا او قصد دارد تقصیر تهدید ادعایی را که متوجه بریتانیاست، به گردن اسد و پوتین و متحدان آن ها بیاندازد.تردیدی نیست که مناقشه ۵ ساله سوریه هم تروریست تولید کرده و باز هم خواهد کرد. اما ان چه که عامدانه( و البته بی شرمانه) از اظهارات سرجاسوس انگلیسی غایب است، این واقعیت است که بریتانیا هم به عنوان همدست و همکار آمریکا در ائتلاف به اصطلاح ضدتروریزم، سوریه را بمباران می کند. جدای از این که تروریست های غیر سوری که به لطف راهبرد «سرنگونی اسد به هر قیمت»( که از سوی محور غربی-عربی اتخاذ شده) از ۷۲ ملت در این کشور گرد آمده اند، همین حالا هم انگلستان را یک هدف اصلی برای عملیات خارجی خود می دانند. این حقیقتی است که محور دمشق-تهران-مسکو مدت هاست که می خواهد در سر پوک غربی ها فرو کنند که اگر تروریست ها در سوریه موفق به تشکیل حکومت شوند، آن گاه پایتخت های غربی هم هرگز روی امنیت را نخواهند دید.به علاوه، بریتانیا به همراه آمریکا نقشی اساسی در تهاجم نظامی به عراق و البته سرنگونی دولت لیبی داشت، دو رویدادی که هر دو بسترساز شکل گیری و گسترش داعش بوده اند. اما رییس MI۶ در کمال وقاحت نقش کشور خود را در شکل گیری بحران خونین سوریه نادیده می گیرد. انگلیس همین حالا هم علاوه بر تلاش همه جانبه دیپلماتیک، رساندن تجهیزات به گروه های تروریستی و استفاده از بوق های تبلیغاتی خود(به ویژه بی بی سی) به دنبال سرنگونی بشار اسد است، با علم به اینکه سرنگونی دولت اسد و ایجاد خلاء قدرت، یک فاجعه برای امنیت منطقه و جهان خواهد بود.اشک های گزینشی آقای جاسوسیانگر گفت که تراژدی انسانی در نبرد کنونی در حلب «قلب انسان را می شکند." او روسیه و اسد را متهم کرد که می خواهند " از حلب یک بیابان بسازند و اسم ان را هم (برقراری) صلح بگذارند."با این حال، رییس MI۶ باز عامدانه فراموش می کند که به اوضاع بحرانی یمن اشارتی داشته باشد، کشوری که اگر وضع انسانی آن بسیار بدتر از سوریه است. متحد انگلستان، عربستان سعودی، بی رحمانه یمن را با بمب شخم می زند تا حکومت یک رییس جمهور مستعفی و فراری(و البته دست نشانده) را احیاء کند. تا به این جا دست کم ۱۰۰۰۰ یمنی جان خود را از دست داده اند، میلیون ها نفر آواره شده اند و از همه بدتر، میلیون ها یمنی در آستانه قحطی هستند.اخیرا روزنامه انگلیسی گاردین مصاحبه ای از یک شهروند یمنی را منتشر کرد که ۲۷ عضو فامیل خود را در یک بمباران سعودی ها از دست داد. با این وجود، این تراژدی انسانی دردناک که عمیقا " قلب انسان را می شکند" حتی به اندازه یک کلمه هم سهمی از اظهارات رییس MI۶ را به خود اختصاص نداد.تهدیدی برای حاکمیت ملی و دموکراسیتهدید دیگری که یانگر در سخنان خود برجسته کرد، «جنگ افزار ترکیبی(هیبریدی)» همچون حملات سایبری، تبلیغاتی و «واژگونی روند دموکراتیک» بود. او هشدار داد:" ریسک های پیش رو عمیق هستند و تهدیدی جدی برای حاکمیت ملی ما. این باید برای همه کسانی که در ارزش های دموکراتیک اشتراک دارند، یک دغدغه باشد."البته این جاسوس فراموشکار نمی گوید که افزایش ظرفیت های نظامی در اطراف چین توسط آمریکا و متحدان آن، و نیز قدرت نمایی نظامی ناتو در مرزهای غربی فدراسیون روسیه نیز تهدید حاکمیت ملی هستند.واقعیت دیگری که از فهرست تهدیدات یانگر به راحتی برکنار مانده، این است که همه کسانی که " در ارزش های دموکراتیک اشتراک دارند" باید از قانون جدید جاسوسی در بریتانیا نگران باشند. این قانون حق داشتن حریم خصوصی را از شهروندان بریتانیایی می گیرد و همزمان اختیاراتی وسیع و غیرپاسخگویانه را به سرویس های اطلاعاتی، شامل MI۶، می دهد.از همه این ها گذشته، مساله اصلی که در اولین سخنرانی عمومی مدیر MI۶ مغفول مانده، این است که خود بریتانیا باید بابت بسیاری از افتضاحاتی که در سال های اخیر در سیاست خارجی به بار آورده، پاسخگو باشد. شاید اگر حاکمان بریتانیا، از جمله یانگر، به جای آن که در کار گوشه و کنار دنیا سرک بکشند و برای کشورهای دیگر با هزاران کیلومتر فاصله از جزیره کوچک انگلستان نسخه های کُشنده بنویسند، بر مسایل داخلی خود تمرکز می کردند، اکنون هم وضع امنیتی و هم اقتصادی بریتانیا بهتر از این بود.منبع : مشرق |
![]() |
↧
December 13, 2016, 11:42 pm
به گزارش ندای انقلاب، «مایکل روبین» در آخرین مقاله خود نوشت: «ترکیه در حال تجزیه شدن است و به زودی مرزهایش تغییر خواهد کرد؛ اما هنوز مشخص نیست که ترکیه به دو کشور بزرگ تجزیه خواهد شد و یا به سیستم فدرالی اداره خواهد شد.»متن مقالهای روبین که در مورد تجزیه ترکیه نوشته است به شرح زیر است:یک کشور چه زمانی تجزیه میشود؟ جنگ داخلی و اقدامات تلافیجویانه آخرین مرحله برای تجزیه یک کشور است. در مقابل تجزیه صلحآمیز چک اسلواکی، تجزیه یوگسلاوی و هندوستان قرار دارد. اتیوپی قبل از تجزیه اریتره از این کشور، دهها سال با جنگ داخلی مواجه بود و سودان جنوبی قبل از اینکه استقلال خود را از سودان اعلام کند همین وضعیت وجود داشت. جدایی بنگلادش از پاکستان فقط یک سال طول کشید اما در این یک سال انسانهای خیلی زیادی نسبت به پنج سال جنگ داخلی سوریه کشته شدند.در همه این الگوها ویژگیهای مشترکی از جمله درگیری داخلی نظام سیاسی و ایجاد بار روانی برای تجزیه وجود دارد. اریترهایها سالهای زیادی قبل از اعلان استقلال از اتیوپی خودشان را جدا از ملیت اتیوپی و یک جمعیت متفاوت با آنان میدیدند. بنگلادشیها قبل از استقلال از پاکستان به زبان متفاوتی نسبت به پاکستانیها در بین جمعیت خود صحبت میکردند و رفته رفته خود را صاحب فرهنگی متفاوت از فرهنگ پاکستانی میدیدند. در حالی که چکها و اسلواکیها در کنار هم یک کشور تشکیل داده بودند، زبان و تمدن تاریخی خود را متفاوت از یکدیگر مشاهده میکردند.با نگاهی به خاورمیانه مشاهده میکنیم کُردها خودشان را جمعیت بزرگی میبینند که تاکنون موفق نشدهاند به عنوان یک ملت واحد در دنیا شناخته شوند. دهها میلیون کُرد در چهار کشور متفاوت زندگی میکنند: ایران، ترکیه، عراق و سوریه. کُردهای عراق دهها سال است که برای استقلال خود تلاش و مبارزه میکنند. در دوران سلطنت عراق، شاهد درگیریهای محدودی بین نیروهای سلطنتی و کُردها بودیم. این دوران بیشتر از سال ۱۹۶۱ طول نکشید و فقط سه سال بعد، سلطنت عراق در یک کودتای نظامی سرنگون شد و درگیریهای شدید بین کودتاچیان و کُردها شکل گرفت. این درگیریها به مدت ده سال ادامه یافت. در سال ۱۹۷۰ ملا مصطفی بارزانی رهبر حزب دموکرات کردستان که پدر مسعود بارزانی است با تصور اینکه صدام فردی است که صلح و ثبات را به عراق خواهد آورد با وی توافق کرد. بارزانی و صدام توافقنامهای را امضا کردند که در آن امتیازاتی برای کُردها در نظر گرفته شده بود اما خیلی زود بارزانی به بدعهدی صدام پی برد و درگیریها دوباره شروع شد. صدام حسین کُردها را به شدت سرکوب کرد و هویت و میراث تاریخی آنان را با خاک یکسان کرد. در سال ۱۹۹۱ صدام یک اشتباه استراتژیک بزرگ انجام داد؛ صدام مأموران و مقامات غیرنظامی عراقی را از منطقه کردستان خارج کرد و تسلیم خواسته کُردها شد. کُردهای عراق هم نهایت استفاده از این موقعیت را کردند و حکومت خود در اقلیم کردستان را تشکیل دادند.بیش از ۲۵ سال از آن زمان میگذرد. نسل جدید کُردها دوره صدام را درک نکرده و جنگ بین کُردها با دولت بغداد را تجربه نکردهاند. فقط چند باری گروه داعش به نزدیکیهای کردستان پیشروی کرده عقبنشینی کرده است. در منطقه کردستان فقط به زبان کُردی صحبت میشود و نسل جدید، زبان عربی را نمیفهمد. فقط آوازهای کُردی گوش میدهند و شبکههای تلویزیونی به زبان کُردی را تماشا میکنند. این نسل نهتنها به جنوب عراق رفت و آمد ندارند، حتی تعداد کمی بغداد را از نزدیک دیدهاند. بسیاری از آنان خود را عراقی نمیدانند. این مسئله جدیدی نیست، به طوری که خیلی از آکادمیسینها و روزنامهنگاران که به اقلیم کردستان سفر میکنند به این تحولات اعتراف میکنند. بحثهای زیادی از تغییرات فاحش اقلیم کردستان در نجف، کربلا، بصره و حتی بغداد مطرح میشود. با عراقیهایی که برای تعطیلات به کمپهای توریستی کوههای کردستان سفر میکنند، مانند اتباع خارجی برخورد میشود و نیروهای اقلیم کردستان اقدام به کنترل پاسپورتهای آنان میکنند. در حالی که در گذشته در مدارس اقلیم کردستان به دانش آموزان آموزش داده میشد که در طول تاریخ به همراهی عربها از تمامیت ارضی عراق دفاع کردهاند ولی در حال حاضر تمامیت ارضی عراق کوچکترین اهمیتی برای نسل جدید اقلیم کردستان ندارد. امتیازاتی که اقلیم کردستان به دست آورده است محدود به کنترل این اقلیم نیست بلکه از لحاظ بار روانی خودشان را به عنوان یک ملت جدا به عراقیها دیکته کردهاند.رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه، برای مقابله با کُردهای تجزیهطلب دریای خون در مناطق کُردنشین ترکیه به راه انداخت. اردوغان برای موفقیت در انتخابات ترکیه نهایت استفاده را از آرای کردها میکرد تا اینکه به مرحلهای رسید که به رأی کردها نیازی پیدا نکرد و تمام وعدهها و قولهای خود به کُردهای ترکیه را زیر پا گذاشت. اردوغان زمانی که دید کُردها آرای خود در انتخابات ترکیه را به حزب کُردی دموکراتیک خلقها میدهند، فرایند صلح با کُردها را متوقف کرد و شهرهای کُردنشین جیزره، سیلوپی، نُصیبین را با هدف خشک کردن ریشه تجزیهطلبان همانند شهر حلب سوریه با خاک یکسان کرد.سرکوب اخیر کُردهای ترکیه پس از متوقف شدن فرآیند صلح و همچنین سرکوبهایی که از سال ۱۹۸۰ در ادوار مختلف علیه کُردها صورت گرفته شد، این ذهنیت را در کُردهای ترکیه تقویت کرد که خودشان را جدا از ملیت ترکیهای بدانند. البته سرکوبها در دوره اردوغان تنها مرتبط با کُردها نیست، بلکه سرکوب شدید به رسانهها و روزنامهنگاران تُرک رسیده است و این خفقان شدید در تاریخ ترکیه کمنظیر است.در حال حاضر کُردهای ترکیه اگر ترکها را دشمن خود ندانند حداقل خودشان را ملت جدا از ترکها میدانند. ترکهای که در غرب ترکیه با سبک زندگی غربی زندگی میکنند، قدم به جنوب شرقی ترکیه نگذاشتهاند. بسیاری از شهروندان کُرد ترکیه، شهرهای ازمیر، بورسا و آنتالیا را از نزدیک ندیدهاند. ترکیه از نظر روانشناختی در مرحله تجزیه قرار دارد. حتی اردوغان خطر تجزیه را کاملاً حس کرده و تلاش میکند اقتصاد مناطق کُردنشین را به عقبماندگی برگرداند.بار روانی تجزیه شدن میتواند به جنگ داخلی و حتی پاکسازی قومی منجر شود. این مسئله موقعی خطرناک میشود که در نظر بگیریم که کُردها مردم مسلح و دارای استعداد جنگیدن هستند. ترکها این واقعیت را باید قبول کنند که ترکیه در مرحله تجزیه شدن قرار دارد و مرزهایش به زودی تغییر خواهد کرد. فقط تنها مسئلهای که قابل بحث است این است که پس از تجزیه دو دولت بزرگ تشکیل خواهد شد یا ترکیه به شکل سیستم فدرالی اداره خواهد شد، هنوز مشخص نیست. اردوغان میتواند خود را به عنوان رهبر بزرگ و آتاترک دوم بداند اما اردوغان کسی است که به جز نابود کردن ترکیه نوینی که آتاترک پایهگذاری کرده بود، کار دیگر انجام نداده است. نام اردوغان در تاریخ به عنوان قهرمان ملی ترکیه ثبت نخواهد شد بلکه اردوغان به عنوان حاکم فاسدی معرفی خواهد شد که به خاطر غرورش ترکیه را نابود کرد.انتهای پیام/ |
![]() |
↧
December 13, 2016, 11:46 pm
به گزارش ندای انقلاب، "پیروزی حلب و تاثیر آن بر جنگ با تروریسم" موضوع گفتگوی ویژه خبری امشب شبکه دو سیما بود که سعدالله زارعی کارشناس مسائل سیاسی و روابط بین الملل و مسعود اسداللهی کارشناس مسائل خاورمیانه به بحث و بررسی پیرامون آن پرداختند.در ابتدای این بحث زارعی کارشناس مسائل سیاسی و روابط بین الملل درباره اینکه پیروزی حلب چه تاثیری بر سرنوشت سوریه خواهد داشت، گفت: طی ۵ سال گذشته، شاهد یک توطئه سنگین نظامی و امنیتی در سطح بین المللی و منطقه ای علیه تمامیت ارضی سوریه بودیم که برای رسیدن به هدفشان ( از بین بردن سوریه و دولت آن) از هیچ اقدامی ابا نداشتند.وی افزود: منهای عراق، دور تا دور دولت سوریه، دولت هایی قرار گرفته اند که در تدارک آن بودند تا این کشور را ولو با انهدام این کشور و قتل عام مردم آن و مطابق با آنچه که آمریکایی ها و شرکای آن ها می خواستند، تغییر دهند.این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: همچنین کشورهایی که همسایه سوریه نبودند ( عربستان و قطر) و شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپا و ناتو نیز پای این پرونده آمدند تا ملتی را از هستی ساقط کنند.پیروزی در حلب محصول مجاهدت عظیم و مداوم سوریه و متحدین او بودزارعی تاکید کرد: براین اساس، پیروزی که امروز دررحلب اتفاق افتاد محصول مجاهدت عظیم و مداوم سوریه و متحدین او در این منطقه بود.وی با اشاره به اینکه حلب بزرگترین شهر سوریه است اظهار داشت: پیروزی در عملیات آزادسازی این شهر مشخص می کند آن جبهه بزرگ جهانی که آمده یک ملت مظلوم و جبهه مقاومت را تحت انواع فشارها قرار داده در آستانه شکست های پی در پی است.دومینوی پیروزی در حلب به پنج استان دیگری که آلوده به حضور تروریست ها هستند، خواهد رسیداین کارشناس سیاسی خاطر نشان ساخت: دومینوی پیروزی در حلب به پنج استان دیگری که آلوده به حضور تروریست ها هستند (الدلب، دیرالزور، رقه، قنیطره و درعا) در یک فاصله نه چندان طولانی خواهد رسید و بقیه سوریه نیز از اشغال تروریسم آزاد خواهد شد.وی به تاثیرات داخلی این پیروزی در سوریه اشاره کرد و گفت: این پیروزی روحیه جدیدی در مردم و ارتش سوریه ایجاد خواهد کرد و در نقطه مقابل آن، اعتماد به نفس و امید در جبهه تروریسم ها کاهش پیدا می کند و این مسئله سبب خواهد شد که پیروزی های آتی در زمان کوتاه تری محقق شود.در ادامه این بحث اسدالهی کارشناس مسائل خاورمیانه نیز در همین باره اظهار داشت: حلب از نظر نظامی کاملا آزاد شده و تنها منطقه بسیار کوچکی مانده که آن هم طی توافقی که حاصل شده، مسلمین از طریق معبری که برای آن ها باز می شوند منطقه را ترک می کنند، بنابراین فردا دیگر می توان اعلام کرد که حلب به طور کامل آزاد شده است.آزادسازی حلب، طرح خاورمیانه جدید را با شکست مواجه کردوی با بیان اینکه شکست بزرگ تکفیری ها در حلب پیامدهای بسیار بزرگ و متنوعی دارد، تاکید کرد: آزادسازی حلب٬ طرح آمریکا برای منطقه تحت عنوان خاورمیانه جدید که مبتنی بر تجزیه کشورهای منطقه بود را با شکست مواجه کرد چراکه شروع این طرح از سوریه و حلب و پس از آن توسعه در عراق بود.این کارشناس مسائل خاورمیانه در ادامه به تحولات منطقه طی ۵،۶ سال گذشته اشاره کرد و گفت: در این سال ها، تحولات مثبتی را در جهان عرب شاهد بودیم که بر اساس آن نظام هایی مثل مبارک و بن علی سرکوب شدند اما آمریکا مسیر این تحولات را با یک فکر بسیار عقب ماندن و اسلام گریز اما به اسم اسلام تغییر داد.اسداللهی تاکید کرد: همزمان با آزادسازی حلب شاهد این اتفاق در موصل عراق هستیم و این تحولات به معنی شکست طرح بسیار بزرگ آمریکا در منطقه است لذا محدوده پیامدهای این آزادسازی بسیار فراتر از حلب و سوریه خواهد بود.آزاد سازی حلب، راهنمای دیگر عملیات آزادسازی در سوریه خواهد بودزارعی کارشناس مسائل سیاسی نیزدر بخش دیگری از اظهاراتش تاکید کرد: آزاد سازی حلب، راهنمای عملیات آزادسازی دیگر مناطق آلوده به حضور تروریست ها در سوریه خواهد بود، هرچند ممکن است هر استانی بنا به مقتضیات موقعیتی که دارد تاکتیک های جدیدی را طلب کند.وی همچنین اظهار داشت: در بعد خارجی نیز مسلما یکی از فلش های عملیاتی به سمت قدرت های مداخله گری می رود که علی رغم نظر منفی دولت و مردم سوریه قسمت هایی از خاک این کشور را اشغال کردند.زارعی، کارشناس مسائل سیاسی در ادامه برنامه با اشاره به اینکه، امنیت مقدمه اقدامات اقتصادی و اجتماعی است خاطرنشان کرد: حلب منطقه ای نبود که از سوریه جدا شده باشد و تحت اشغال قرار بگیرد بلکه حلب به بارانداز تجهیزات نیروهای تروریستی تبدیل شده بود.با آزادی حلب گلوی تروریسم و حامیان آنها گرفته شدوی با بیان اینکه، وقتی حلب آزاد شد گلوی تروریسم و حامیان آنها گرفته شد افزود: تاثیر آزادی حلب در بحث امنیتی نیز در بخش های دیگر سوریه تکرار خواهد شد.این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به اینکه، دولت سوریه بعد از دوره امنیتی نیز با اولویت قرار دادن مسائل اقتصادی کار بازسازی زیر ساخت ها را آغاز خواهد کرد اظهار داشت: کشور ها باید برای بازسازی سوریه همکاری لازم را داشته باشند.وی تصریح کرد: اگرچه جنگ سخت و چند لایه است اما اینگونه نیست که برخورد با چنین جنگی خارج از توانایی و مدیریت ارتش سوریه و جبهه مقاومت باشد.زارعی با اشاره به اینکه، حلب نقطه بسیار سخت و آلوده به تروریسم بود که آزاد شد گفت: این مسئله سبب خواهد شد تا آزادسازی در بقیه بخش ها با سرعت بیشتری انجام می شود.وی با تاکید بر اینکه، آینده سوریه از شکل نظامی به امنیتی تغییر مسیر می دهد خاطرنشان کرد: کشورهای عربی و غربی آزادسازی حلب را به سقوط تعبیر کرده اند.این کارشناس مسائل سیاسی عنوان کرد: در نقطه سخت ماجرا پیروزی به دست آمده و این موضوع تاثیر حقیقی، اجتماعی و روانی در کل مسائل سوریه خواهد داشت لذا در انتخابات آینده این مسئله مورد استناد قرار می گیرد.وی با بیان اینکه، بشار اسد علاقه مندان زیادی دارد گفت: اسد ۸۵ درصد آرای مردم سوریه را به خود اختصاص داد.زارعی با بیان اینکه، این روزها تبلیغات گسترده ای از سوی آمریکا، ترکیه، عرب ها و برخی از جریان ها به راه افتاده ادامه داد: این کشورها پیروزی جبهه مقاومت را در داخل حلب نمی پسندند و لذا حجم عظیم تبلیغات جهانی که علیه پیروزی حلب صورت گرفته عمق این پیروزی را در صحنه به جهانیان نشان می دهد. وی ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت روزی به پای پرونده سوریه رفتند که هیچ اعتقادی در سطح بین الملل و منطقه برای اینکه دولت سوریه از چنین روندی حفظ شود وجود نداشت.زارعی با اشاره به انواع تهدید ها در سطح منطقه ای چه از طریق اشغال کشور ها، چه از طریق جنگ های منطقه ای و چه از طریق توطئه داعش گفت: تنها نیرویی که صداقت و توانایی دارد چنین بحران هایی را به پایان ببرد جبهه مقاومت با محوریت جمهوری اسلامی ایران است لذا گرایش ملتها و دولت ها به سمت جمهوری اسلامی ایران افزایش پیدا خواهد کرد.اسداللهی کارشناس مسائل خاورمیانه در ادامه برنامه طی گفتگوی زنده تلویزیونی از دمشق گفت: در منطقه قلمون حزب الله ضربات اساسی به تکفیری ها زد به طوری که حزب الله، لبنان را امن کرد.وی با بیان اینکه، اکنون حزب الله فراتر از مرزهای لبنان به همراه ارتش سوریه و حمایت روسیه به موفقیت های بزرگی دست یافته عنوان کرد: ضربات فقط نظامی نیست بلکه فراتر از بحث های نظامی است.وی با بیان اینکه، ترکیه برای خود سهم خواهی می کند ادامه داد: یکی از علت های شکست تروریست ها این است که بخشی از نیروهای تکفیری توسط ارتش ترکیه جذب شده است.این کارشناس مسائل خاورمیانه با اشاره به اینکه، تروریست ها خودشان محدوده حلب را ترک کرده بودند اظهار داشت: آنها به صورت مزدوری عمل می کنند نه اینکه بخواهند به شیوه رزمنده انقلابی باشند.وی با اشاره به اینکه، شکست گروه های تروریستی تکفیری قطعی است افزود: جبهه النصره که شعبه اصلی القاعده در سوریه است بزرگترین لطمه را به آنها زده است.اسداللهی با اشاره به گفته مفتی و نظریه پرداز جبهه النصره مبنی براینکه همه تکفیری ها متهم به کنار گذاشتن ارزش های اسلامی و اخلاقی شده اند بیان کرد: آزادسازی حلب پیروزی بزرگ و سرنوشت سازی است که مسیر جنگ را تغییر می دهد.آزادسازی حلب به معنای پایان کامل جنگ نیستوی با بیان اینکه، آزادسازی کامل حلب به معنای پایان کامل جنگ نیست گفت : تا زمانی که مرزهای ترکیه و اردن باز است پایان نهایی جنگ نظامی را در افق نمی بینیم و لذا، کشورهای همسایه باید مرزهای خود را به روی گروه های تروریستی تکفیری ببندند در غیر این صورت با آتش بازی می کنند.این کارشناس مسائل خاورمیانه با اشاره به اینکه، ارتش ترکیه با ارتش آزاد سوریه در حال پیش روی است گفت: ممکن است درگیری جدیدی ایجاد شود . |
![]() |
↧
↧
December 19, 2016, 10:12 pm
به گزارش ندای انقلاب، «آندری کارلوف» سفیر روسیه در آنکارا در آخرین ساعات روز دوشنبه (به وقت تهران) در حالی که در مراسم افتتاحیه نمایشگاه عکس «روسیه از نگاه ترکها» در آنکارا برای حاضرین سخنرانی میکرد، توسط فردی که «مولود مرت آلتینتاش» ۲۲ ساله از اعضای پلیس آنکارا شناسایی شده، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان خود را از دست داد. گزارشهای متعددی درباره این اتفاق منتشر شده که بعضاً توصیفات متفاوتی را ارائه کردهاند. ضارب (راست) از پشت به کارلوف (روی زمین) شلیک کرده و سپس چند نفر دیگر را هم مجروح کرد؛ وی سپس در درگیری با نیروهای ویژه ترکیه کشته شدبرخی گزارشها حاکی از آن است[۱] که ضارب قبل از تیراندازی، شعار «الله اکبر» داده و بعد از تیراندازی نیز به ترکی گفته است: ما در حلب کشته میشویم، شما اینجا کشته میشوید[۲]... حلب را فراموش نکنید. سوریه را فراموش نکنید. تا وقتی شهرهای ما امن نباشند، شما طعم امنیت را نخواهید چشید. تنها مرگ میتواند من را از اینجا ببرد. هر کس در این رنجش دخالت دارد، هزینه پرداخت خواهد کرد[۳].» وی همچنین شعری را به زبان عربی خوانده که مسلمانان صدر اسلام در جنگ خندق زمزمه میکردند: «نحن الذین بایعوا محمداً علی الجهادِ ما حیینا ابداً»: «ما آنانیم با محمد بیعت کردیم که تا وقتی زندهایم جهاد کنیم.» گزارشهای بیشتر در اینباره در حال مخابره است.آندری کارلوف که بودکارلوف ۴ فوریه سال ۱۹۵۴ (۱۵ بهمن ۱۳۳۲) در مسکو متولد شد و سال ۱۹۷۶ توانست مدرک خود را از مؤسسه ملی روابط بینالملل این شهر دریافت کند. وی از همان سال فعالیتهای دیپلماتیک خود را در اتحاد جماهیر شوروی آغاز نمود و در کنار این فعالیتها در سال ۱۹۹۲ از آکادمی دیپلماسی وزارت خارجه روسیه فارغالتحصیل شد.کارلوف سِمتهای مختلفی را در دستگاه وزارت خارجه شوروی سابق و سپس روسیه به عهده داشت. وی طی سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۴ و همچنین ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۱ سفیر شوروی در جمهوری دموکراتیک خلق کره یا همان کره شمالی بود[۴]. کارلوف سپس بین سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷ به عنوان سفیر به جمهوری کره یا همان کره جنوبی اعزام شد.«آندری کارلوف» در حال سخنرانی در افتتاحیه نمایشگاه عکس «روسیه از نگاه ترکها»؛ ضارب در پسزمینه و پشت سفیر روسیه دیده میشوداین سیاستمدار باسابقه که به زبان کرهای تسلط کامل پیدا کرده بود و به انگلیسی نیز صحبت میکرد، بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ بار دیگر سفیر روسیه در کره شمالی شد. وی بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ به عنوان معاون مدیر دپارتمان کنسولی وزارت خارجه روسیه در آنکارا مشغول به کار بود و ژانویه سال ۲۰۰۹ به مدیریت این دپارتمان منصوب شد و تا سال ۲۰۱۳ در همین سمت مشغول بود.آندری کارلوف از ماه جولای سال ۲۰۱۳ مسئولیت سفارت روسیه در ترکیه را به عهده گرفت و روز دوشنبه در سن ۶۲ سالگی ترور شد. وی متأهل و دارای یک فرزند پسر بود. مقامات بینالمللی از سخنگوی وزارت خارجه روسیه گرفته تا سخنگوی وزارت خارجه آمریکا و همینطور «بهرام قاسمی» سخنگوی وزارت خارجه ایران و دولت سوریه، ترور کارلوف را محکوم کرده و بعضاً آن را اقدامی تروریستی در جهت تخریب روابط مسکو-آنکارا و همینطور واکنش افراطگرایان به تحولات اخیر در سوریه از جمله آزادی شهر حلب دانستند.چرا کارلوف ترور شدقطعاً هنوز برای اظهارنظر در اینباره زود است، اما شواهدی وجود دارد که ممکن است دلیل اقدام تروریستی علیه سفیر روسیه در ترکیه را توضیح بدهد. از آنجایی که گفته میشود ضارب درباره آزادی شهر حلب شعارهایی را سر داده، به نظر میرسد انگیزه آنی وی واکنش به آزادی این شهر از دست تروریستها بوده باشد. با این حال، زمانبندی این اتفاق هم حائز اهمیت است. قرار بود فردای این حادثه، یعنی روز سهشنبه، «مولود چاووشاغلو» وزیر خارجه ترکیه به مسکو سفر و با همتایان روس و ایرانی خود درباره سوریه گفتوگو کند. البته گفته میشود این نشست همچنان قرار است برگزار شود[۵].ظاهراً «مولود مرت آلتینتاش» بعد از ترور سفیر روسیه، شعارهایی درباره حلب سر داده استالبته مهمتر از همه اینها، نقشی است که کارلوف درباره سوریه و همینطور روابط مسکو-آنکارا ایفا کرده است. سفیر روسیه در گفتوگوها میان روسیه و ترکیه که منجر به تخلیه شهر حلب از تروریستها شد، نقش داشت و همینطور کانال اصلیای بود که بهبود آهسته روابط میان ترکیه و روسیه بعد از ماهها، از طریق آن حاصل شده بود. گفته میشود توافق بر سر تخلیه حلب، با تلاشهای روسیه بود که از شکست نجات پیدا کرد.در کنار این موارد، تظاهراتهای اخیر در آنکارا و به خصوص مقابل سفارتهای روسیه و ایران، علیه حملات هوایی روسیه به مواضع تروریستها در شهر حلب سوریه نشان میداد که وضعیت در ترکیه کاملاً متشنج شده است. برخی گزارشها نشان میداد اسلامگراها در این تظاهراتها نقش پررنگی داشتهاند. یکی از جنبههای غافلگیرکننده ترور آندری کارلوف هم این بود که ظاهراً آلتینتاش با نشان دادن کارت شناسایی عضویت خود در پلیس وارد نمایشگاه شده و تحت پوشش نیروی حفاظت در مراسم شرکت کرده بود. وی طی مراسم، پشت سر کارلوف ایستاده بود.[۱] سفیر روسیه در آنکارا به ضرب گلوله یک ضارب بیست و دو ساله کشته شد لینک[۲] Russian ambassador to Turkey shot dead at Ankara photo exhibit 'by police officer' Link[۳] Russian ambassador to Turkey shot dead in Ankara art gallery Link[۴] Curriculum Vitae of H.E. Andrey Karlov Ambassador of the Russian Federation to the Republic of Turkey Link[۵] Live: Russian ambassador shot dead in Turkey Link |
![]() |
↧
December 19, 2016, 10:58 pm
به گزارش ندای انقلاب، دوشنبهشب و تنها ساعتی پس از تصویب قطعنامهای در شورای امنیت سازمان ملل متحد که به ناظران سازمان ملل اجازه میدهد بر خروج تروریستها از شهر حلب سوریه نظارت داشته باشند – قطعنامهای که با وتوی روسها مواجه نشد – خبر تلخی در فضای رسانهای پیچید؛ سفیر روسیه در ترکیه در حال بازدید از یک نمایشگاه هنری در آنکارا مورد سوءقصد قرار گرفت و جان خود را از دست داد.عامل این سوءقصد به جان «آندری کارلوف»، یک نیروی امنیتی ترکیه به نام «ِرت آلتینتاش» بوده که به صراحت پس از قتل سفیر روسیه از وقایع سوریه یاد میکرده است. هرچند بعد از سوءقصد صحبت از انتقال کارلوف به بیمارستان شده بود اما آنچه از فیلم این حادثه برمیآید این است که این دیپلمات روس پس از شلیک ۵ گلوله، جابهجا جان باخت.امثال آلتینتاش در ترکیه مسئول حفاظت از جان دیپلماتها هستند اما از بین خودشان قاتل بیرون میآید. ترکیه چنان به پرورشگاه تروریسم بدل شده که پلیس این کشور هم تروریست از آب درمیآید. بعید نیست که آقای اردوغان و همکارانش این یکی اتفاق را هم به شبکه گولنیستها نسبت دهند اما گفتن این حرفها مشکلی را حل نمیکند. دولت ترکیه مسئول حفظ امنیت دیپلماتهاست و همانهایی که توسط این دولت به حفظ امنیت ملک و ملت گمارده شدهاند، خود دیپلمات میکشند. چیزی زشتتر از این برای وجهه دولت ترکیه نمیتواند وجود داشته باشد. ظاهرا امنیت دیپلماتها در سوریه جنگزده بیشتر است تا ترکیه مدعی رهبری جریانهای سیاسی در غرب آسیا.ترکیه طی روزهای اخیر و پس از شکست تروریستها در نبرد حلب، شاهد تظاهرات و ناامنی در برابر سفارتخانههای کشورهای حامی دولت قانونی سوریه از جمله روسیه بوده است. این ترکیه همان کشوری است که حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران را مورد انتقاد قرار میداد. اکنون پس از لشکرکشی خیابانی حامیان تروریستها در برابر سفارتخانهها و کنسولگریها در ترکیه، افتخاری دیگر به افتخارات تیم اردوغان – ایلدیریم اضافه شده است: «مرگ سفیر». گویا ترکیه کمکم در حال تبدیل شدن به افغانستان دوران طالبان است و آنکارا کم از مزار شریف ندارد. سفیر روسیه به یک نمایشگاه رفته بود تا هنر مدرن را در ترکیه به چشم ببیند، با تیراندازی از پشت سر، به او در عمل هنر مدرن ترکیه اردوغان را نشان دادند.هرچند روسها اعتراض خود را به این حادثه و ضعف دولت ترکیه در انجام مسئولیت قانونی خود بیان داشتهاند اما بهنظر نمیرسد از اعتراضات دیپلماتیک در این فقره فراتر بروند. بههرحال، آنچه در آنکارا رخ داد، پیام خوبی برای روابط رو به بهبود آنکارا – مسکو نخواهد داشت.برخی بر این باورند، این پلیس قاتل، نمونهای از نیروهایی است که دستگاه حزب عدالت و توسعه در حال وارد کردن به ساختار امنیتی ترکیه است، گروهی که به اندیشههای آقای اردوغان باور دارند و همچون او حامی تروریستهای وحشی تکفیری هستند و نام آن را حمایت از آزادی مردم سوریه هم میگذارند. بشار اسد و مقاومت اسلامی، در سوریه درست در حال نبرد با همین تفکری هستند که سفیر روسیه را در پایتخت ترکیه به کام مرگ فرستاد و بیشترین مزاحمت را در این مسیر، از همین حکومت فعلی ترکیه دیدهاند. تروریسمی که حزب عدالت و توسعه از آن حمایت میکند، اکنون خود را در ترکیه نشان میدهد.جنوب شرق ترکیه در آتش جنگ با گروههای شبهنظامی کرد میسوزد، شهرهای ترکیه هر از گاه شاهد عملیات تروریستی هستند و حتی دیگر دیپلماتها در ترکیه امنیت ندارند. با این وضع، ترکیه در آینده نهتنها نباید آرزوی پیوستن به اتحادیه اروپا یا شانگهای را در سر بپروراند، بلکه باید در اندیشه حکومت پلیسی باشد. عالم سیاست شوخیهای بسیاری در طول تاریخ از خود نشان داده است. صحنههایی که با کمک ترکیه در حلب، دمشق و سایر شهرهای سوریه شکل گرفت، این روزها در دیاربکر ترکیه بهوضوح دیده میشوند. امید است بازی سیاست نخواهد این شوخی را تا آنکارا و استانبول با اردوغان ادامه دهد.منبع: فارس |
![]() |
↧
December 19, 2016, 1:25 am
به گزارش ندای انقلاب، روسیه تحت حاکمیت ولادیمیر پوتین تلاش دارد بخشی از نفوذ و نقش بینالمللی خود را که در نتیجه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از دست داده بود، احیا کند. این کشور به دنبال استفاده از عدم تمایل آمریکا برای مداخله مستقیم در درگیریهای منطقه است ، اما میداند که به سختی میتواند از خطوط قرمز آمریکا که خاورمیانه و منطقه را تحت نفوذ خود میداند، عبور کند. به همین علت هم چنان سقف مداخله روسیه در سوریه و کشورهای دیگر با در نظرگرفتن این خطوط دنبال میشود و مسکو از هر نوع درگیری مستقیم با آمریکاییها خودداری میکند. روسیه در همین چارچوب مناسبات سیاسی و اقتصادی و نظامی خود با ایران و ترکیه و سوریه و عراق و مصر و کشورهای دیگر را ساماندهی کرده است. احتمالاً نقش روسیه در منطقه در شرایطی بهتر قرار خواهد گرفت. البته با وجود اینکه دونالد ترامپ رئیسجمهور منتخب آمریکا تمایل خود را برای همکاری با روسیه اعلام کرده است، اما ماهیت پراگماتیک و وابستگی وی به اردوگاه جمهوریخواهان باعث میشود که او در ابراز قدرت آمریکا و در دیکته سیاستهای خود به دیگران سختگیری بیشتری از خود نشان دهد.مرکز مطالعاتی الزیتونه نوشت: روی کار آمدن پوتین در روسیه نقطه تحول اساسی در رویکردهای سیاسی این کشور ایجاد کرد. وی در سخنرانی سالیانه خود در مجلس قانونگذاری دوما در روسیه در سال ۲۰۰۵ به این موضوع اشاره کرد و گفت که فروپاشی جماهیر شوروی فاجعه ژئوپلیتیک بزرگی به شمار میرفت و غرب بعد از پایان جنگ سرد رفتار خوبی با روسیه نداشت و الان نیز وقتی تصور می کند روسیه به روند فروپاشی ادامه می دهد، در اشتباه است.این توضیح برای تشریح بیشتر انگیزهها و گرایشهای روسیه در منطقه خاورمیانه و درک موقعیتی که روسیه میتواند در آن ایفا کند ضروری به نظر میرسد، موقعیتی که تنها منحصر به مداخله نظامی در سوریه نمیشود، حتی اگر بتوان این مداخله را یکی از محورهای اساسی این موقعیت برشمرد. اول: انگیزههای روسیه در خاورمیانهاز نظر اهمیت در سلسله هرمی سنتی سیاست خارجی روسیه در ابتدا میتوان از خاورمیانه و سپس از آمریکا و اروپا و چین و دولتهای آسیای شرقی نام برد. از آنجا که مسکو رویکردهای خود را برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ جهانی مشخص کرده و میخواهد به دنیای تک قطبی پایان دهد، نمیتواند منطقه خاورمیانه را از لحاظ موقعیت جغرافیایی استثنایی و ثروتهای طبیعی هنگفتی که در اختیار دارد نادیده بگیرد. روسیه نابسامانی و هرجومرج در منطقه خاورمیانه را فرصتی برای بازپسگیری مناطق تحت نفوذ خود میداند که بعد از فروپاشی جماهیر شوروی آن را از دست داده بود. به این ترتیب خاورمیانه به عنوان منطقه آزمایش توانمندیهای روسیه در عرصه بینالملل به عنوان یک شریک اساسی و مؤثر مطرح است.از این دیدگاه میتوان تصور کرد که انگیزههای ژئوپلتیک یکی از انگیزههای اساسی برای توجه روسیه به منطقه عربی است. از همین خاستگاه است که مسکو شبکه مناسبات خود را در چارچوب مداخله نظامی در سوریه و ائتلاف با ایران و عقد قرارداد با ترکیه با وجود حفظ مناسبات خود با اسرائیل در دستور کار قرار داده و در عین حال به دنبال ایجاد مناسبات خوب با عراق و مصر و سایر دولتهای حاشیه خلیج فارس است. این انگیزه مرتبط با امنیت ملی روسیه است.طبعاً این تنها انگیزه روسیه به شمار نمیرود، علاوه آنچه که گفته شد ، رویکردهای اقتصادی با قدرت در زمینه مناسبات بین روسیه با ترکیه یا عراق و ایران خود را نشان میدهد. تبادل تجاری بین روسیه و این کشورها در سطوح بالایی قرار دارد و مسکو به دنبال سرمایهگذاری بیشتر در این کشورها به ویژه در زمینه انرژیهای جایگزین، نفت و گاز و قراردادهای تسلیحاتی است.سومین هدف اساسی که در این زمینه قابل مشاهده است ، مبارزه با افراطیگری و تروریسم است که تهدیدی برای امنیت داخلی روسیه به شمار میرود. گزارشهای متعددی از وجود تقریبا ۲ تا ۵ هزار مبارز در سوریه سخن می گویند که تابعیتی روسی یا جمهوریهای شوروی سابق دارند و به عضویت داعش و دیگر گروههای تروریستی در آمده اند. از دیدگاه روسیه گروههای تروریستی تنها منحصر به داعش نمیشود ، بلکه سطح گسترده ای را دربرمیگیرد که شامل تمامی گروههای مسلح مبارزه کننده بر ضد دولت سوریه میشود. علاوه بر اینها گروه تروریستی داعش نقش تبلیغاتی قوی در سایتهای اجتماعی روسی زبان دارد. روس ها اعتقاد دارند که بروز افراطگرایی اسلامی باعث تقویت گرایشهای جداییطلبانه در داخل روسیه میشود و میتواند شکافی را ایجاد کند که غرب در تهدید امنیت داخلی روسیه از آن بهرهبرداری خواهد کرد، چرا که نسبت حضور مسلمانان در روسیه بالغ بر ۱۷ درصد مجموع ساکنان این کشور است.دوم: نحوه تحرکات روسیهروسیه همواره در طول تاریخ، خود را به عنوان کشوری میبیند که حامل پیام های خاص ایدئولوژیک است. روس ها خود را به عنوان حامیان کلیسای ارتدوکس مطرح میکنند، همان طور که اتحاد جماهیر شوروی رسالت جهانی کمونیسم را تبلیغ میکرد. این کشور در شرایط کنونی از لحاظ موقعیت پراگماتیک خود به دنبال تحقق منافع مشترک با دولتهای منطقه و حفظ ثبات آنها بوده و می خواهد شبکه ای از مناسبات متوازن در تمامی کشورها برقرار کند.روسیه از طریق تجربهای که در زمینه انقلاب های صورت گرفته در محیط حیاتی خود در اوکراین و گرجستان با مواجه بوده است، معتقد است که انقلاب های عربی حتی اگر در ابتدا به صورت خودجوش شکل گرفت، در ادامه خودجوش نبوده و غرب موفق شد آن را مهار کرده و در خدمت اهداف و منافع خود به کار گیرد. مواضع آمریکا در قبال این انقلاب ها به حدی بود که راضی شد نزدیکترین متحدان خود یعنی حسنی مبارک رئیسجمهور مخلوع مصر را کنار بزند. ضربه بزرگی که روسیه دریافت کرد، مداخله ناتو در لیبی بود. رئیسجمهور روسیه در سپتامبر سال ۲۰۱۵ در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه انتقاد کرده و این کشور را مسئول هرجومرج موجود در منطقه مذکور دانست. وی تأکید کرد که شرایط کنونی خاورمیانه در نتیجه نادیده گرفته شدن شورای امنیت در اقدامات آمریکا و مداخله مستقیم در درگیریهای مختلف است. وی تأکید کرد که همین شرایط باعث بروز پدیده داعش و شکلگیری بحران آوارگان گسیل شده به اروپا شد.سوم: فرصتهای روسیه در منطقه۱- مداخله در سوریه: طبعاً نفوذ روسیه در سوریه محور اصلی نفوذ این کشور در منطقه بوده و مسکو از همان ابتدا اصرار داشت که مداخله مشروع در چارچوب توافق با نظام حاکم در سوریه داشته باشد که از سوی قوانین بینالمللی نیز به رسمیت شناخته شود. برای اولین بار پس از پایان جنگ سرد مسکو در اقدامی پیش دستانه به شکل مستقیم در بحرانهای بینالمللی وارد عمل شد و با مداخله نظامی خود در این کشور موفق شد عقبنشینی نیروهای دولتی سوریه را متوقف کرده و ابتکار عمل را در اختیار آنها قرار دهد. مسکو مانورهای نظامی واقعی در این کشور به راه انداخت و آمادگی نیروهای مسلح خود را مورد ارزیابی قرار داد و پایگاه دریایی مستحکم خود در منطقه طرطوس را حفظ کرد. مسکو همچنین پایگاه هوایی در منطقه حمیمیم در لاذقیه تاسیس کرده و سامانه دفاع موشکی پیشرفته اس ۴۰۰ را در سوریه مستقر کرد و در عین حال نیروی زمینی خود را در باتلاق سوریه وارد نکرد. به این ترتیب میتوان گفت که روسیه بخش عمدهای از اهداف خود در سوریه را محقق کرده و خود را عنوان یک بازیگر اساسی بینالمللی که نادیده گرفتن آن غیرممکن است ، تثبیت کرد. دیدگاههای دولت روسیه در قبال بحران سوریه را میتوان در موارد زیر برشمرد:- هیچ دولتی حق مداخله در تغییر نظام حاکم در دولت دیگر یا تغییر مرزهای جغرافیایی آن را ندارد. روسیه موافق وحدت اراضی سوریه بوده و معتقد است که سرنوشت ملت سوریه را باید مردم این کشور بدون مداخله دیکتههای خارجی مشخص کنند.- مسکو اولویت خود را مبارزه با گروههای افراطگرا براساس درجهبندی خود می داند و آن را منحصر به داعش و جبهه النصره نمی کند.- حل بحران سوریه بر اساس راه حل سیاسی امکانپذیر بوده و نمیتوان این جنگ را به صورت نظامی حل و فصل کرد. لذا هدف از حمله نظامی روسیه ایجاد واقعیتی جدید و در ادامه دعوت گفتگوهای سیاسی است.- هدفی که دیپلماسی روسیه در سوریه دنبال میکند ، مشارکت در رسیدن به راهحل مسالمتآمیز به همراه آمریکا است، این چیزی است که آمریکا آن را برنمیتابد و نمیخواهد روسیه را به عنوان یک بازیگر بینالمللی یا یک بازیگر فرامنطقه ای به رسمیت بشناسد.۲- ائتلاف با ایران: روسیه مناسبات بسیار مستحکمی با ایران در عرصههای مختلف برقرار کرده است. مداخله روسیه در سوریه بدون ایجاد پوشش زمینی از سوی ایران و نیروهای متحد این کشور ممکن نبود. باوجود تطابق منافع بین دو کشور،جوی از احتیاط در روابط آنها حکمفرما است. منافع ایران حضور بیشتر روسیه در درگیریهای سوریه است ، درحالیکه روسیه سعی دارد به حملات هوایی و عملیات نیروهای ویژه اکتفا کند. با این اوضاع سطح قابل قبولی از همگرایی و تطابق در تعامل موجود بین دو کشور نسبت به بحران سوریه و تقابل با سیاستهای آمریکا در این کشور به وجود آمده است. روسیه توانمندی بالایی در تفاهم با ایران دارد، این کشور حق ایران در استفاده از فناوری صلحآمیز هستهای را به رسمیت میشناسد و در عین حال دستیابی ایران به سلاحهای هستهای را رد میکند. ۳- روسیه و توافق با ترکیه: دو کشور موفق شدند بحران بوجود آمده در نتیجه سقوط هواپیمای روسی را پشت سر گذاشته و با وجود اختلافات سیاسی اساسی بین دو کشور در زمینه اوضاع سوریه ، وارد مرحله همکاریهای اقتصادی شوند. طی سالهای اخیر آنکارا تلاش زیادی برای پروژه خود جهت ایجاد منطقه امن در مرزهای سوریه از خود نشان داد، این موضوع البته با مخالفت واشنگتن مواجه شد. مهمترین محور مناسبات بین روسیه و ترکیه را میتوان در ابعاد اقتصادی به ویژه در بخشهای انرژی ، گاز، کشاورزی و ساخت و ساز دانست.۴- روابط با عراق: مسکو در نتیجه روابط خوبی که با ایران دارد مناسبات خوبی با عراق پیدا کرده و به دنبال دستیابی به قراردادهایی در ابعاد تسلیحاتی و انرژی با این کشور است. روسیه همچنین مناسبات تاریخی با احزاب کرد دارد.۵- فضای بیاعتمادی بین روسیه و عربستان: روابط بین عربستان و روسیه هرگز متمایز نبوده است و اختلافات زیادی در دیدگاههای دو طرف در رابطه با تعامل با پروندههای منطقهای از جمله مناسبات با ایران ، آینده سوریه و حاکمیت موجود در این کشور وجود داشته است. علاوه بر این روسیه به تفکر وهابی با دیده تردید می نگرد و معتقد است که انتشار این تفکر در میان مسلمانان روسیه باعث تهدید امنیت ملی این کشور میشود. البته اخیراً تماسهایی بین دو طرف به وجود آمده است. روسیه درضمن این تماسها به دنبال تفاهم با عربستان در زمینه قیمت نفت است. در سوی دیگر منافع عربستان در گرو متنوعسازی روابط خارجی است، به همین علت انتظار میرود تماسها بین دو کشور همچنان ادامه پیدا کند.۶- بهبود مناسبات با مصر: مصر به لحاظ تاریخی قبل از پیوستن به آمریکا محور اصلی منافع ژئوپلیتیک اتحاد جماهیر شوروی در منطقه بوده است. روابط مصر و روسیه بعد از به قدرت رسیدن عبدالفتاح السیسی در این کشور تا حد زیادی بهبود پیدا کرده است. ولادیمیر پوتین، السیسی را فردی میداند که قادر به بازگرداندن ثبات به بزرگترین کشور عربی است. مصر از طریق تأمین مالی عربستان سعودی موفق شده مجموعهای از قراردادهای تسلیحاتی بزرگ با روسیه به امضا برساند، اقدامی که به نظر میرسد برای خرید مواضع مسکو صورت میگیرد، چرا که ارتش مصر به صورت اساسی در سطوح تجهیز و آموزشی به سلاحهای آمریکایی وابسته است. اگر چه طی ماه های اخیر روابط مصر و عربستان تیره و تار شده و همین اختلاف روابط مصر را به روسیه و سوریه بهبود بخشیده است. ۷- مناسبات روسیه و رژیم صهیونیستی: حدود یک پنجم ساکنان سرزمینهای اشغالی به زبان روسی سخن می گویند. همچنین یهودیان نیز از حضور قابل توجهی در روسیه برخوردارند و مناسبات خوبی بین دو طرف در جریان است. البته روسیه توافق مطلقی با منافع اسرائیل ندارد و راهکار حل دو دولت را دنبال می کند. دیدگاههای دو طرف همچنین در رابطه با مواضع نسبت به ایران و حزبالله و حماس نیز متفاوت است. چهارم: چالشهای فراروی قدرت روسیه۱- منطقه خاورمیانه به شکل عمومی از زمان تقسیم بندی سنتی صورت گرفته در دوره جنگ سرد تحت نفوذ آمریکا قرار داشته است، با وجود تلاشهای مستمر روسیه برای ایجاد رد پا و دایره نفوذ و ائتلاف های انجام شده در این منطقه، اما همچنان آمریکاییها بزرگترین بازیگر این عرصه هستند و صرفنظر از نحوه مدیریت سیاستهای آمریکا در منطقه از سوی دولت این کشور که نشان دهنده عقبنشینی نقش آمریکا است، اما همچنان تغییر اساسی در ماهیت این سیاست ایجاد نشده است.۲- ضعف امکانات مالی روسیه به علت بحران گسترده مالی در این کشور و افت قیمت نفت و تحریمهای اقتصادی اروپا یکی دیگر از چالشهای فراروی روسیه در دوره اخیر است.۳- احتمال گسترش پیدا کردن دامنه جنگ در سوریه چالش احتمالی دیگری فراروی روسیه است. در این شرایط ممکن است روسیه تحت تاثیر فرسایش شدید قرار گرفته و از این روند فرار کند. چرا که در این صورت هزینههای بسیار بالایی خواهد پرداخت و این روند میتواند جنگ افغانستان را به یاد افکار عمومی روسیه بیاورد.پنجم: سناریوهای آیندهتحرکات روسیه در منطقه میخواهد نشان دهد که مسکو به دنبال ایجاد چهره ای واقعی در منطقه برای خود است که قدرت و تجربه کافی برای این کار را دارد و میتواند شریک قابل اعتماد و تأثیرگذار از طریق رفتارهای دوجانبه دیپلماتیک به شمار میرود. روسیه میخواهد خود را بهعنوان یک قدرت بزرگ جهانی مطرح کند که آمادگی لازم برای مشارکت با تمامی کشورهای صاحب دیدگاههای مشترک با روسیه در رابطه با دنیای چند قطبی را دارد. در این رابطه دو سناریو مطرح است:سناریوی اول: ادامه توسعه و افزایش نقش روسیه است: شبکه متنوع مناسبات ایجاد شده با روسیه از ائتلافهای استراتژیک گرفته تا مناسبات اقتصادی ، رسیدن به این سناریو را تقویت میکند. مسکو در این رابطه از مجموعه تحولات بینالمللی و منطقهای و مهارت خود در تعامل با حوادثی نظیر مداخله پیش دستانه در سوریه و جلوگیری از سقوط نظام حاکم در این کشور و مهار حادثه ساقط شدن هواپیمای مسافربری روسیه در صحرای سینا استفاده میکند.سناریوی دوم ناظر بر کاهش نقش روسیه در تحولات منطقهای است. این سناریو را میتوان مرتبط با تحولات جاری در سوریه و قدرت و تمایل کشورهای حامی جریانهای مخالف دولت سوریه در ایجاد تغییرات استراتژیک در عرصه میدانی دانست. البته همچنان نشانههای این رویکرد وجود ندارد. این در حالی است که رسیدن به سناریوی مذکور در گرو از بین رفتن ائتلاف بین ایران و روسیه است، این در حالی است که هیچ شاخصی مبنی بر اختلافات اساسی بین دو طرف نیز وجود ندارد.منبع : مشرق |
![]() |
↧